مروری تاریخی بر روابط بختیاریها و حکومت در عصر قاجار
مروری تاریخی بر روابط بختیاریها و حکومت در عصر قاجار | |
---|---|
پدیدآوران | خازنی، آرش (نویسنده) برات وند، محمود (مترجم) |
شابک | 1-2-99751-622-978 |
موضوع | بختیاری -- رابطه با دولت -- تاریخ -- قرن ۱۳ق,بختیاری -- وضع اجتماعی -- قرن ۱۳ق,قبایل و نظام قبیلهای -- ایران -- تاریخ -- قرن ۱۳ق,امپریالیسم -- جنبههای اجتماعی -- ایران -- تاریخ -- قرن ۱۳ق,اسکان ارضی -- ایران -- تاریخ -- قرن ۱۳ق,اصفهان (استان--) تاریخ -- قرن ۱۳ق,زاگرس، منطقه -- تاریخ -- قرن ۱۳ق,ایران -- تاریخ -- قاجاریان، ۱۱۹۳ - ۱۳۴۴ق,ایران -- سیاست و حکومت -- قرن ۱۳ق,ایران -- روابط قومی -- تاریخ -- قرن ۱۳ق |
کد کنگره | DSR۷۲/ب۳خ۲ ۱۳۹۸ |
مروری تاریخی بر روابط بختیاریها و حکومت در عصر قاجار تألیف آرش خازنی، با ترجمه محمود برات وند؛ نویسنده در این کتاب چنان که از نام پژوهش ارزشمندشان پیداست، مروری تاریخی بر روابط بختیاریها و حکومت قاجاریه داشتهاند. ایشان در این اثر، بر جامعهی مورد مطالعهی خود - ایل بختیاری - با نهاد حکومت، روند همکاری رو به فزون گروهی قومی در دل نهاد سلطنت را به مثابهی فرایندی تعاملی در گسترش فرهنگ صلح مورد بررسی قرار دادهاند. ضمن این که نتیجهی حاصل از این پژوهش با ارتقای سطح آگاهیهای کنونی و رهیافتهای ناشی از پیوندهای قومی و ملی میتواند به انسجام و یکپارچگی تاریخی آحاد جامعه به گذشته شان منجر گردد که با قلم عالمانه و جستجوگرانهی نویسنده به خوبی به رشتهی تحریر در آمده است.
ساختار
مطالب کتاب در 5 گفتار ارائه گردیده است:
گفتار نخست: مناطق پیرامونی سرزمین ایران در قرن نوزدهم
گفتار دوم: شرایط اصفهان و پیرامون آن
گفتار سوم: جادهای در میان کوهستان
گفتار چهارم: در نفت زار ایران
گفتار پنجم: نقش بختیاریها در انقلاب مشروطیت ایران
معرفی کتاب
تنوع جزء جدایی ناپذیر و از مشخصههای جهان مدرن است. در جهان کنونی زمانی تنوع فرهنگی و وجود هویتهای قومی متکثر تبدیل به مسئله میگردد که بدانیم هم از طرف بعضی حکومتها و هم بخشهایی از جامعهی جهانی به هویتهای قومی به عنوان یک مسئلهی منفی و نامطلوب نگریسته میشود که میبایست کنترل، جذب و همگون گردند و برخی از جوامع نیز نسبت به برخورد با هویتهای قومی در یک سر در گمی به سر یم برند. همین نگرش میتواند به بروز تعارض میان مرکز و پیرامون و دامن زدن به احساس تبعیض در میان این اقوام بیانجامد. در حالی که برخورد مناسب و درخور با این تنوع فرهنگی و قومیتی و پاسداشتن احترام به آن میبایست به جای ستیز و مبارزه با آن در دستور کار دولتهای مدرن قرار گیرد. از این رو یونسکو از سال 1995 یک طرح فرا رشتهای تحت عنوان «به سوی فرهنگ صلح» را در دستور کار برنامههای خود قرار داد. فرهنگ صلح مجموعهای از ارزشها، نگرشها، رفتارها و روشهای زندگی است که نافی خشونت بوده و از منازعات پیش گیری میکند. به این ترتیب که تلاش میکند ریشههای درگیری را شناسایی و از طریق گفتمان و مذاکره بین افراد، گروهها و ملتها آنها را حل کند. بر این اساس، به منظور برقراری صلح و جلوگیری از گسترش خشونت جوامع میبایست فرهنگ صلح را از طریق آموزش گسترش دهند؛ به توسعهی پایدار اقتصادی و اجتماعی کمک کنند؛ احترام به تمامی حقوق بشر را گسترش دهند؛ به دنبال برابری میان انسانها باشند؛ مشارکت مردمی را افزایش دهند؛ به ارتقای درک، تحمل و همبستگی کمک کنند؛ به پشتیبانی از روابط مشارکتی، جریان آزاد اطلاعات و دانش بپردازند و صلح و امنیت بینالمللی را ترویج دهند.
به درستی، نگش احترام آمیز به تنوع فرهنگی و قومیتی به عنوان ابزاری مؤٍثر در راستای تحقق این اهداف میتواند منجر به بهبود رشد شناختی افراد، افزایش درک نژادی و قومی آنها، تقویت حس اجتماعی و مشارکت مدنی در افراد یک کشور با برخورداری از تنوع فرهنگی و قومیتی شود. از طریق گستش چنین نگرشی در جوامع میتوان ملتها را با میراث معنوی و فرهنگی جوامع خود آشنا ساخت و این بهبود رشد شناختی و افزایش درک نژادی و قومی در افراد میتواند به خودی خود از طریق ایجاد اعتماد به نفس ملی منجر به تقویت حس اجتماعی و مشارکت مدنی در افراد هر سرزمین شود. ایران به عنوان سرزمینی متکثر و دارای تنوع فرهنگی و قومیتی متشکل از فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ، ترکمن، طالشی، مازندرانی، گیلک، عرب و سایر اقوام، همواره با این مسئله روبروست که قومیت یکی از مهمترین مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی معاصر آن محسوب میشود و نقشی مؤثر در مناسبات دولت و ملت دارد و تا دوران مدرن و حتی در همین دوران چرخهای از تحولات تاریخی ایران همواره بر بنیان همین مناسبات دولت با اقوام شکل گرفته است.
تجربهی تاریخی زیست در سرزمین ایران نشانگر آن است که مهمترین عامل تقویت کنندهی صلح در این سرزمین تنوع فرهنگی است. تنوع فرهنگی به این سرزمین خاصیت انداموارگی بخشیده و کلیت پیکری را ایجاد کرده ک بدون تعامل و هم زیستی و مشارکت تمامی اجزاء آن نمیتواند به صلح رسد و از توانمندی لازم برای کارایی برخوردار باشد. در این راستا، پژوهش در حوزهی تاریخ و فرهنگ اقوام در چنین جامعهای میتواند از جمله ساز و کارهای عقلانی باشد که میبایست با هدف گسترش فرهنگی صلح و ایجاد انسجام و همگرایی ملی از طریق نزدیکی فرهنگ ها، ایجاد تفاهم و تعامل میان آنها به منظور هم زیستی مسالمت آمیز و رفع سوء تفاهمهای اجتماعی در صدر برنامهی پژوهشهای تاریخی و فرهنگی اصحاب تاریخ و فرهنگ قرار گیرد.
کتاب حاضر دربارهی تعامل قبیله و دولت طی حکومت خاندان قاجار در ایران است. در این رهگذر تاریخ ایل بختیاری ساکن رشته کوه زاگرس طی قرن نوزدهم بررسی میشود؛ دورهای که تعادل بین مرکز - پیرامون برای همیشه دگرگون شد. به منظور نوشتن تاریخ قرن نوزدهم، زندگی قبیلهای و قوم نگاری این مردمان، در مطلب زیرین به بررسی طرحهای دولتی برای توسعهی چراگاهها و اقامت قبایل کوچ رو در ایران عصر قاجار پرداخته میشود. به دنبال پیگیری چگونگی نضج بختیاری طی آغاز قرن نوزدهم در کوهستانهای حاشیهی اصفهان، نقش جاده سازی، اکتشاف نفت و انقلاب مشروطیت در قدرتیابی و استقلال این قوم در عصر قاجار مورد توجه قرار میگیرد. رویکرد مورد استفاده در کتاب حاضر روند تاریخنگاری قرن 19 ایران، حرکت از حاشیه (در این مورد سیاه چادرهای بختیاری و رشته کوه زاگرس) و قرار دادن تاریخ قومی در قلب نهاد سلطنت است. چنین رویکردی در مورد خاندان قاجار چندان به کار نرفته است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران