اندیشه سیاسی در اسلام معاصر

    از ویکی‌نور
    اندیشه سیاسی در اسلام معاصر
    اندیشه سیاسی در اسلام معاصر
    پدیدآورانعنایت، سید حمید (مؤلف)، خرمشاهی، بهاءالدین (مترجم)
    ناشرخوارزمی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1362
    چاپاول
    موضوعاسلام‌ و سیا‌ست‌
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    BP۲۳۱/ع۹ت۷ ۱۳۷۲

    اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، تألیف حمید عنایت با ترجمه بهاء‌الدین خرمشاهی، اندیشه‌های سیاسی مسلمانان را در قرن حاضر، بویژه اندیشمندان مصر و ایران – و بعضی متفکران پاکستان، هند، لبنان، سوریه و عراق – بیان داشته، توصیف و تفسیر می‌کند.

    کتاب از پیشگفتار، مقدمه و پنج فصل تشکیل شده است. در مقدمه، ارتباط گذشته با حال مورد بررسی حمید عنایت است و شیوه‌‌ای که میراث سنتی بر سیر تکوینی اندیشه‌های جدید اثر گذاشته، یا باعث شده که این اندیشه‌ها برای مخاطبان مذهبی معقول و مطلوب به نظر برسد، تشریح شده است. نویسنده در ردیابی اندیشه‌های تشیع، تسنن و خوارج، به اختلاف آنها در امر خلافت اشاره می‌کند. عنایت، در عوامل مساعد عقل‌گرایی در اسلام، به معتزله و اخوان‌الصفا اشاره دارد. در بین مسائل با اهمیت برای مسلمانان سیاسی‌نویس جدید، مؤلف به مسئله رابطه قدرت خلفا با قدرت سلاطین اشاره دارد. وی به سه امر مهم، یعنی حق انتخاب حاکم، روش انتخاب و حق قیام در برابر بی‌عدالتی می‌پردازد. در پایان مقدمه، به ذکر عواملی که باعث احیای اندیشه سیاسی بین سنی و شیعه می‌شود، می‌پردازد.

    «تشیع و تسنن: تعارض و توافق»، عنوان فصل اول کتاب است. در این فصل، تفاوتهای سیاسی بین دو فرقه مهم اسلامی، یعنی تشیع و تسنن، بویژه روند دوگانه تعارض و توافق بین آنها بررسی شده است. نویسنده در پی آن است که نشان دهد رابطه بین تشیع و تسنن در عصر جدید، رفته‌رفته تحول یافته ولااقل در قلمرو آموزه‌های سیاسی، از صورت برخورد حاد به صورت مواجهه با رور بین فرقه‌ای درآمده است. در این راه، مؤلف به نمونه‌هایی از به‌هم نزدیک شدن پیدا و پنهان دو فرقه اشاره کرده است. عنایت، در فصل اول، به عناوین روحیه تشیع (که معتقد به حق خلافت برای معصوم است) و جدال‌پذیری بین تشیع و تسنن (که بر اصول تعارض ندارند، بلکه بر سر مسائل جنبی است)، می‌پردازد.

    «بحران خلافت»، عنوان فصل دوم کتاب است. نویسنده در این فصل اشاره کرده که اندیشه سیاسی اهل سنت در عصر جدید، با الغای خلافت به حکم مجلس کبیر ملی ترکیه در سال 1924م. به نقطه عطفی رسید. این رویداد در زمانی رخ داد که تجددخواهی دینی آغاز شده، به همت اسدآبادی و عبده، شور و شتاب خود را از دست داده بود. الغای خلافت و به تبع آن بحث‌های عمیق بین تجددخواهان و سنت‌گرایان نیز، مورد بررسی عنایت است. به گفته او، سرانجام با پیروزی سنت‌گرایان، آنان به دنبال بدیلی برای خلافت بودند که به حکومت اسلامی انجامید و مورد بحث میان متفکران سیاسی گشت. عمده بررسی عنایت، درباره نظریات اقبال لاهوری، عبدالرزاق و ابوالکلام آزاد است.

    در فصل سوم کتاب، به «اندیشه حکومت اسلامی» پرداخته شده است. در این فصل، عنایت به شرح اندیشه‌های سیاسی محمد رشیدرضا می‌پردازد. عنایت می‌گوید که رشید رضا یک نظریه‌پرداز پیشتاز حکومت اسلامی به معنای جدید شمرده می‌شود. او می‌افزاید که رشید رضا موضوع حکومت اسلامی را پس از پرداختن به مسائل خلافت پیش می‌کشد.

    در مبحث دوم از فصل سوم، عنایت به تبیین و توضیح اصل‌گرایی می‌پردازد. وی در این زمینه، به نضت اخوان‌المسلمین و نظریات مؤسس آن حسن‌ البنا اشاره می‌کند. عنایت دراین‌باره، تأثیرپذیری فداییان اسلام در ایران را از نهضت اخوان‌المسلمین بررسی می‌کند. نظریات مودودی نیز از دید عنایت دور نمی‌ماند.

    «ناسیونالیسم، دموکراسی و سوسیالیسم»، عنوان فصل چهار کتاب است. نویسنده قبل از این، مباحثی را مطرح کرده بود، که جنبه داخلی در میان اندیشه‌های مسلمانان داشت؛ اما در فصل چهارم، او مباحثی را مطرح می‌کند که از بیروم به مسلمانان القا شده است، یعنی از رهگذر معارضه‌جویی غرب در برابر اسلام به عنوان ایدئولوژی جامع. ازاین‌رو، مؤلف به سه مبحث ناسیونالیسم، دموکراسی و سوسیالیسم می‌پردازد و تأثیر آنها را در نظریات اندیشمندان مسلمان بررسی می‌کند. وی به آرای عبدالرحمن بزاز، جمال عبدالناصر، و تحول در دیدگاه الازهر نسبت به ناسیونالیسم، و تأثیر ناسیونالیسم در حرکت‌های مختلف در ایران اشاره می‌کند. وی در بحث از دموکراسی، به تلاش بعضی اندیشمندان مسلمان در جهت سازگار نشان دادن اسلام و دموکراسی اشاره می‌کند. نویسنده در بحث از سوسیالیسم، به سه روایت در میان اندیشمندان مسلمان می‌پردازد: روایت رسمی، روایت اصول‌گرا و روایت رادیکال.

    فصل پنجم، «نظری به تجددخواهی شیعه» نام گرفته است. عنایت معتقد است در دو قرن اخیر، شیعه اثنی‌عشری در ایران، عراق و لبنان، چه در نظر و چه در عمل، از خود نشاط و تحرک نشان داده است. نویسنده سر حیات شیعه را ناشی از «جهاد» می‌داند. وی احیای تفکر شیعی را از جنگ جهانی دوم به این سو، علاوه بر نشأت از علل کلی که بر همه گروه‌ها اثر گذارده، متأثر از موارد خاصی می‌داند، از جمله نقش رهبری و مرجعیت تقلید در شیعه. وی آغاز این پدیده را از زمان شیخ انصاری می‌داند. مؤلف در بررسی احیای تفکر شیعی، به جریان مشروطه و نقش علما در آن اشاره کرده، آن را مورد بررسی عمیق قرار می‌دهد. وی، به تازگی و بی‌سابقه بودن قانوگذاری از طرف انسان برای روابط اجتماعی در جریان مشروطه اشاره می‌کند و مبانی فقهی ذیل را در این زمینه ذکر می‌کند: مقدمه واجب، احکام ثانویه ظاهریه، قواعد متفرقه مربوط به جدایی مسائل شرعی از عرفی و مقبوله عمر بن حنظله. وی سپس به عقیده نامشروعیت حکومت در دوران غیبت اشاره می‌کند و آنگاه به مفاهیم تقیه و شهادت می‌پردازد.[۱]

    پانویس

    1. حقیقت، سید صادق، ص84-87

    منابع مقاله

    حقیقت، سید صادق، اندیشه سیاسی در اسلام: کتاب‌شناسی توصیفی، تهران، انتشارات بین‌المللی الهدی، 1377ش.

    وابسته‌ها