الشيعة في مصر من الإمام علي حتى الإمام الخميني

    از ویکی‌نور
    الشيعة في مصر من الإمام علي حتى الإمام الخميني
    الشيعة في مصر من الإمام علي حتى الإمام الخميني
    پدیدآورانوردانی، صالح (نویسنده)
    ناشرمکتبة مدبولی الصغير
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر1414 ق یا 1993 م
    چاپ1
    موضوعشیعه - مصر - تاریخ
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏و‎‏4‎‏ش‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الشیعة فی مصر من الإمام علی حتى الإمام الخمینی از آثار ارزنده فعّال سیاسى و نویسنده و روزنامه‌نگار مصرى صالح وردانى است كه تاریخ حضور شیعه را در مصر از آغاز تا امروز به صورت اجمالى و مستند بررسى و تحلیل كرده است.

    ساختار

    نویسنده در این كتاب مباحث متعددى را بدون تقسیم به بخش و فصل ذكر كرده است. پس از مقدمه، عناوین مورد بحث در كتاب بدین‌ترتیب است: 1- تاریخ سخن مى‌گوید؛ 2- صلاح‌الدین؛ 3- باقیمانده تشیع؛ 4- شخصیت‌هاى شیعه در مصر؛ 5- شهادت‌گاه‌هاى شیعه در مصر؛ 6- مسافرت‌هاى شخصیت‌هاى شیعى؛ 7- غارت‌كردن اموال شیعیان؛ 8- عكس العمل‌هاى شیعى؛ 9- شور و نشاط شیعى؛ 10- جمعیت آل البیت؛ 11- بُهره.

    دانستنى است كه این اثر از نظر زبان و ادبیات ممتاز و ستودنى است و به زبان شیواى عربى معاصر -نه عربى قدیمى و سنتى- نوشته شده است. جناب صالح وردانى از نویسندگان موفق جهان اسلام است و در این اثر نیز قدرت ادبى ایشان به‌خوبى آشكار شده است.

    گزارش محتوا

    در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است:

    1. نویسنده یادآور شده است كه نشاط و فعالیت شیعى در مصر به وسیله جمعیت تقریب در اواسط دهه چهل (1945م.) آشكار شد و تا دهه هفتاد (1979-1970م.) ادامه یافت و در دهه هفتاد جمعیت آل البیت(ع) ظاهر شد. در آغاز وضعیت مناسب بود ولى با شروع قیام و پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، وضعیت دگرگون شد و حكومت مصر مانع ادامه فعالیت این جمعیت شد. در دهه هشتاد (1989-1980م.) انقلاب اسلامى در مصر منعكس شد و تأثیر گذاشت و با همه اختناق و سخت‌گیرى نسبت به شیعیان، باز هم از میان همه گرایشها و مذاهب فكرى و دینى، شیعه در قلب مبارزه و فعالیت سیاسى و حركت اسلامى قرار گرفت. و «دارالبدایة» اولین مركز شیعى بود كه به نشر اندیشه‌هاى شیعى در مصر پرداخت و بعد از آن دارالهدف پدید آمد و در برابر شبهات سلفى و وهابى به مبارزه و جهاد فرهنگى پرداختند. و البته فضاى سیاسى و فكرى براى فعالیت شیعیان در این دوران هیچ مساعد نبود و بلكه حملات و تهدیدات متعددى متوجه آنان مى‌شد.[۱]
    2. نویسنده در مقدمه‌اش تأكید كرده است كه در این اثر هدفش این نیست كه رشد جغرافیایى یا آمارى شیعه در مصر را بررسى و روشن كند بلكه هدفش این است كه ثابت كند كه تشیع در مصر اصیل است و تسنن بعد از آن وارد شده است. او همچنین بیان كرده است كه آمار دقیقى از تعداد جمعیت شیعه در مصر امروز وجود ندارد و شیعیان در مكانهاى مختلف مصر پراكنده شده‌اند و كسانى كه تقیه مى‌كنند بسیار بیشتر از كسانى هستند كه تشیع خود را آشكار مى‌سازند.[۲]
    3. نویسنده همچنین متذكر شده است كه امروزه اثرى از شیعیان اسماعیلى در مصر نیست و شیعیان حاضر در این كشور اكنون همان مذهب تشیع دوازده امامى را دارند كه در ایران، عراق، كشورهاى خلیج فارس، عربستان، لبنان، پاکستان و... رایج است. البته گروه‌هایى از شیعیان مثل علویان و اسماعیلیان در سوریه و یمن و هند یافت مى‌شود. او افزوده است كه جمعیتى به نام بُهره از طایفه‌اى وابسته به اسماعیلیان هستند. آنان از نظر عبادات و شعائرشان اختلافى با شیعیان امامى ندارند ولى از نظر اعتقادى و بحث امامت جدا هستند و فقط شش امام نخستین از امامان دوازده‌گانه را به عنوان رهبر خود پذیرفته‌اند.[۳]
    4. از نكات جالب این اثر این است كه نویسنده فهرستى از اسامى استادان و شیوخ الازهر را عرضه كرده كه با شیعیان تعامل و گفتگو داشته و آنان را یارى كرده‌اند. در این فهرست اسامى استادان بزرگى چون محمد مصطفى مراغى و شیخ محمود شلتوت دیده مى‌شود.[۴]همچنین در این فهرست یكى از شیوخ الازهر استاد سلیم البشرى ذكر شده كه در سال 1916م. درگذشته است. سلیم البشرى همان بود كه با علامه سید‌ ‎عبدالحسین شرف‌الدین بارها مكاتبه كرد و به این ترتیب كتاب تأثیرگذار «المراجعات» پدید آمد.
    5. نویسنده تأكید كرده است كه اینكه شیعه شمار بسیارى از كسانى را كه صحابه نامیده مى‌شوند مردود شمرده و نمى‌پذیرد به خاطر اسباب ذیل است: 1. تعریف صحابى بر آنها منطبق نیست؛ 2. بعد از رحلت پیامبر(ص) از خط نبوى منحرف شدند؛ 3. از نصوص دینى منحرف شده و تجاوز كرده‌اند؛ 4. آنان احادیثى دروغ به نام پیامبر(ص) وضع و جعل كرده‌اند؛ 5. آنها دشمنى حضرت على(ع) را در دل داشته و در عمل با او دشمنى كرده‌اند؛ 6. آنها هم‌قسم با معاویه و شریک جنایاتش شدند.[۵]
    6. نویسنده متن كامل فتواى شیخ الازهر شیخ محمود شلتوت در مورد جواز انتخاب مذهب تشیع را آورده است. جالب است كه این فتوا را شیخ محمود شلتوت براى آیت‌الله شیخ محمدتقى قمى -از مسئولان جامعه تقریب بین مذاهب اسلامى- فرستاده است.[۶]
    7. نویسنده فهرستى از خلفاى فاطمى را آورده و همچنین تاریخ آغاز و انجام حكومت هر یك را نیز معین كرده است.[۷]
    8. نویسنده فهرستى از برخى از کتاب‌هایى كه شیعه در مصر براى شناساندن اعتقادات و تاریخ و مكتب خودش و پاسخ به شبهات منتشر كرده و همچنین فهرستى از آثارى كه بر ضدّ شیعه و به صورت نقد سیاسى و تبلیغاتى مذهب تشیع و در جهت تفرقه‌افكنى در آن كشور منتشر شده آورده است.[۸]
    9. نویسنده در بحثى تحت عنوان مهاجرت‌هاى شیعه و شیعه مصر را فراموش نمى‌كند و مصر هم شیعه را از یاد نمى‌برد، یادآور شده است كه مصر همیشه مورد توجه شیعه بوده و شخصیت‌ها و اندیشمندان اسلامى بارها به آنجا مهاجرت و مسافرت كرده‌اند. یكى از مشهورترین و نیز تأثیرگذارترین شخصیت‌ها عبارت از سید‌ ‎جمال‌الدین اسدآبادى است. همچنین از شخصیت‌هاى مهم آیت‌الله کاشف‌الغطاء بود كه همراه با گروهى از عالمان شیعى عراقى در اواسط دهه شصت (1965م.) و با دعوت رسمى به مصر آمد. همچنین علامه سید‌ ‎عبدالحسین شرف‌الدین از لبنان به مصر مهاجرت كرد و گفتگویى بین او شیخ سلیم بشرى شیخ دانشگاه الازهر در اوایل این قرن واقع شد.[۹]

    وضعیت كتاب

    نویسنده در پایان هر قسمت از مباحث به صورت پى‌نوشت، منابع مباحث را معین كرده است. در مواردى ارجاعات در پى‌نوشت‌ها كامل است و گاه نیز به ذكر نام كتاب و نویسنده اكتفا شده و شماره جلد و صفحه معین نشده است. اشكال دیگر این‌كه نویسنده در فهرست مطالب كتاب نیز به ذكر عناوین مطالب اكتفا كرده و از ذكر شماره صفحات خوددارى كرده است. فهرست منابع مورد استفاده خودش را نیز ذكر كرده.[۱۰]ولى با تأسف در این فهرست نیز به ذكر نام كتاب و نویسنده و گاه محل چاپ اكتفا كرده و از ذكر بقیه مشخصات خوددارى كرده است. همچنین نویسنده در قسمت ضمیمه‌ها از تصاویر متعددى مانند تصویر شخصیت‌ها و روى جلد کتاب‌ها و نشریات و نامه‌ها استفاده كرده است. نیز نویسنده در ابتكارى جالب به صورت جدول موضع ایجابى یا سلبى شیعه را در مورد برخى از صحابه مشخص كرده است. در این جدول، علت این موضع‌گیرى نیز بیان شده است. بر طبق این جدول، سبب نگرش ایجابى شیعه به كسانى مانند سلمان، ابوذر، مقداد، امّ سلمه و نیز سبب نگرش سلبى شیعه به كسانى مانند ابوهریره، عمرو بن عاص، معاویه و مغیرة بن شعبه معلوم شده است.[۱۱]

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها