اشرفی سمرقندی، معینالدین حسن
| اشرفی سمرقندی | |
|---|---|
![]() | |
| نام کامل | معینالدین حسن اشرفی سمرقندی |
| نامهای دیگر | اشرف ثانی، اشرف سمرقندی |
| لقب | معینالدین |
| تخلص | اشرفی |
| ولادت | سده ۶ قمری |
| محل تولد | سمرقند |
| محل زندگی | سمرقند، هرات، بخارا |
| رحلت | پس از ۵۹۷ قمری |
| دین | اسلام |
| پیشه | شاعر |
معینالدین حسن اشرفی سمرقندی (متوفی پس از ۶۰۰ قمری)، ملقب به معینالدین و مشهور به اشرف ثانی، شاعر سده ششم قمری است. او به دلیل تخلص «اشرفی» و برای تمایز از سید حسن غزنوی (اشرف اول)، به اشرف ثانی شهرت یافت.
ولادت
درباره تاریخ دقیق تولد اشرفی اطلاعی در دست نیست. او در سده ششم قمری در سمرقند زاده شد.[۱] برخی منابع او را از سادات آن دیار دانستهاند. از ابیات خودش برمیآید که نسبش را به «حسین رضا» میرسانده و خود را نور دل فاطمه(س) و گوهر کسری مرتضا میخوانده است.[۲] همچنین مدتی در شهر «کاشان» یا «کاسان» در منطقه مرغینان اقامت داشته که سبب شده برخی منابع او را کاشانی بدانند.[۳]
تحصیلات
از جزئیات تحصیلات رسمی اشرفی خبری نیست، اما از دیوان شعر او و جایگاهش در نزد حکمرانان عصر پیداست که فردی فاضل، ادیب و آشنا به علوم رایج زمانه مانند نجوم، طب، موسیقی و فلسفه بوده است.[۴] وی مدتی متصدی «انتظام امور شرعیه» در دارالسلطنه سمرقند بود و چنان به عدالت رفتار کرد که روش او تا مدتی پس از وی نیز مورد پیروی قرار گرفت.[۵]
فعالیتها
اشرفی شاعری درباری بود و در دستگاه چندین امیر و سلطان زمان خود، از جمله فرمانروایان محلی مرغینان (طغانخان حسامالدین حسن بن علی بیغملک و پسرش نظامالدین بیغملک)، قراخانیان سمرقند (قلج طغاجخان ابراهیم بن حسین و پسرش نصرتالدین قلج ارسلان عثمان)، غزنویان (خسرو ملک بن خسروشاه) و غوریان (شهابالدین محمد غوری) رفت و آمد داشت و آنان را مدح گفت. دیدار محمد عوفی، نویسنده لباب الالباب، با او در مدرسه سیفیه بخارا در سال ۵۹۷ قمری، از صحت این تاریخیتر بودن حیات او حکایت دارد. اشرف ثانی[۶] در بدیههگویی و لطیفهپردازی مهارت داشت.[۷] از زندگی شخصی او اطلاع چندانی در دست نیست، اما اشاراتی در شعرش حاکی از درد چشم و احتمالاً ناشنوایی (اصم) در اواخر عمر دارد. او در اشعارش گاه از انزوای اجباری و برگشتن دور دولت در آخر عمر گلایه کرده است.
وفات
تاریخهای قدیمیتر مانند ۵۶۵، ۵۹۰ یا ۵۹۵ قمری[۸] که برای درگذشت او ذکر شده، نادرست است. زیرا او قطعاً پس از سال ۶۰۰ قمری زنده بوده است؛ چرا که مرثیهای برای قلج طغاجخان ابراهیم سمرقندی (متوفای ۶۰۰ ق) سروده و پسر و جانشین او، نصرتالدین قلج ارسلان عثمان (حکومت از ۶۰۰ ق) را نیز مدح گفته است.[۹] بنابراین وفات او باید پس از این تاریخ رخ داده باشد. اغلب منابع محل درگذشت او را سمرقند دانستهاند.[۱۰]
آثار
دیوان کامل اشرفی سمرقندی در دست نیست، اما براساس نسخههای خطی موجود و گزارش تذکرهنویسان، دیوانی داشته که در عصر تیموری (دوره الغبیگ) مورد توجه اهل فضل بوده است.[۱۱]
سبک شعری: سبک او عموماً پیرو سبک خراسانی است با زبانی ساده، طبیعی و خالی از تکلف. با این حال، نشانههایی از ظهور سبک عراقی مانند افزایش غزلیات و تلطیف زبان نیز در شعر او دیده میشود. عمدهترین ابزار بیانی او تشبیه است و از صنایع لفظی و معنوی به اندازه و بدون افراط استفاده کرده است. مضامین: مدح، پند و حکمت اخلاقی، توصیف (طبیعت، می، معشوق)، مفاخره (به هنر شاعری و نسب)، هجو (محدود)، مرثیه و غزل از مضامین اصلی شعر او هستند.[۱۲]
نمونه رباعی:
| ای آنکه نداری به جهان هیچ نیاز | اندر گذر از عالم تحقیق و مجاز | |
| خوش باش که این نفس عزیز است عزیز | مینوش که این قصه دراز است دراز[۱۳] |
پانويس
- ↑ ر.ک: صدیق، کیانوش، ج۹، ص۴۵
- ↑ ر.ک: بگجانی، عباس؛ سروری، امید، مقدمه دیوان اشرفی سمرقندی، ص۱۹
- ↑ ر.ک: بگجانی، عباس؛ سروری، امید، مقدمه دیوان اشرفی سمرقندی، ص۱۹
- ↑ ر.ک: بگجانی، عباس؛ سروری، امید، مقدمه دیوان اشرفی سمرقندی، ص۲۵
- ↑ ر.ک: صدیق، کیانوش، ج۹، ص۴۵
- ↑ ر.ک: هدایت، رضاقلی، ص۳۳۴
- ↑ ر.ک: صدیق، کیانوش، ج۹، ص۴۵
- ↑ ر.ک: هدایت، رضاقلی، ص۳۳۴
- ↑ ر.ک: بگجانی، عباس؛ سروری، امید، مقدمه دیوان اشرفی سمرقندی، ص۲۹
- ↑ ر.ک: صدیق، کیانوش، ج۹، ص۴۵
- ↑ ر.ک: بگجانی، عباس؛ سروری، امید، مقدمه دیوان اشرفی سمرقندی، ص۳۸-۳۹
- ↑ ر.ک: بگجانی، عباس؛ سروری، امید، مقدمه دیوان اشرفی سمرقندی، ص۳۹
- ↑ ر.ک: هدایت، رضاقلی، ص۳۳۴
منابع مقاله
- صدیق، کیانوش، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، ج۹، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸.
- بگجانی، عباس، سروری، امید، مقدمه دیوان اشرفی سمرقندی، تألیف شرفالدین حسن اشرفی سمرقندی، انتشارات سفیر اردهال، ۱۳۹۱.
- هدایت، رضاقلی، تذکره ریاض العارفین، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگى، 1385ش
