اخوینی، ربیع بن احمد
نام | اخوینی، ربیع بن احمد |
---|---|
نامهای دیگر | اخوینی، ابوبکر ربیع بن احمد
اخوینی بخاری، ربیع بن احمد |
نام پدر | احمد |
متولد | سده 4ق |
محل تولد | فراورد (ماوَراءُالنَهر) |
رحلت | ح 371ق |
اساتید | ابوالقاسم طاهر بن محمد بن ابراهیم مقانعى |
برخی آثار | هدایة المتعلمین في الطب |
کد مؤلف | AUTHORCODE04464AUTHORCODE |
ابوبكر ربيع بن احمد اخوینى بخارى (متوفای ح 371ق)، کنیه او ابوحکیم، پزشک ایرانی و پسر احمد پزشک فرارودی در سده ۴ق
کنیه و لقب اخوینی
آگاهىهاى اندكى كه از زندگى وى در دست است، از اثر معروف او کتاب «هداية المتعلمین في الطب» گرفته شده است. كنيه وى را ابوحكيم نيز ذكر كردهاند. شهرت او با اختلاف: اخوى، اخوین، اجوینى و آخربى نيز ياد شده كه قطعاً بر اثر تصحيف بوده است. همچنين وى را به سبب اينكه بيماران ماليخولیايى را درمان مىكرده، «پچشك ديوانگان»، لقب دادهاند. مینوى، تاريخ مرگ اخوینى را با توجه به اينكه وى شاگرد ابوالقاسم طاهر بن محمد بن ابراهیم مقانعى بود و این شخص نيز خود شاگرد محمد بن زكرياى رازى (متوفای 313ق) بوده، حدود سال 371ق، حدس زده است.
اخوینى بر اساس شواهدى كه خود در کتاب «هدايه» ذكر كرده، اهل بخارا بوده؛ چنانكه در جايى از همین کتاب از لهجه بخارايى بهره جسته و حتى از سپيدماشه كه آبگیرى از حوالى بخاراست، ياد مىكند.
آثار
«هداية المتعلمین في الطب»، اثر معروف و باارزش اخوینى یکى از كهنترين کتابهاى پزشكى به زبان پارسى درى است كه آن را برای فرزند خود تأليف كرده و بسيارى از تجربهها و تجویزهاى پزشكى خود را در آن آورده است.
اخوینى در «هدايه» از تجربههاى بيش از 30 ساله خود ياد كرده است. این کتاب نزد استادان و مدرسان علم پزشكى از توجه خاصى برخوردار بوده است و تا سده 6 قمرى در كنار آثارى چون «ذخيره» ثابت بن قره، «منصورى» محمد بن زكرياى رازى و «اغراض» سيد اسماعيل جرجانى، به دانشجویان پزشكى تدريس مىشد. اخوینى بارها در این کتاب به نوع بيمارى و نام بيماران تحت درمان خود اشاره مىكند. وى از تجربههاى بزرگانى مانند محمد بن زكرياى رازى، ثابت بن قره، يحيى بن ماسویه، حنين بن اسحاق، عيسى بن صهاربخت، ابن سرابيون، اهرن، جالینوس و بقراط نيز بهره برده است.[۱].
پانویس
- ↑ عماری، مریم، ج7، ص286
منابع مقاله
عماری، مریم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی،چاپ دوم، 1377.