ابن ماسویه، یوحنا بن ماسویه
نام | ابن ماسویه، یوحنا بن ماسویه |
---|---|
نامهای دیگر | ابن ماسویه، ابوزکریا یوحنا
یحیی بن ماسویه |
نام پدر | ماسویه |
متولد | ح163یا 172 |
محل تولد | |
رحلت | 243 ق |
اساتید | جبرئيل بن بختيشوع |
برخی آثار | الجواهر و صفاتها
ثلاث رسائل في الطب العربي الإسلامي (الرازي - ماسويه - ابن سينا) سه رساله در طب (تدبیر الصبیان، في الجنین و کونه في الرحم، أرجوزة في الحمیات) |
کد مؤلف | AUTHORCODE03101AUTHORCODE |
ابوزكريا يحيى (يوحنا) بن ماسویه خوزى (ح163یا 172-243ق)، پزشک ایرانی نژاد و از پزشکان بزرگ مسیحی نسطوری دربار عباسى در قرن سوم هجرى است. گفتهاند كهپدرش (ماسویه) در بيمارستان جندى شاپور به داروسازى مشغول بود و جبرئيل بن بختيشوع، پزشك مشهور جندى شاپورى ساكن بغداد، به معرفى و توصيه دهشتك، رئيس بيمارستان جندى شاپور، او را برای كار در بيمارستانى كه به دستور هارون الرشيد در بغداد ساخته مىشد، دعوتكرد. ماسویه در آنجا به كمك جبرئيل، با كنيز داوود بن سرابيون ازدواج كرد و يوحنا و برادرش میخائيل از آن زن زاده شدند.
وى مدتى همراه برادرش به شاگردى جبرئيل بن بختيشوع پرداخت. به روايت ابن جلجل، هارون الرشيد او را به ترجمه کتابهاى طبى كه از آنقره (آنكارا) و عموريه آوردند، مأمور كرد و نویسندگانى ماهر در خدمتش گماشت. از این رو بهنظر مىرسد كه يوحنا جز سريانى و عربى، زبان يونانى نيز مىدانسته است.
با این حال شهرت يافتن وى به عنوان طبيبى بلند آوازه از زمان مأمون عباسى به بعد است. وى پس از مأمون، در درگاه واثق و سپس متوكل جايگاه ارزندهاى داشت، به گونهاى كه ابن جلجل درباره او مىنویسد: «پادشاهان عباسى و خانواده آنها هيچ غذايى را نمىخوردند مگر با حضور و اجازه ابن ماسویه».
مشهورترين شاگرد او حنين بن اسحاق بود، هرچند پس از مدتى به سبب سؤالات پى در پى او، ابن ماسویه او را از خود راند.
وفات
وى در روز یک شنبه دوم جمادى الثانى سال 243ق در بغداد در گذشت و به امر متوكل عباسى با احترام به خاک سپرده شد.
آثار
حدود 50 اثر از وى ياد شده و يا به او منسوب شده است كه بيشتر آنها در زمینه پزشكى است. ظاهراً شمارى از آنها بهنامها و عناوین مختلفى شهرت يافته كه بعدها هر یک از آنها را اثر مستقلى پنداشتهاند.
- «کتابالازمنة يا الازمنة و الامكنة»، درباره فصول و ماههاى سال و ارتباط آنها با خوردنىها و نوشيدنىهایى كهبدن به آنها نيازمند است.
- «جواهر الطيب المفردة باسمائها و صفاتها و معادنها».
- «الجواهر و صفاتها و في اى بلد هى وصفة الغواصين والتجار».
- «الحمیات».
- «دغل العين»، كه كهنترين کتاب درسى چشمپزشكىاى است كه اكنون در دستاست.
- «الكناشالمشجّر».
- «ماءالشعير».
- «النوادر الطبية» يا «الفصول الحكمیة و النوادر الطبية» يا «الفصول».
- «کتابالادویة المسهلة».
- «البستان وقاعدة الحكمة و شمسالاداب».
- «تركيب طبقات العين و عللها و ادویتها».
- «کتابالتشريح».
- «کتابالجذام».
- «کتابالحيوان».
- خواص الاغذية و البقول و الفواكه».
- «الماليخولیا و اسبابها و علامتها و علاجها».
- «السموم و علاجها».
- «معرفة محنة الكحالين».
- «الصوت و البحة».
- «کتاب في الفصد و الحجامة».
خوشبختانه بسيارى از کتابهاى او اكنون به دست ما رسيده و از گزند حوادث روزگار مصون مانده است.[۱]
پانویس
منابع مقاله