ابن طهمان، ابراهيم
ابن طَهْمان، ابوسعید ابراهیم بن طهمان بن شعبه (شعیب) خراسانى هروی، فقیه، مفسّر، متکلّم و محدّث (د 163ق/780م).
ولادت
از تاریخ تولد وی آگاهى دقیقى در دست نیست. اگر چه با توجه به تاریخ تولد ابوحنیفه که از ابن طهمان بزرگتر بود، و تولد ابن مقسم که از ابن طهمان کوچکتر بود، به ویژه اشاره نعیم بن حماد که گفته است وی بیش از 60 سال از ابن طهمان حدیث شنیده است، و نیز با توجه به زمان درگذشت ابن طهمان، مىتوان حدس زد که او پس از 80ق/699م متولد شده است.
سفرها، استماع حدیث از تابعین
در هر حال ابن طهمان از خاندانى معروف از اهل باشانِ هرات برخاست و در طلب دانش به مرو، نیشابور، عراق و حجاز سفر کرد. وی در این سفرها از برخى از تابعین چون عبدالله بن دینار، عبدالعزیز بن رفیع، ابوزبیر محمد بن مسلم مکى، موسى بن عقبه، حجاج بن حجاج و عمروبن دینار و نیز از گروه زیادی از طبقه بعد یعنى تابعین حدیث شنید. چنانکه برخى از احادیثى که ابن طهمان روایت کرده، به 2 یا 3 واسطه متصلاً یا مرسلاً به پیامبراکرم(ص) مىرسد.
ابن طهمان هنگام درگذشت ابوحنیفه در بغداد بود و محتملاً این اقامت، پس از نخستین سفر وی به مکه و مدینه بوده است. زیرا گفتهاند که وی نخست در کوفه ابوحنیفه را ملاقات کرد و احادیث مالک بن انس را بر او عرضه داشت و به دنبال او به بغداد رفت و تا درگذشت او همانجا ماند.
احتمالاً ابن طهمان در مدینه از مالک حدیث شنیده بوده است، خاصه که چند سال بعد حدیثى از مالک بن انس به روایت ابن طهمان بر خود مالک در مدینه عرضه داشتند. از اینجا مىتوان دریافت که ابن طهمان قبل از ملاقات ابوحنیفه در کوفه، در حجاز بوده است.
ارشاد معتقدین به جهمیه، املاء حدیث
به هر حال ابن طهمان از عراق به خراسان بازگشت و در باشان رحل اقام افکند، اما مدتى بعد دوباره قصد حج کرد و چون به نیشابور رسید، ارشاد مردم را که به عقاید جهمیه گرویده بودند، به ادمه سفر ترجیح داد و مدتى ماند و عقاید ارجاء را تبلیع کرد، از آنجا رهسپار بغداد شد و در این شهر مدتى به املاء حدیث پرداخت و گویا از خلیفه مهدی (خلافت: 158-169ق/775- 785م) در آغاز خلافتش مقرری دریافتمىکرده است. با اینهمه اقامت وی در عراق به درازا نکشید و رهسپار حجاز شد، زیرا در 160ق/777م على بن حسین بن واقد در مکه از قول ابن طهمان حدیث نوشته است.
جدالهای کلامى
ابن طهمان در روزگاری مىزیست که جدالهای کلامى در ابوابى چون اصول اعتقادات و افعال خداوند و کفر و ایمان، میان فرقى چون مرجئه و جهمیه و خوارج سخت گرم بود.
او خود به ارجاء گروید و برخلاف خوارج، ارتکاب گناه به طور مطلق را موجب کفر و خروج از دین نمىدانست، بلکه برای مرتکبان گناهان کبیره نیز امید عفو و غفران از سوی پروردگار داشت.
وی همچنین بر جهمیه مىتاخت و حتى آنها را مانند قدریه کافر مىشمرد و چنانکه گفتیم برای ارشاد مردم نیشابور که به جهمیه گرویده بودند، فسخ عزیمت حج کرد.
کتاب سنن وی نیز حاوی اخباری است که عقاید جهمیه را باطل مىکند.
با اینهمه گفتهاند که در اواخر عمر از عقیده ارجاء عدول کرد.
هیچیک از منابع به صراحت و قطعیت درباره مذهب وی در فقه سخن نگفتهاند و اصولاً در روزگار او این مذاهب یا هنوز پدید نیامده بود یا زعمای آنها هم طراز و هم عصر او بودهاند و ابن طهمان گرایش فقهى به آنها نداشته است. اگر چه برخى نام او را در شمار حنفیان ذکر کردهاند، اما ابن طهمان فقط در اعتقاد به ارجاء به روش ابوحنیفه بوده است. ابن حنبل در روزگار ابن طهمان هنوز متولد نشده بود، ولى به روایت سمعانى و صفدی وی به ابن طهمان اعتقاد بسیار داشت.
درباره مالک بن انس اگر چه ابن طهمان در مدینه در محضر او بود و از او حدیث شنید، اما دلیلى بر گرایش فقهى ابن طهمان به او در دست نیست.
محمد بن ادریس شافعى نیز به هنگام فوت ابن طهمان حدود 15 سال بیش نداشته است. قابل توجه است که برخى تشیع او را نیز محتمل دانستهاند، ولى دلیل قاطعى بر این امر در دست نیست.
در معرض جرح و تعدیل رجالی
ابن طهمان نیز همچون سایر محدثان در معرض جرح و تعدیل بوده است، خاصه که به مکتبى کلامى «ارجاء» هم گرایش داشته و این معنى در اظهار نظر رجالشناسان درباره او دخیل بوده و شاید از همین روست که برخى این گرایش را موجب جرح او دانسته و کسانى چون محمد بن عبدالله بن عمار موصلى او را مضطرب الحدیث و ضعیف محسوب داشتهاند، در حالى که بیشتر محدثان او را به طور مطلق ثقه شمردهاند و با عناوین ثقه فى الحدیث، صدوق، حسن الحدیث، صحیح الحدیث و حسن الروایه از او یاد کردهاند.
مشایخ، راویان، شاگردان
از بررسى این منابع آشکارا مىتوان دریافت که وی در روزگار خود از جمله محدثان و فقهای معتبری به شمار مىرفته است که مؤلفان صحاح عموماً از وی روایت کردهاند و به احادیث وی رغبت بسیار نشان دادهاند. حتى برخى از مشایخ ابن طهمان، مانند صفوان بن سلیم، ابوحنیفه نعمان بن ثابت، عبدالله بن مبارک، سفیان بن عیینه و خالدبن نزار، از خود ابن طهمان نقل حدیث کردهاند. برخى ابن طهمان را در طبقه سوم محدثان جای دادهاند و برخى دیگر در طبقه مالک بن انس یعنى طبقه پنجم. گذشته از خود ابن طهمان، در پارهای مآخذ از «طهمانى»ها نیز نام برده شده است که بعضى از آنها از فرزندان و نوادگان ابن طهمان بودهاند یا از جمله شاگردان مکتب و گردآورندگان احادیث او به شمار مىرفتهاند، همچون ابوعبدالله بن البیع الضبى، ابوبکر محمد حمویه، ابوالعباس عیسى بن محمد، على بن حجر و على بن حشرم.
وفات
در برخى منابع به نقل گروهى از محدثان تاریخ درگذشت وی، 158ق/775م ذکر شده است، اما خطیب بغدادی سال 163ق را درست دانسته است.
آثار
ابن ندیم 4 کتاب به ابن طهمان نسبت داده است بدین قرار:
1-السنن (احتمالا مشیخه ابن طهمان)،
2-المناقب،
3-العیدین،
4-التفسیر.
ظاهراً به دلیل کتاب اخیر است که او را مفسر نامیدهاند و به سبب کتاب سنن، فقیهش دانستهاند.
سزگین یادآوری کرده که هیچ یک از آثاری که ابن ندیم معرفى کرده، در دست نیست، ولى نسخهای خطى درباره شیوخ ابن طهمان متشکل از 20 ورق در کتابخانه ظاهریه موجود است.
محمد طاهر مالک پس از پژوهشهای بسیار در باب کتاب مشیخه ابن طهمان، بر آن شده که این کتاب، همان سنن ابن طهمان است که قبل از صحاح تصنیف شده و حاوی 208 حدیث، مشتمل بر ابواب فقهى و اصول عقاید است. این اثر نخستین بار در مجله معهد المخطوطات العربیه (مجموعه 22، ج 2، سال 1976م) به چاپ رسید و سپس با مقدمهای مفصل همراه با متن آن در مجمع اللغه العربیه بدمشق منتشر شد.[۱].
پانویس
- ↑ سجادی، جعفر، ج4، ص160-159
منابع مقاله
سجادی، جعفر، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.