غاية المرام في علم الكلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' :' به ':')
    جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
     
    (۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01265J1.jpg|بندانگشتی|غایة المرام في علم الکلام]]
    | تصویر =NUR01265J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =غایة المرام في علم الکلام
    |+ |
    | پدیدآوران =  
    |-
    [[آمدی، علی بن محمد]] (نویسنده)
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|غایة المرام في علم الکلام
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[آمدی، علی بن محمد]] (نويسنده)


    [[مزیدی، احمد فرید]] (محقق)
    [[مزیدی، احمد فرید]] (محقق)
    |-
    | زبان =عربی
    |زبان  
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏205‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏8‎‏غ‎‏2‎‏
    |data-type='language'|عربی
    | موضوع =
    |-
    خدا - صفات - متون قدیمی تا قرن 14
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BP‎‏ ‎‏205‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏8‎‏غ‎‏2‎‏
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|خدا - صفات - متون قدیمی تا قرن 14


    کلام اهل سنت - قرن 7ق.
    کلام اهل سنت - قرن 7ق.


    کلام اهل سنت - متون قدیمی تا قرن 14
    کلام اهل سنت - متون قدیمی تا قرن 14
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    |data-type='publisher'|دار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    | مکان نشر =بیروت - لبنان
    |-
    | سال نشر = 1424 ق یا 2004 م
    |مکان نشر  
    |data-type='publishPlace'|بیروت - لبنان
    |-
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1424 هـ.ق یا 2004 م
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE1265AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01265AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01265
    | کتابخوان همراه نور =01265
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    {{کاربردهای دیگر|غاية المرام (ابهام زدایی)}}
    '''غاية المرام في علم الكلام''' نوشته [[آمدی، علی بن محمد|سیف‌الدین آمدی]]، از مجموعه كتب كلامى است كه به زبان عربى تأليف شده است كه پيرامون مسائلى چون وجود و صفات خدا و نبوت و معاد و همچنين امامت، سخن به ميان آورده است.


    ==معرفى اجمالى:==
    ==انگيزه تأليف==
    نويسندۀ انگيزۀ خود را از تأليف اين كتاب چنين بيان كرده است كه اشرف علوم علمى است كه ملقب به علم كلام بوده باشد كه


    از ذات واجب‌الوجود و صفاتش و افعال و متعلقاتش بحث مى‌كند، زيرا كه شرف هر علمى تابع شرف موضوعى است كه از احوال عارض بر ذات آن موضوع بحث مى‌كند، لامحالة شرف موضوع اين علم بر: شرف هر موضوع زايد است زيرا كه خداوند مبدا كائنات و منشئ الحادثات است و بذاته بى‌نياز از حقايق و ذوات است، لذا به نوشتن اين كتاب و اجابت دعوت برادران مسلمانم بر آن تا از اسرار آن پرده بردارم و مشكلات را حل نمايم.


    «غاية المرام في علم الكلام» از مجموعه كتب كلامى است كه به زبان عربى
    ==ساختار و گزارش محتوا==


    تأليف شده است كه پيرامون مسائلى چون وجود و صفات خدا و نبوت و معاد و همچنين امامت،سخن به ميان آورده است.
    اين كتاب از کتاب‌هاى قرن هفتم است كه آقاى سيف‌الدين الآمرى آنرا در هشت فصل تحت عنوان هشت قانون انشاء نموده‌اند.


    ==انگيزه تأليف:==
    قانون اول در اثبات واجب‌الوجود بذاته است.


    قانون دوم در اثبات صفات الهى و ابطال قول كسانی كه اثبات صفات خدا را نفى كرده‌اند، مى‌باشد و قانون سوم در باب وحدانية خداوند و نظر فلاسفۀ الهى است.


    نويسندۀ انگيزۀ خود را از تأليف اين كتاب چنين بيان كرده است كه اشرف علوم علمى است كه ملقب به علم كلام بوده باشد كه
    قانون چهارم در بيان آنچه كه بر خداوند جائز است و ابطال تشبيه و آنچه كه بر خدا جائز نيست.


    از ذات واجب الوجود و صفاتش و افعال و متعلقاتش بحث مى‌كند،زيرا كه شرف هر علمى تابع شرف موضوعى است
    قانون پنجم در افعال واجب‌الوجود و اينكه خالقى جز الله نيست و همچنين نفى غرض و مقصود از افعال واجب‌الوجود و در حدوث مخلوقات و قطع تسلسل كائنات مى‌باشد.قانون ششم بر معاد و آنچه كه متعلق به حشر انفس و اجساد است تعلق گرفته است.


    كه از احوال عارض بر ذات آن موضوع بحث مى‌كند،لامحالة شرف موضوع اين علم بر:
    قانون هفتم در نبوت و معجزه مى‌باشد و قانون هشتم در باب امامة است.


    شرف هر موضوع زايد است زيرا كه
    اين‌كه مؤلف در پايان كتاب خود بحث امامت را مطرح كرده، بخاطر عادت‌ايست كه معمولا در آخر كتب متكلمين ذكر مى‌شده‌ و مى‌خواسته است با اين عمل خرق عادت نكند و بحث امامت را چنانچه بيان مى‌كند از اصول دين نيست حتى از امور مهمّه نيز نمى‌باشد.از آنجا كه مذهب ايشان تسنن است و خود را اهل حق مى‌داند مى‌گويد كه اقامة امام و اتباعش بر مسلمين فرض واجب شرعى است نه عقلى و مى‌گويد كه اكثر طوائف شيعه به وجوب عقلى نه شرعى آن اعتقاد دارند و بعضى از قدريه و خوارج مى‌گويند كه نه واجب عقلى است و نه شرعى.


    خداوند مبدا كائنات و منشئ الحادثات است و بذاته بى‌نياز از حقايق و ذوات است،لذا به نوشتن اين كتاب و اجابت دعوت
    پس از اثبات وجوب اقامه امامت، به اين مطلب مى‌پردازد كه آيا امامت امرى است منصوص يا اختيارى.كه مذهب شيعه را منصوص از نبى مى‌داند و آنرا رد مى‌كند و مى‌گويد اگر نصّى از پيامبر آمده بود يا آن نص قطعى بود و يا ظنى، قطعى كه نمى‌تواند باشد زيرا عادة بر اين است كه امت اتفاق دارند بر ترك اين عادة و اهمال النظر، و اگر هم ظنى باشد كه اكتفا به محض ظن از مواردى است كه در اين‌جا راهى به سوى آن نيست زيرا كه مخالفت اجماع قاطع از جهت عادة را در پيش خواهد داشت.


    برادران مسلمانم بر آن تا از اسرار آن پرده بردارم و مشكلات را حل نمايم.
    ايشان اهل تشيع را اهل ضلالت مى‌داند كه مى‌گويد آنها براى امام عصمة، علم غيب و از بنى هاشم بودن را شرط مى‌دانند و با دليلهايى كه از خود مى‌آورد مى‌خواهد اثبات كند كه شرط امامت فقط قرشى بودن است نه عصمت و علم غيب، زيرا كه خلفاء گذشته به اشتباه خود و رجوع از آن در امور اعتراف كرده‌اند و با اين اعتراف چگونه جايى براى شرط عصمت مى‌ماند.وى نصب امام را امرى از روى اجماع است مى‌داند و براى امت قداستى قائل است كه هرگز اجماع آنها، دچار كذب و خطا نمى‌شوند.و در پايان كتاب خود بحثى از خلفاء راشدين و اجتهاد آنها ذكر مى‌كند و سپس فهرست موضوعى كتاب در آخر آورده شده است.


    ==ساختار و گزارش محتوا:==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[المحصل]]


    اين كتاب از كتابهاى قرن هفتم است كه آقاى سيف الدين الآمرى آنرا در هشت فصل تحت عنوان هشت قانون
    [[تلخیص المحصل]]


    انشاء نموده‌اند.قانون اول در اثبات واجب الوجود بذاته است.قانون دوم در اثبات صفات الهى و ابطال قول كسانيكه
    [[شرح العقيدة الإصفهانية]]


    اثبات صفات خدا را نفى كرده‌اند،مى‌باشد و قانون سوم در باب وحدانية خداوند و نظر فلاسفۀ الهى است.قانون چهارم
    [[شرح المقاصد]]


    در بيان آنچه كه بر خداوند جائز است و ابطال تشبيه و آنچه كه بر خدا جائز نيست.قانون پنجم در افعال واجب الوجود
    [[الأربعين في أصول‌الدين (رازی)]]


    و اينكه خالقى جز الله نيست و همچنين نفى غرض و مقصود از افعال واجب الوجود و در حدوث مخلوقات و قطع تسلسل
    [[الرسالة الكمالية في الحقائق الإلهية]]


    كائنات مى‌باشد.قانون ششم بر معاد و آنچه كه متعلق به حشر انفس و اجساد است تعلق گرفته است.
    [[شرح كتاب الفقه الأكبر]]


    قانون هفتم در نبوت و معجزه مى‌باشد و قانون هشتم در باب امامة است.
    [[الإشارة في أصول الكلام للإمام فخرالدين محمد بن عمر بن الحسين الرازي]]
     
    [[شرح النسفیة فی العقیدة الإسلامیة (شرح عقاید اهل سنت و جماعت)]]


    اين‌كه مؤلف در پايان كتاب خود بحث امامت را مطرح كرده،بخاطر عادت‌ايست كه معمولا در آخر كتب متكلمين ذكر مى‌شده‌و مى‌خواسته است با اين عمل خرق عادت نكند و بحث امامت را چنانچه بيان مى‌كند از اصول دين نيست حتى از امور مهمّه
    [[شرح العقائد النسفية (شرح)]]


    نيز نمى‌باشد.از آنجا كه مذهب ايشان تسنن است و خود را اهل حق مى‌داند مى‌گويد كه اقامة امام و اتباعش بر مسلمين
    [[الأربعين في أصول‌الدين (رازی)]]


    فرض واجب شرعى است نه عقلى و مى‌گويد كه اكثر طوائف شيعه به وجوب عقلى نه شرعى آن اعتقاد دارند
    [[المطالب العالية من العلم الإلهي]]


    و بعضى از قدريه و خوارج مى‌گويند كه نه واجب عقلى است و نه شرعى.پس از اثبات وجوب اقامه امامت،به
    [[المواقف]]


    اين مطلب مى‌پردازد كه آيا امامت امرى است منصوص يا اختيارى.كه مذهب شيعه را منصوص از نبى مى‌داند
    [[شرح العقائد النسفية]]


    و آنرا رد مى‌كند و مى‌گويد اگر نصّى از پيامبر آمده بود يا آن نص قطعى بود و يا ظنى،قطعى كه نمى‌تواند باشد زيرا عادة بر
    [[شرح جوهرة التوحيد]]


    اين است كه امت اتفاق دارند بر ترك اين عادة و اهمال النظر،و اگر هم ظنى باشد كه اكتفا به محض ظن از مواردى است
    [[أساس التقديس]]


    كه در اين‌جا راهى به سوى آن نيست زيرا كه مخالفت اجماع قاطع از جهت عادة را در پيش خواهد داشت.
    [[طوالع الأنوار من مطالع الأنظار]]


    ايشان اهل تشيع را اهل ضلالت مى‌داند كه مى‌گويد آنها براى امام عصمة،علم غيب و از بنى هاشم بودن را شرط مى‌دانند
    [[شرح جوهرة التوحيد المسماة إتحاف المريد بجوهرة التوحيد]]


    و با دليلهايى كه از خود مى‌آورد مى‌خواهد اثبات كند كه شرط امامت فقط قرشى بودن است نه عصمت
    [[المسائل الخمسون في أصول‌الدين]]


    و علم غيب،زيرا كه خلفاء گذشته به اشتباه خود و رجوع از آن در امور اعتراف كرده‌اند و با اين اعتراف
    [[المواقف في علم الكلام]]


    چگونه جايى براى شرط عصمت مى‌ماند.وى نصب امام را امرى از روى اجماع است مى‌داند و براى امت
    [[القول السديد في شرح جوهرة التوحيد]]


    قداستى قائل است كه هرگز اجماع آنها،دچار كذب و خطا نمى‌شوند.و در پايان كتاب خود بحثى از
    [[شرح العلامة الخيالي علی النونية]]


    خلفاء راشدين و اجتهاد آنها ذكر مى‌كند و سپس فهرست موضوعى كتاب در آخر آورده شده است.
    [[مقدمات المراشد إلی علم العقائد في دفع شبهات المطلين و الملحدين]]


    [[أبكار الأفكار في أصول‌الدين]]


    == پیوندها ==
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/10803 مطالعه کتاب غایة المرام في علم الکلام در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده:کلام و عقاید]]
    [[رده:کلام و عقاید]]
    [[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]
    [[رده:آثار کلی (مناظرات کلامی، مذاهب کلامی)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۴۵

    غایة المرام في علم الکلام
    غاية المرام في علم الكلام
    پدیدآورانآمدی، علی بن محمد (نویسنده) مزیدی، احمد فرید (محقق)
    ناشردار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1424 ق یا 2004 م
    چاپ1
    موضوعخدا - صفات - متون قدیمی تا قرن 14

    کلام اهل سنت - قرن 7ق.

    کلام اهل سنت - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏205‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏8‎‏غ‎‏2‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    غاية المرام في علم الكلام نوشته سیف‌الدین آمدی، از مجموعه كتب كلامى است كه به زبان عربى تأليف شده است كه پيرامون مسائلى چون وجود و صفات خدا و نبوت و معاد و همچنين امامت، سخن به ميان آورده است.

    انگيزه تأليف

    نويسندۀ انگيزۀ خود را از تأليف اين كتاب چنين بيان كرده است كه اشرف علوم علمى است كه ملقب به علم كلام بوده باشد كه

    از ذات واجب‌الوجود و صفاتش و افعال و متعلقاتش بحث مى‌كند، زيرا كه شرف هر علمى تابع شرف موضوعى است كه از احوال عارض بر ذات آن موضوع بحث مى‌كند، لامحالة شرف موضوع اين علم بر: شرف هر موضوع زايد است زيرا كه خداوند مبدا كائنات و منشئ الحادثات است و بذاته بى‌نياز از حقايق و ذوات است، لذا به نوشتن اين كتاب و اجابت دعوت برادران مسلمانم بر آن تا از اسرار آن پرده بردارم و مشكلات را حل نمايم.

    ساختار و گزارش محتوا

    اين كتاب از کتاب‌هاى قرن هفتم است كه آقاى سيف‌الدين الآمرى آنرا در هشت فصل تحت عنوان هشت قانون انشاء نموده‌اند.

    قانون اول در اثبات واجب‌الوجود بذاته است.

    قانون دوم در اثبات صفات الهى و ابطال قول كسانی كه اثبات صفات خدا را نفى كرده‌اند، مى‌باشد و قانون سوم در باب وحدانية خداوند و نظر فلاسفۀ الهى است.

    قانون چهارم در بيان آنچه كه بر خداوند جائز است و ابطال تشبيه و آنچه كه بر خدا جائز نيست.

    قانون پنجم در افعال واجب‌الوجود و اينكه خالقى جز الله نيست و همچنين نفى غرض و مقصود از افعال واجب‌الوجود و در حدوث مخلوقات و قطع تسلسل كائنات مى‌باشد.قانون ششم بر معاد و آنچه كه متعلق به حشر انفس و اجساد است تعلق گرفته است.

    قانون هفتم در نبوت و معجزه مى‌باشد و قانون هشتم در باب امامة است.

    اين‌كه مؤلف در پايان كتاب خود بحث امامت را مطرح كرده، بخاطر عادت‌ايست كه معمولا در آخر كتب متكلمين ذكر مى‌شده‌ و مى‌خواسته است با اين عمل خرق عادت نكند و بحث امامت را چنانچه بيان مى‌كند از اصول دين نيست حتى از امور مهمّه نيز نمى‌باشد.از آنجا كه مذهب ايشان تسنن است و خود را اهل حق مى‌داند مى‌گويد كه اقامة امام و اتباعش بر مسلمين فرض واجب شرعى است نه عقلى و مى‌گويد كه اكثر طوائف شيعه به وجوب عقلى نه شرعى آن اعتقاد دارند و بعضى از قدريه و خوارج مى‌گويند كه نه واجب عقلى است و نه شرعى.

    پس از اثبات وجوب اقامه امامت، به اين مطلب مى‌پردازد كه آيا امامت امرى است منصوص يا اختيارى.كه مذهب شيعه را منصوص از نبى مى‌داند و آنرا رد مى‌كند و مى‌گويد اگر نصّى از پيامبر آمده بود يا آن نص قطعى بود و يا ظنى، قطعى كه نمى‌تواند باشد زيرا عادة بر اين است كه امت اتفاق دارند بر ترك اين عادة و اهمال النظر، و اگر هم ظنى باشد كه اكتفا به محض ظن از مواردى است كه در اين‌جا راهى به سوى آن نيست زيرا كه مخالفت اجماع قاطع از جهت عادة را در پيش خواهد داشت.

    ايشان اهل تشيع را اهل ضلالت مى‌داند كه مى‌گويد آنها براى امام عصمة، علم غيب و از بنى هاشم بودن را شرط مى‌دانند و با دليلهايى كه از خود مى‌آورد مى‌خواهد اثبات كند كه شرط امامت فقط قرشى بودن است نه عصمت و علم غيب، زيرا كه خلفاء گذشته به اشتباه خود و رجوع از آن در امور اعتراف كرده‌اند و با اين اعتراف چگونه جايى براى شرط عصمت مى‌ماند.وى نصب امام را امرى از روى اجماع است مى‌داند و براى امت قداستى قائل است كه هرگز اجماع آنها، دچار كذب و خطا نمى‌شوند.و در پايان كتاب خود بحثى از خلفاء راشدين و اجتهاد آنها ذكر مى‌كند و سپس فهرست موضوعى كتاب در آخر آورده شده است.

    وابسته‌ها