رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة

رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة مشتمل بر 23 رساله فلسفی منتشر نشده از محمد بن یحیی بن صائغ معروف به ابن باجه است. جمال‌الدین علوی بر این اثر به عربی مقدمه نوشته است.

رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة
رسائل فلسفية لأبي‌بکر بن باجة
پدیدآورانابن باجه، محمد بن یحیی (نویسنده) علوي، جمال‌الدين (شارح)
عنوان‌های دیگرفلسفه اسلامی - مقاله‌هاو خطابه‌ها

ابن باجه، محمدبن يحيي، -؟ق???. رسائل فلسفيه.شرح

نصوص فلسفية غير منشورة
ناشردار النشر المغربیة
مکان نشرمغرب - دار البيضاء
چاپ1
موضوعابن باجه، محمد بن يحيي، - ???؟ق. رسائل فلسفيه - نقد و تفسير فلسفه اسلامی
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BBR‎‏ ‎‏623‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏4‎‏ر‎‏5
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب مشتمل بر مقدمه‌ای مفصل به قلم محقق و دو بخش حاوی یازده و دوازده رساله فلسفی است.

گزارش محتوا

محقق اثر در مقدمه به‌درستی انتساب برخی از رساله‌ها به ابن باجه و شک در انتساب برخی سخن گفته است. در بخش اول کتاب یازده رساله در موضوعاتی چون منطق، فلسفه، هندسه و هیئت آمده است. در بخش دوم کتاب مباحث سایکومتری - متافیزیکی مانند ارتباط قوه تخیل با عقل، مسئله ارتباط، خلود عقل و مفهوم کمال مطرح شده است.[۱]. ‌ در این نوشتار به جهت رعایت اختصار برخی از رساله‌ها معرفی می‌گردد: رساله به یوسف بن حسدای: این رساله مهم‌ترین نوشته در این مجموعه است که مراحل تطور فکر ابن باجه و اهتمامات علمی او را اگرچه به‌اختصار به ما منتقل می‌کند. ابن ابی اصبیعه در شرح‌حال یوسف بن حسدای چنین می‌نویسد که با ابن باجه صداقتی داشته و از قاهره با او مکاتبه می‌کرد. این رساله را می‌توان به سه بخش تقسیم نمود: بخش اول نقدی است بر نظرات ابراهیم بن یحیی اندلسی که معروف به زرقالی و نیز نقدی بر نظرات ابن هیثم است؛ بخش دوم مراحل شکل‌گیری علمی خود را به معرض نمایش گذاشته است؛ بخش سوم دو مقاله از مقالات سماع طبیعی ارسطو است که در اینجا آورده شده است.[۲]. ‌

دومین رساله به موضوع «الحان» موسیقی اختصاص دارد. این رساله همان‌گونه که از موضوعش پیداست به مرحله اول از زندگی ابن باجه و زمان اشتغالش به موسیقی و شعر گفتن او باز می‌گردد. این تنها متنی که در این موضوع به دست ما رسیده است و بعید نیست که ابن باجه مطالب دیگری درباره موسیقی نوشته باشد که به دست ما نرسیده باشد. اشتهار او به موسیقی و شعر در نزد گروهی از اشتهارش به فلسفه بیشتر است.[۳]. ‌

این رساله به جهت ساختار با دیگر رساله‌های این مجموعه تفاوت دارد؛ در این رساله با این‌که مختصر است کلمه «قال» در آن چهار بار تکرار شده است؛ و این‌گونه کتابت شیوه ابن باجه نیست. البته این کلمه از سوی ناسخ نیز افزوده نشده وگرنه در رساله‌های دیگر این مجموعه که ناسخش با این رساله یکی است آن را می‌یافتیم[۴]. ‌

سومین رساله کتاب که ابن باجه برای عبدالرحمن بن سید مهندس نوشته، تنها متن هندسی است که از آثار هندسی ابن باجه به دست ما رسیده است. این رساله به‌احتمال قوی‌تر مربوط به اواخر مرحله اول از تطور فکری ابن باجه یعنی مرحله ریاضی است.[۵]. ‌

رساله چهارم که برای وزیر ابوالحسن بن امام نوشته شده را می‌توان غنی‌ترین رساله از این مجموعه دانست. این رساله به اکتشافات هندسی ابن سید پرداخته شده است. عجیب این است که این رساله با وجود اهمیتش، در مصادر و فهارس قدیمی به آن اشاره نشده و هیچ توجیهی بر صحت نسبت آن به ابن باجه وجود ندارد[۶]. ‌

در هفتمین رساله کتاب، بسیار مختصر به این موضوع پرداخته شده که چرا غنچه گل نیلوفر در روز شکفته و در شب جمع شده در آب فرو می‌رود. این گل با طلوع خورشید ظاهر شده و با غروب آن در آب فرو می‌رود.

ابن اصیبعه هم در کتابش عیون الأنباء که از مهم‌ترین فهارس قدیمی است برای ابن باجه رساله‌ای به این عنوان ذکر نکرده است.[۷].

موضوع آخرین رساله بخش اول «وحدت و واحد» است. عنوان این رساله در ابتدای رساله نیامده بلکه در ورقه‌ای که مشتمل بر عناوین رساله‌های خطی است آمده است. در ابتدای این رساله به‌ضرورت فحص از واحد و اصناف آن اشاره شده است. منابع قدیمی نیز از ذکر نام این رساله غافل شده‌اند[۸]. ‌

بخش دوم کتاب با نوشته ناسخ اثر قاضی حسن بن محمد بن نصر معروف به ادیب آغاز شده است. وی چنین می‌نویسد که نوشته‌های وزیر فاضل ابوبکر [بن باجه] به دست وزیر علی بن عبدالعزیز بن امام رسید. سپس عناوین رساله‌ها را ذکر می‌کند[۹]. ‌

در اولین رساله از بخش دوم ارتباط عقل با قوه تخیل تبیین شده است. نویسنده در این رابطه چنین می‌نویسد: با دقت به ارتباط عجیبی که بین عقل و قوه تخیل است بنگر. به‌یقین خواهی دید که عقل از قوه تخیل معلومات را دریافت می‌کند که معقولات است. عقل به قوه تخیل معلومات دیگری را عطا می‌کند که آن معلومات را در آن بسط می‌دهد یا معلوماتی است که عقل آن را استنباط می‌کند و آن را در قوه تخیل بسط می‌دهد. وی رؤیای صادقه و وحی را از جمله مواردی نمی‌داند که در قوه تخیل حاصل شود. این از مواردی است که توسط ملائکه در رؤیا یا غیر آن بر بندگان هدایت یافته و خالصش افاضه می‌شود[۱۰]. ‌

در رساله پنجم از بخش دوم از فطرت فائقه و استعداد ویژه سخن رفته است. این مفهوم در بین فلاسفه مشایی غریب نیست و ابن باجه هم آن را به‌ویژه در نوشته‌های متأخرش و در «رسالة الوداع» به کار برده است.[۱۱]. ‌

در رساله ششم این بخش مسئله فیض و بارش علم الهی بر موجودات و مخلوقات مطرح شده است. قبول این علم الهی به‌حسب مرتبه هر یک در کمال وجودی اوست. این فیض به‌واسطه ملائکه یا انسان دارای عقل اعلی کامل می‌شود[۱۲]. ‌

در نهمین رساله موضوع واجب‌الوجود و ممکن‌الوجود تبیین شده است. در فقرات اول رساله این دو مفهوم تعریف شده که حاوی مطلبی جدیدی نسبت به تقریر فارابی و ابن سینا نیست؛ بلکه مجرد نقل یا تلخیص مطالبی است که در «عیون المسائل» ابونصر فارابی آمده است.[۱۳].

در آخرین رساله کتاب به موضوع سعادت پرداخته شده است. نویسنده، این کلام منسوب به ابونصر که «حیات و بقایی پس از مرگ و مفارقت از دنیا وجود ندارد و سعادتی جز سعادت دنیوی و وجودی جز وجود محسوس نیست و وجود دیگری غیر از وجود محسوس خرافات است» را باطل و دروغ دانسته است. او آنچه انسان را از سایر حیوانات متمایز کرده را عقل می‌داند[۱۴]. ‌

وضعیت کتاب

برخلاف روال معمول، فهارس این اثر در ابتدای آن ذکر شده که به ترتیب عبارتند از: فهارس مطالب، تألیفات به ترتیبی که در کتاب آمده، اعلام و اماکن.

در انتهای مقدمه محقق اثر، الفاظ و اصطلاحات رساله‌ها به تفکیک لیست شده است. محقق اثر رموزی را در تصحیح و تحقیق آن به‌کار برده است که پس از مقدمه و پیش از متن معرفی شده است.

اختلاف نسخ و برخی توضیحات محقق اثر در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه، ص19-18
  2. ر.ک: همان، ص23
  3. ر.ک: همان، ص25
  4. ر.ک: همان
  5. ر.ک: همان، ص26
  6. ر.ک: همان، ص28-26
  7. ر.ک: همان، ص32؛ متن کتاب، ص106
  8. ر.ک: مقدمه، ص36
  9. ر.ک: متن کتاب، ص152
  10. ر.ک: همان، ص155-154
  11. ر.ک: مقدمه، ص56
  12. ر.ک: همان، ص57
  13. ر.ک: همان، ص60
  14. ر.ک: متن کتاب، ص198-197

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها