النظامية في مذهب الإمامية (متن کلامی فارسی قرن دهم ه.ق): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت'
جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی')
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت')
خط ۴۸: خط ۴۸:
باب چهارم در امامت است: در اين باب مؤلف بحث نموده است از وجوب نصب امام، وجوب عصمت امام، طريق تعيين امام، وجوب افضليت امام، ادلۀ امامت ائمه اثنی‌عشر، امامت و غيبت حضرت حجة بن حسن عسكرى، طول عمر آن حضرت و علائم ظهورشان.
باب چهارم در امامت است: در اين باب مؤلف بحث نموده است از وجوب نصب امام، وجوب عصمت امام، طريق تعيين امام، وجوب افضليت امام، ادلۀ امامت ائمه اثنی‌عشر، امامت و غيبت حضرت حجة بن حسن عسكرى، طول عمر آن حضرت و علائم ظهورشان.


باب پنجم در معاد است: اين باب از چهار ركن تشكيل يافته است. ركن اول آن مربوط به موت و عذاب و نعيم قبر و كيفيت تعلق نفس به بدن مدفون مى‌باشد.
باب پنجم در معاد است: اين باب از چهار ركن تشكيل يافته است. ركن اول آن مربوط به موت و عذاب و نعيم قبر و کیفیت تعلق نفس به بدن مدفون مى‌باشد.


ركن دوم در مورد معاد جسمانى و كيفيت حشر بدن مى‌باشد. ركن سوم از اين باب در مورد قيامت و احوال و علائم آن مى‌باشد و ركن چهارم بحث مى‌كند از عالم پس از قيامت. مباحثى؛ همچون حساب، نامۀ اعمال، صراط، بهشت، دوزخ، عرش، كرسى، سدرة المنتهى، بيت المعمور، عذاب اصحاب كبائر، خلود، شفاعت و حشر حيوانات.
ركن دوم در مورد معاد جسمانى و کیفیت حشر بدن مى‌باشد. ركن سوم از اين باب در مورد قيامت و احوال و علائم آن مى‌باشد و ركن چهارم بحث مى‌كند از عالم پس از قيامت. مباحثى؛ همچون حساب، نامۀ اعمال، صراط، بهشت، دوزخ، عرش، كرسى، سدرة المنتهى، بيت المعمور، عذاب اصحاب كبائر، خلود، شفاعت و حشر حيوانات.


خاتمه در تحقيق ايمان و كفر و توبه است. مؤلف در خاتمۀ كتاب بحث مى‌كند از حقيقت ايمان، مراتب آن، شرائط صحتش، كفر، شرك، توبه و شرائط آن.
خاتمه در تحقيق ايمان و كفر و توبه است. مؤلف در خاتمۀ كتاب بحث مى‌كند از حقيقت ايمان، مراتب آن، شرائط صحتش، كفر، شرك، توبه و شرائط آن.
خط ۵۹: خط ۵۹:
#توجه به آراء متكلمان، و عرفاء: مؤلف در بيان مسائل اين كتاب در موارد زيادى به آراء ديگر علماء توجه داشته است. او در كلام شيعى بيشتر از نهج‌المسترشدين [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] استفاده نموده است، بلكه مى‌توان گفت بعضى از عبارت‌هاى او عينا ترجمۀ كتاب نهج المسترشدين مى‌باشد. در كلام بيشتر از آثار امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و به خصوص كتاب الاربعين ايشان استفاده نموده است. مؤلف در مسائل فلسفى بيشتر از كتاب تعليقات و شفاى [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] توجه داشته و در عرفان از فتوحات شيخ اكبر و بعضى از رسائل [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] بهره برده است.
#توجه به آراء متكلمان، و عرفاء: مؤلف در بيان مسائل اين كتاب در موارد زيادى به آراء ديگر علماء توجه داشته است. او در كلام شيعى بيشتر از نهج‌المسترشدين [[علامه حلی، حسن بن یوسف|علامۀ حلى]] استفاده نموده است، بلكه مى‌توان گفت بعضى از عبارت‌هاى او عينا ترجمۀ كتاب نهج المسترشدين مى‌باشد. در كلام بيشتر از آثار امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و به خصوص كتاب الاربعين ايشان استفاده نموده است. مؤلف در مسائل فلسفى بيشتر از كتاب تعليقات و شفاى [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] توجه داشته و در عرفان از فتوحات شيخ اكبر و بعضى از رسائل [[جامی، عبدالرحمن|جامى]] بهره برده است.
#ابداعى بودن شيوۀ مصنف در بيان مسائل كلامى: مؤلف در مقدمۀ كتاب مدعى شده است كه اصول خمسه را به طرزى جديد و نمطى سديد بيان نموده است. ولى با بررسى محتواى كتاب به شيوه‌اى جديدى برنمى‌خوريم، مگر اين كه مقصود مؤلف لغت كتاب باشد كه به فارسی است و بيان مسائل كلامى در آن دوره به فارسی شيوه‌اى جديد و نو محسوب مى‌شود.
#ابداعى بودن شيوۀ مصنف در بيان مسائل كلامى: مؤلف در مقدمۀ كتاب مدعى شده است كه اصول خمسه را به طرزى جديد و نمطى سديد بيان نموده است. ولى با بررسى محتواى كتاب به شيوه‌اى جديدى برنمى‌خوريم، مگر اين كه مقصود مؤلف لغت كتاب باشد كه به فارسی است و بيان مسائل كلامى در آن دوره به فارسی شيوه‌اى جديد و نو محسوب مى‌شود.
#معاد جسمانى: در مورد معاد جسمانى و اثبات آن و كيفيت معاد جسمانى آراء متفاوتى بين مسلمين است. مؤلف اين كتاب قائل به معاد جسمانى است؛ ولى در كيفيت معاد جسمانى، حرفى را مورد تأييد قرار داده است كه بزرگان دين و حكمت آن را نقد نموده‌اند و آن نظريۀ غزالى است. اين نظر مستلزم تناسخ مى‌باشد، از اين‌رو صدر المتألهين در كتاب‌هاى خود شديدا با آن مخالفت نموده است.
#معاد جسمانى: در مورد معاد جسمانى و اثبات آن و کیفیت معاد جسمانى آراء متفاوتى بين مسلمين است. مؤلف اين كتاب قائل به معاد جسمانى است؛ ولى در کیفیت معاد جسمانى، حرفى را مورد تأييد قرار داده است كه بزرگان دين و حكمت آن را نقد نموده‌اند و آن نظريۀ غزالى است. اين نظر مستلزم تناسخ مى‌باشد، از اين‌رو صدر المتألهين در كتاب‌هاى خود شديدا با آن مخالفت نموده است.
#نقد غير علمى كلمات حكماء: مؤلف در موارد بسيارى از اين كتاب آراء و نظرات حكماء را بى‌دليل رد مى‌كند. او در يك مورد مى‌گويد: «هذه قواعد فلسفية غير مسلمة عند المليين و لا صحيحة عند القائلين باسناد الحوادث الى القادر و المختار».<ref>همان، ص183</ref>، بلكه گاه تكفير نيز مى‌كند. او در بيانى حول اسكندر مى‌گويد: «مراد همان اسكندرى است كه در قرآن است نه آن اسكندر مشهور كه شاگرد [[ارسطو]] بوده است. چه [[ارسطو]] كافر است، و الله اعلم».<ref>همان، ص158</ref>با اين كه بزرگان دين اكثر چنين اعتقادى نسبت به [[ارسطو]] نداشتند، بلكه رواياتى از پيامبر و ائمه در مورد [[ارسطو]] وارد شده است كه او را پيامبر خوانده و يا لااقل به نيكى از او ياد شده است.
#نقد غير علمى كلمات حكماء: مؤلف در موارد بسيارى از اين كتاب آراء و نظرات حكماء را بى‌دليل رد مى‌كند. او در يك مورد مى‌گويد: «هذه قواعد فلسفية غير مسلمة عند المليين و لا صحيحة عند القائلين باسناد الحوادث الى القادر و المختار».<ref>همان، ص183</ref>، بلكه گاه تكفير نيز مى‌كند. او در بيانى حول اسكندر مى‌گويد: «مراد همان اسكندرى است كه در قرآن است نه آن اسكندر مشهور كه شاگرد [[ارسطو]] بوده است. چه [[ارسطو]] كافر است، و الله اعلم».<ref>همان، ص158</ref>با اين كه بزرگان دين اكثر چنين اعتقادى نسبت به [[ارسطو]] نداشتند، بلكه رواياتى از پيامبر و ائمه در مورد [[ارسطو]] وارد شده است كه او را پيامبر خوانده و يا لااقل به نيكى از او ياد شده است.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش