الحاكم الجشمي و منهجه في تفسير القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى دهد' به 'می‌دهد'
جز (جایگزینی متن - 'مى داند' به 'می‌داند')
جز (جایگزینی متن - 'مى دهد' به 'می‌دهد')
خط ۳۵: خط ۳۵:
باب دوم پس از ذكر بيست تفسير از بزرگان قبل از حاكم و توضيحاتى پيرامون آنها و مصادرى كه حاكم در تفسيرش از متقدمين و متاخرين استفاده كرده، عمده‌ترين آنها را تفسير [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مجاهد، قتاده و حسن البصرى دانسته‌اند. به عقيده‌ى مؤلف، حاكم عنايت ويژه‌اى در نقل كردن مطالبش از بهترين تفاسير معتزله داشته است، اگر چه در بسيارى از موارد اقوال را بدون نسبت به صاحب قول يا الفاظى مانند، قيل، قال علمائنا و... آورده است و در بسيارى از موارد به كلمات ابومسلم استناد كرده و آنها را به صورت كامل ذكر كرده است. به عقيده مؤلف اگر چه حاكم ادعا دارد كه مطالبش به صورت اختصار ايراد شده ولى در واقع طريقه ساير تفاسيرش را دنبال كرده است. اساس روش حاكم در تفسير، كلامى و مبتنى بر عقيده او درعدل و توحيد می‌باشد، بدون اينكه به آيات فقهى و... اشاره‌اى داشته باشد. نگارنده در ادامه به عقيده حاكم در توحيد، عدل، قرآن و دو محور اصلى تفسير او يعنى اثبات اكتسابى بودن معارف و ردّ جبر، اشاره و در همين راستا نظر حاكم را در عدم جواز تقليد در مسائل اعتقادى و ضرورت تمسّك به برهان جهت اثبات آنها، مطرح می‌كند، او در تفسير دائما مطالبى در ردّ علماى ضلالت، بخصوص يهوديان دارد.  
باب دوم پس از ذكر بيست تفسير از بزرگان قبل از حاكم و توضيحاتى پيرامون آنها و مصادرى كه حاكم در تفسيرش از متقدمين و متاخرين استفاده كرده، عمده‌ترين آنها را تفسير [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مجاهد، قتاده و حسن البصرى دانسته‌اند. به عقيده‌ى مؤلف، حاكم عنايت ويژه‌اى در نقل كردن مطالبش از بهترين تفاسير معتزله داشته است، اگر چه در بسيارى از موارد اقوال را بدون نسبت به صاحب قول يا الفاظى مانند، قيل، قال علمائنا و... آورده است و در بسيارى از موارد به كلمات ابومسلم استناد كرده و آنها را به صورت كامل ذكر كرده است. به عقيده مؤلف اگر چه حاكم ادعا دارد كه مطالبش به صورت اختصار ايراد شده ولى در واقع طريقه ساير تفاسيرش را دنبال كرده است. اساس روش حاكم در تفسير، كلامى و مبتنى بر عقيده او درعدل و توحيد می‌باشد، بدون اينكه به آيات فقهى و... اشاره‌اى داشته باشد. نگارنده در ادامه به عقيده حاكم در توحيد، عدل، قرآن و دو محور اصلى تفسير او يعنى اثبات اكتسابى بودن معارف و ردّ جبر، اشاره و در همين راستا نظر حاكم را در عدم جواز تقليد در مسائل اعتقادى و ضرورت تمسّك به برهان جهت اثبات آنها، مطرح می‌كند، او در تفسير دائما مطالبى در ردّ علماى ضلالت، بخصوص يهوديان دارد.  


حاكم پس از مقدمه‌اى راجع به تعريف تفسير و تاويل و تفاوت آن دو، اصول حاكم در تفسيرش را مطرح و آنها را مورد بررسى قرار مى دهد، وى فهم لغات را راهى كليدى براى معرفت قرآن دانسته و در نظر گرفتن وضع لغات و حال متكلم را در فهم دلالت كلام معتبر می‌داند، نگارنده در ادامه به اصول و قواعد او اشاره می‌كند.
حاكم پس از مقدمه‌اى راجع به تعريف تفسير و تاويل و تفاوت آن دو، اصول حاكم در تفسيرش را مطرح و آنها را مورد بررسى قرار می‌دهد، وى فهم لغات را راهى كليدى براى معرفت قرآن دانسته و در نظر گرفتن وضع لغات و حال متكلم را در فهم دلالت كلام معتبر می‌داند، نگارنده در ادامه به اصول و قواعد او اشاره می‌كند.


#در قرآن هرچه معنا نداشته باشد يا معناى آن فهميده نمى شود وجود ندارد.  
#در قرآن هرچه معنا نداشته باشد يا معناى آن فهميده نمى شود وجود ندارد.  
خط ۴۹: خط ۴۹:
اصطلاحات فلسفى و تعاريف كلامى هم نقش مهمى در تفسير حاكم داشته و او از کتاب‌هاى زيادى در اين زمينه بهرمند شده است. مؤلف بعد از تبين آراء حاكم در مسائل غيبى و بعضى امور ديگر، تفاوت آن با تفاسير معتزله و استقلال راى او را در ضمن بيان نظر حاكم در مسائل لطف، نبوت، انبياء، عالم غيب، رزق، مرگ و امور فلسفى پرداخته است و روش او را به ترتيب زير بيان می‌كند.
اصطلاحات فلسفى و تعاريف كلامى هم نقش مهمى در تفسير حاكم داشته و او از کتاب‌هاى زيادى در اين زمينه بهرمند شده است. مؤلف بعد از تبين آراء حاكم در مسائل غيبى و بعضى امور ديگر، تفاوت آن با تفاسير معتزله و استقلال راى او را در ضمن بيان نظر حاكم در مسائل لطف، نبوت، انبياء، عالم غيب، رزق، مرگ و امور فلسفى پرداخته است و روش او را به ترتيب زير بيان می‌كند.


حاكم در تفسير آيات و بررسى لغوى آيات، اعراب، معنا، ادله و احكام آن، به شان نزول، هرجا كه آيه سبب نزول خاصى داشته باشد، نظم آيات، هرجا سياق آيات ارتباط داشته باشد يا نياز به توضيح بيشترى داشته باشد، فقه، هرجا كه آيه شامل بعضى احكام فقهى درباب عبادات و معاملات بوده، قصّه، هرجا كه موضوع آيه، اخبار از امتهاى سابق بوده است، در فهم معانى آيات اغلب اوقات از تفاسير قدما بهرمند شده و دقت خوبى در نقل اقوال داشته است، به بعضى وجوه اختلاف اشاره و گاهى همه را متحمل و گاهى يك قول را ترجيح مى دهد، در بعضى موارد اعتراضهایى در فهم بعضى معانى ايراد و بعضى از آنها را هم دفع كرده است. مؤلف براى تبيين سبک تفسيرى حاكم شواهدى از تفسيرش را هم ذكر كرده و در ادامه پس از بيان نظريات حاكم در مهمترين قسمتهاى علوم قرآن مثل نزول و نقل قرآن، فضائل و نسخ قرآن، اعجاز و مقدمات و علت اعجاز قرآن، به بررسى جايگاه حاكم و تفسير او نزد علما و عامه مردم پرداخته و معتقد است، تفسير حاكم اولين كتابى است كه در بردارنده خلاصه‌اى دقيق از مهمترين تفاسير معتزله در قرن سوم مخصوصا تفسير جبائى و ابومسلم است و اثر زيادى در تفسير [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و سائر مفسّرين داشته است.  
حاكم در تفسير آيات و بررسى لغوى آيات، اعراب، معنا، ادله و احكام آن، به شان نزول، هرجا كه آيه سبب نزول خاصى داشته باشد، نظم آيات، هرجا سياق آيات ارتباط داشته باشد يا نياز به توضيح بيشترى داشته باشد، فقه، هرجا كه آيه شامل بعضى احكام فقهى درباب عبادات و معاملات بوده، قصّه، هرجا كه موضوع آيه، اخبار از امتهاى سابق بوده است، در فهم معانى آيات اغلب اوقات از تفاسير قدما بهرمند شده و دقت خوبى در نقل اقوال داشته است، به بعضى وجوه اختلاف اشاره و گاهى همه را متحمل و گاهى يك قول را ترجيح می‌دهد، در بعضى موارد اعتراضهایى در فهم بعضى معانى ايراد و بعضى از آنها را هم دفع كرده است. مؤلف براى تبيين سبک تفسيرى حاكم شواهدى از تفسيرش را هم ذكر كرده و در ادامه پس از بيان نظريات حاكم در مهمترين قسمتهاى علوم قرآن مثل نزول و نقل قرآن، فضائل و نسخ قرآن، اعجاز و مقدمات و علت اعجاز قرآن، به بررسى جايگاه حاكم و تفسير او نزد علما و عامه مردم پرداخته و معتقد است، تفسير حاكم اولين كتابى است كه در بردارنده خلاصه‌اى دقيق از مهمترين تفاسير معتزله در قرن سوم مخصوصا تفسير جبائى و ابومسلم است و اثر زيادى در تفسير [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و سائر مفسّرين داشته است.  


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش