التنقيح في المنطق: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎پ' به 'ی‌پ')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
خط ۳۹: خط ۳۹:
سپس شش مورد از ویژگی‎های کار تصحیح انتقادی متون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] (که کتاب حاضر نیز از این متون است) برشمرده می‎شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/1/7 ر.ک: همان، ص7-8]</ref>.
سپس شش مورد از ویژگی‎های کار تصحیح انتقادی متون [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] (که کتاب حاضر نیز از این متون است) برشمرده می‎شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/1/7 ر.ک: همان، ص7-8]</ref>.


[[فرامرز قراملکی، احد|دکتر احد فرامرز قراملکی]]، در مقدمه مفصلی که بر کتاب نوشته، ابتدا جایگاه تاریخی التنقيح را ذکر می‌کند و سپس ضمن پنج شماره به مباحث روش‎های عمده منطق‎نگاری نزد دانشمندان مسلمان، ساختار التنقيح، تحلیل آرای ملاصدرا در منطق، ویژگی‎های نگارشی التنقيح و معرفی نسخه‎های این اثر و شیوه تصحیح آن می‌پردازد و در بخشی از آن می‎نویسد: «اختصار و پرهیز از حاشیه‎پردازی ویژگی این اثر است. عدم بحث از مباحثی چون شکل چهارم که از تفکر طبیعی ذهن دور است، عدم تفصیل در موجهات و مختلطات و نیز پرهیز از طرح دیدگاه‎ها و آراء گوناگون، آن را از حیث متن آموزشی پربارتر کرده است. ملاصدرا این اثر را به سبک و شیوه رساله مختصر استادش، یعنی «قانون العصمة و برهان الحكمة» تنظیم کرده است.
[[فرامرز قراملکی، احد|دکتر احد فرامرز قراملکی]]، در مقدمه مفصلی که بر کتاب نوشته، ابتدا جایگاه تاریخی التنقيح را ذکر می‌کند و سپس ضمن پنج شماره به مباحث روش‎های عمده منطق‎نگاری نزد دانشمندان مسلمان، ساختار التنقيح، تحلیل آرای ملاصدرا در منطق، ویژگی‎های نگارشی التنقيح و معرفی نسخه‎های این اثر و شیوه تصحیح آن می‌پردازد و در بخشی از آن می‌نویسد: «اختصار و پرهیز از حاشیه‎پردازی ویژگی این اثر است. عدم بحث از مباحثی چون شکل چهارم که از تفکر طبیعی ذهن دور است، عدم تفصیل در موجهات و مختلطات و نیز پرهیز از طرح دیدگاه‎ها و آراء گوناگون، آن را از حیث متن آموزشی پربارتر کرده است. ملاصدرا این اثر را به سبک و شیوه رساله مختصر استادش، یعنی «قانون العصمة و برهان الحكمة» تنظیم کرده است.


اگرچه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] تنها یک بار از منطق‎دانان گذشته یاد کرده است، اما اثر او آکنده از اقتباس توأم با تصرف از آثار سلف است. تعابیر آغازین وی: «إنّي مهد إليك... فإن أخذت الفطانة بيدك سهل عليك...»، همچون آغاز اشارات است... مواضعی نیز وجود دارد که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] عینا از اسفار آورده و یا مباحث اسفار را به‎اختصار گزارش کرده است. همه مواضع یادشده بدون ارجاع است؛ همان ‎گونه که شیوه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] است. آغاز بحث مغالطه که دقیقا از «[[تجريد المنطق]]» خواجه برگرفته شده است، نمونه‎ای از چنین اقتباس است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/55 ر.ک: مقدمه قراملکی، صفحه پنجاه‎وپنج]</ref>.
اگرچه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] تنها یک بار از منطق‎دانان گذشته یاد کرده است، اما اثر او آکنده از اقتباس توأم با تصرف از آثار سلف است. تعابیر آغازین وی: «إنّي مهد إليك... فإن أخذت الفطانة بيدك سهل عليك...»، همچون آغاز اشارات است... مواضعی نیز وجود دارد که [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] عینا از اسفار آورده و یا مباحث اسفار را به‎اختصار گزارش کرده است. همه مواضع یادشده بدون ارجاع است؛ همان ‎گونه که شیوه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] است. آغاز بحث مغالطه که دقیقا از «[[تجريد المنطق]]» خواجه برگرفته شده است، نمونه‎ای از چنین اقتباس است»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/55 ر.ک: مقدمه قراملکی، صفحه پنجاه‎وپنج]</ref>.
خط ۵۲: خط ۵۲:
وی «الإشارات و التنبيهات» بوعلی را سرآغاز نگارش منطق دووجهی می‎داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/9 ر.ک: همان، صفحه نُه]</ref>.
وی «الإشارات و التنبيهات» بوعلی را سرآغاز نگارش منطق دووجهی می‎داند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/9 ر.ک: همان، صفحه نُه]</ref>.


او در ادامه می‎نویسد: «عده‎ای در نگارش منطق سعی کرده‎اند دو ساختار نه‎بخشی و دوبخشی را تلفیق کنند. آنان از طرفی بر اهمیت استقلال منطق تعریف پی برده‎اند و مانند منطق‎نگاران دوبخشی آن را پیش از قیاس مورد بحث قرار داده‎اند و از طرف دیگر سعی کرده‎اند، نه ‎بخش ارسطویی را بدون حذف و ارجاع به دیگر بخش‎ها بیاورند. چنین آثاری در واقع دارای ده بخش هستند: الفاظ، مدخل، قول شارح، قضیه، قیاس، برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه. [[ابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان|ابن سهلان ساوی]] (506-‎567) مؤلّف [[البصائر النصيرية في علم المنطق|البصائر النصيرية]] و تبصره و افضل‎الدین کاشانی نویسنده المنهاج المبين (576-‎667) از متقدمان و [[شهابی، محمود|محمود شهابی]] مؤلف رهبر خرد (1353-‎1406) و محمد خوانساری مؤلف منطق صوری از معاصران، بر چنین روشی نگارش منطق را استوار ساخته‎اند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/15 همان، صفحه پانزده]</ref>.
او در ادامه می‌نویسد: «عده‎ای در نگارش منطق سعی کرده‎اند دو ساختار نه‎بخشی و دوبخشی را تلفیق کنند. آنان از طرفی بر اهمیت استقلال منطق تعریف پی برده‎اند و مانند منطق‎نگاران دوبخشی آن را پیش از قیاس مورد بحث قرار داده‎اند و از طرف دیگر سعی کرده‎اند، نه ‎بخش ارسطویی را بدون حذف و ارجاع به دیگر بخش‎ها بیاورند. چنین آثاری در واقع دارای ده بخش هستند: الفاظ، مدخل، قول شارح، قضیه، قیاس، برهان، جدل، خطابه، شعر و مغالطه. [[ابن سهلان ساوی، عمر بن سهلان|ابن سهلان ساوی]] (506-‎567) مؤلّف [[البصائر النصيرية في علم المنطق|البصائر النصيرية]] و تبصره و افضل‎الدین کاشانی نویسنده المنهاج المبين (576-‎667) از متقدمان و [[شهابی، محمود|محمود شهابی]] مؤلف رهبر خرد (1353-‎1406) و محمد خوانساری مؤلف منطق صوری از معاصران، بر چنین روشی نگارش منطق را استوار ساخته‎اند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/15 همان، صفحه پانزده]</ref>.


کتاب التنقيح شامل نُه بخش است و به همین سبب ظاهر تبویب، موهم‎ نُه‎بخشی بودن ساختار آن است. نه‎تنها این اثر بلکه بسیاری از منطق‎نگاری‎های دوبخشی متأخر، شامل نُه بخش عمده‎اند و این نه به دلیل نُه‎بخشی بودن ساختار منطقی آنها، بلکه به دلیل حفظ ظواهر سنّت ارسطویی است... نُه بخش کتاب التنقيح شامل همه صناعات خمس نیست، بلکه مانند اشارات به بحث اجمالی از برهان و مغالطه بسنده کرده است. پراکندگی مباحث دوبخشی در ابواب التنقيح، شیوه خاصی دارد و تابع آثار پیشین نیست. ملاصدرا اثر خود را شامل نه باب و هر باب را شامل چندین فصل قرار داده و عناوین باب و فصل را به‎ترتیب «اشراق» و «لمعه» نامیده و موضوع هر اشراقی را گاهی با تعابیر ارسطویی و گاهی با تعابیر متداول متأخر می‎آورد.
کتاب التنقيح شامل نُه بخش است و به همین سبب ظاهر تبویب، موهم‎ نُه‎بخشی بودن ساختار آن است. نه‎تنها این اثر بلکه بسیاری از منطق‎نگاری‎های دوبخشی متأخر، شامل نُه بخش عمده‎اند و این نه به دلیل نُه‎بخشی بودن ساختار منطقی آنها، بلکه به دلیل حفظ ظواهر سنّت ارسطویی است... نُه بخش کتاب التنقيح شامل همه صناعات خمس نیست، بلکه مانند اشارات به بحث اجمالی از برهان و مغالطه بسنده کرده است. پراکندگی مباحث دوبخشی در ابواب التنقيح، شیوه خاصی دارد و تابع آثار پیشین نیست. ملاصدرا اثر خود را شامل نه باب و هر باب را شامل چندین فصل قرار داده و عناوین باب و فصل را به‎ترتیب «اشراق» و «لمعه» نامیده و موضوع هر اشراقی را گاهی با تعابیر ارسطویی و گاهی با تعابیر متداول متأخر می‎آورد.


اشراق اول با عنوان «ایساغوجی» علاوه بر کلیات پنج‎گانه، شامل تعریف منطق و دلالت‎شناسی و نسبت‎های چهارگانه است. اشراق دوم در «اقوال شارحه» است. اشراق سوم با تعبیر ارسطویی «باری‎ارمیناس» به بحث از تعریف و اقسام قضیه می‌پردازد. اشراق چهارم «موجهات»، «تناقض» و «عکس» را مورد بحث قرار می‎دهد. اشراق پنجم با عنوان «ترکیب ثانی» به بحث از قیاس می‌پردازد. ارسطو بحث از قیاس را تحت عنوان «تحلیل اوّل» آورده است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] عنوان «ترکیب ثانی» را از خواجه طوسی متأثر است که تألیف قیاسی را در برابر تألیف قضیه، تألیف یا ترکیب ثانی می‎نامید. اشراق ششم به «قیاس خلف» اختصاص دارد و اشراق هفتم به بیان اقسام سه‎گانه «استدلال» می‌پردازد. اشراق هشتم و نهم به‎ترتیب در «برهان» و «مغالطه» است که بیش‎وکم به روش اشارات نگارش یافته‎اند. التنقيح علاوه بر ساختار منطقی به‎لحاظ تحلیل مسائل منطقی نیز به روش دوبخشی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/15 ر.ک: همان، صفحات پانزده تا هفده]</ref>.
اشراق اول با عنوان «ایساغوجی» علاوه بر کلیات پنج‎گانه، شامل تعریف منطق و دلالت‎شناسی و نسبت‎های چهارگانه است. اشراق دوم در «اقوال شارحه» است. اشراق سوم با تعبیر ارسطویی «باری‎ارمیناس» به بحث از تعریف و اقسام قضیه می‌پردازد. اشراق چهارم «موجهات»، «تناقض» و «عکس» را مورد بحث قرار می‎دهد. اشراق پنجم با عنوان «ترکیب ثانی» به بحث از قیاس می‌پردازد. ارسطو بحث از قیاس را تحت عنوان «تحلیل اوّل» آورده است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] عنوان «ترکیب ثانی» را از خواجه طوسی متأثر است که تألیف قیاسی را در برابر تألیف قضیه، تألیف یا ترکیب ثانی می‌نامید. اشراق ششم به «قیاس خلف» اختصاص دارد و اشراق هفتم به بیان اقسام سه‎گانه «استدلال» می‌پردازد. اشراق هشتم و نهم به‎ترتیب در «برهان» و «مغالطه» است که بیش‎وکم به روش اشارات نگارش یافته‎اند. التنقيح علاوه بر ساختار منطقی به‎لحاظ تحلیل مسائل منطقی نیز به روش دوبخشی است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35059/2/15 ر.ک: همان، صفحات پانزده تا هفده]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش