ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد
    نام ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد
    نام‌های دیگر
    نام پدر احمد
    متولد 642ق
    محل تولد بغداد
    رحلت 723ق
    اساتید خواجه نصير‌الدين طوسى

    محى‌الدين، ابى‌الفرج بن الجوزى

    عطاملك جوینى

    برخی آثار کتاب الحوادث

    الحوادث الجامعة و التجارب النافعة في المائة السابعة

    کد مؤلف AUTHORCODE00632AUTHORCODE

    ابوالفضل، كمال‌الدين، عبدالرزاق بن احمد بن محمد بن ابى‌المعالى شيبانى (642-723ق)، معروف به ابن فوطى و ابن صابونى، مورخ، اديب و كاتب حنبلى، کتابدار رصدخانه مراغه.

    ولادت

    در محرم 642ق / ژوئن 1244م، در شهر بغداد ديده به جهان گشود.

    او مروزى‌تبار بود و نسبش به «معن بن زائده شيبانى» مى‌رسيد.

    «فوطى»، شهرت نياى مادرى پدر يا نياى مادرى او بود كه به كار فروش فوطه (لنگ) مى‌پرداخت.

    شكل‌هاى ديگر ضبط شهرت او مانند «ابن الغوطى» (ذهبى، دول، 415)، «ابن القوطى» (ابن حجر، لسان، 4/10) و «ابن القرطى» (شوكانى، 1/356)، سهوى بيش نيست.

    تحصیلات

    ابن فوطى، دوران كودكى را در خانه پدرى، در محله اعيانى خاتونيه شرق بغداد، گذراند و تحت توجه پدر بزرگ خانواده‌اش، مقدمات علم و ادب را فراگرفت.

    او همراه پدرش، تاج‌الدين، در مجلسى كه «معجم الادباء» ياقوت در آن روايت مى‌شد، حضور مى‌يافت و موفق‌الدين، عبدالقاهر بن فوطى، دايى پدرش، او را به حفظ مقامات حريرى وامى‌داشت. احتمالاً گرايش او به صوفيان، از همین هنگام آغاز شد.

    وى چهارده سال بيش نداشت كه حادثه استيلاى مغولان بر بغداد (در 656ق) روى داد و بر زندگى آينده شخص او مؤثر افتاد.

    او و برادرش، بدر‌الدين عبدالوهاب، در این حادثه، اسير و به آذربايجان برده شدند. از گفته‌هاى او چنين بر مى‌آيد كه اسارتش به‌صورت بردگى و بيگارى بوده است، نه به‌صورت محبوس شدن، آن‌گونه كه روزنتال پنداشته است.

    او در زمان اسارتش، در 657ق، در اهر، به خدمت «قطب‌الدين، عبدالقاهر اهرى»، حكيم صوفى و «شمس‌الدين، حبش فخّار» رسيد ‎و به خانقاه‌هاى ديگر صوفيان تردد كرد.

    سال بعد در اهر، محضر «كمال‌الدين، محمد نخجوانى»، طبيب صوفى، را دريافت.

    در 657ق، بناى رصدخانه مراغه آغاز و به همت خواجه نصير‌الدين طوسى، مجمع دانشمندان و فضلا شد و او نيز به خدمت خواجه پيوست. از چگونگى تاريخ دقيق این تحول در زندگى وى اطلاعى در دست نيست. آن‌گونه كه خود وى نوشته است، او در 658ق، در مراغه در خدمت خواجه بوده است و در جاى ديگر، به فرار خود از دست كفار، در 659ق اشاره كرده است و باز در 670ق، وى را در مراغه مى‌بينيم. به‌هرحال، آزادى او از اسارت، مرهون خواجه بوده است.

    او نزدیک بيست سال، در آذربايجان به سر برد و سال‌ها کتابدارى رصدخانه مراغه را به عهده داشت. در همین دوران، همسر ایرانى برگزيد و زبان فارسی را در حدى آموخت كه از ديوان‌هاى شاعرانى مانند معزى، عنصرى و لامعى استفاده مى‌كرد.

    او در محضر خواجه، فلسفه و منطق فراگرفت و در ساير شاخه‌هاى علوم و ادب، از دانشمندان رصدخانه و فضلايى كه از جاهاى ديگر به آن مركز عملى آمد و رفت می‌كردند، بهره‌مند شد. در همین مدت، به شهرهاى ديگر آذربايجان نيز مسافرت مى‌كرد و در هر محل، با اهل علم مى‌پيوست.

    وى از حضور خود در 665ق، در شيراز، خبر داده است. در این دوره اقامت در آذربايجان بود كه در 657ق، از فخر‌الدين، محمد جعفرى تبريزى، دستور خرقه پوشاندن گرفت.

    وى پس از فوت مخدوم خود، خواجه نصير‌الدين در 672ق، كار کتابدارى رصدخانه مراغه را به سرپرستى پسران خواجه، ادامه داد و به خدمت بزرگان ديگرى چون برادران جوینى پيوست و به درخواست علاء‌الدين عطاملك، والى بغدا، در 678ق يا 679ق، به بغداد رفت.

    اقامت او در عراق، این بار تا 704ق به درازا كشيد و در این مدت، به تحصيل فقه و حديث و تأليف و استنساخ کتاب برای خود و ديگران پرداخت و مقررى و درآمدى از بابت نظارت بر کتابداران مستنصريه و کتابدارى آن مركز بزرگ علمى و اجاره بعضى موقوفه‌ها داشت.

    در خلال این دوره، به حله رفت و با علویان آنجا پيوند دوستى بست و به تعلم پرداخت.

    او در 704ق راهى آذربايجان و محل اقامت اولجايتو شد. اقامت دوم او در آذربايجان، تا 707ق طول كشيد و همراه اردوى سلطان مغول، اماكن مختلف شمال غرب ایران را زير پا گذاشت.

    اساتید

    1. محى‌الدين، ابى‌الفرج بن الجوزى؛
    2. خواجه نصير‌الدين طوسى؛
    3. عطاملك جوینى؛
    4. ابن باقلانى، كمال‌الدين، میثم بن على بحرانى؛
    5. ابن طقطقى؛
    6. شمس‌الدين، احمد بن محمد سمرقندى.

    برخلاف كثرت و تنوعى كه در فهرست مشايخ وى ديده مى‌شود، نام بسيارى از شاگردان او دانسته نيست. عده‌اى از طالبان و عالمان عصر، از او استماع و اجازه روايت اخذ كرده‌اند كه از آن جمله‌اند:

    1. شمس‌الدين، ابوعبدالله ذهبى؛
    2. سعد‌الدين بن حامد عقبه حنفى؛
    3. فخر‌الدين، محمد بن تاج‌الدين محمد.

    وفات

    وى پنج سال پایانى عمر خود را در بغداد گذراند. او در اواخر عمر، دچار فلج شد و بيش از هفت ماه در آن حال بود كه در محرم 723ق / ژانویه 1323م، در زادگاهش درگذشت و در مقبره صوفيان در شونيزيه به خاک سپرده شد.

    آثار

    1. تلخيص مجمع الآداب في معجم الالقاب؛
    2. الحوادث الجامعة و التجارب النافعة في المائة السابعة؛
    3. بدائع التحف في ذكر من نسب من العلماء الى الصنائع و الحرف؛
    4. التاريخ على الحوادث[۱].

    پانویس

    1. رحيم‌لو، يوسف، ج 4، ص422

    منابع مقاله

    رحيم‌لو، یوسف، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377 دائرةالمعارف بزرگ اسلامى،


    وابسته‌ها