تاریخ حدیث شیعه در سده‌های هشتم تا یازدهم

تاریخ حدیث شیعه در سده‌های هشتم تا یازدهم، اثر علی‌نقی خدایاری و الیاس پوراکبر، پژوهشی است پیرامون آثار حدیثی شیعه و مؤلفان آن از قرن هشتم تا یازدهم هجری که به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است.

تاریخ حدیث شیعه در سده‌های هشتم تا یازدهم
تاریخ حدیث شیعه در سده‌های هشتم تا یازدهم
پدیدآورانخدایاری، علی‌نقی (نویسنده) پور اکبر، الياس (مترجم)
ناشرمؤسسه علمي فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
مکان نشرایران - قم
چاپ2
شابک978-964-493-130-7
موضوعحديث - تاريخ
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏106‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏4‎‏ت‎‏2‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

عواملی همچون شرط لازم بودن مطالعه تاریخ حدیث برای تحقیق روشمند در حوزه‌های مختلف علوم حدیث، مورد هجوم شبهات تاریخی قرار گرفتن حدیث به‌عنوان پدیده‌ای تاریخی و شناختن و شناساندن پشتوانه عملی حدیث به‌وسیله اثبات اتصال آن به عصر پیامبر(ص) و امامان(ع) و در امان ماندن آن از دستان تحریف‌گر پیدا و پنهان، انگیزه‌ای شده است تا گروه تاریخ و حدیث «پژوهشکده علوم و معارف حدیث»، مجموعه «تاریخ حدیث شیعه (از قرن نخست تا عصر حاضر)» که اثر حاضر، جلد سوم آن می‌باشد را پی‌ریزی نماید[۱].

ساختار

کتاب با مقدمه گروه تاریح حدیث پژوهشکده علوم و معارف حدیث آغاز و مطالب در دو مقاله و هر مقاله در چندین فصل، تنظیم شده است.

اثر حاضر، که به‌صورت تفصیلی، تاریخ حدیث شیعه را در قرن‌های هشتم و نهم هجری (مقاله اول) و دهم و یازدهم هجری (مقاله دوم) بررسی می‌کند، در واقع، سومین جلد از مجموعه پنج جلدی «تاریخ حدیث شیعه (از قرن نخست هجری تا عصر حاضر)» می‌باشد که تدریجا منتشر شده است.[۲].

در این مجموعه، به ترتیب تاریخی، اطلاعات مربوط به حدیث شیعه، گردآوری شده است.

گزارش محتوا

در آغاز کتاب تحت عنوان سخنی با خواننده، ضمن بیان انگیزه نگارش کتاب، به موضوع مجلدات مجموعه پنج جلدی «تاریخ حدیث شیعه»، اشاره شده است و از جمله بیان شده که: مباحثی که در هر دوره مورد بحث (یا در هر یک از مقالات) مورد توجه بوده‌اند، عبارتند از: شرایط اجتماعی - ‌فرهنگی، حوزه‌های علمی - ‌جغرافیایی، عالمان حدیث‌پژوه، زمینه‌های فعالیت‌های حدیثی، گونه‌های نگارش‌های حدیثی، علوم حدیث، اجازات و مشایخ اجازه.

معرفی مهم‌ترین فعالیت‌های حدیثی هر عصر نیز از دیگر اطلاعات موجود در این مجموعه است.[۳].

در مقاله اول، نوشته علی‌نقی خدایاری، تاریخ حدیث شیعه در سده‌های هشتم و نهم هجری سامان یافته است. نویسنده معتقد است که این دوره، از دوره‌های پرنشاط حدیث شیعه بوده و چهره‌های شاخص و تأثیرگذاری در این دوره می‌زیسته‌اند و آثار مهمی پدید آمده است. به اعتقاد وی می‌توان این دو قرن را به‌علاوه دو سده پیشین، دوره گذار حدیث شیعه از روزگار پیشینیان (عصر شکل‌گیری جوامع اصلی روایی) به عهد پرشور و نشاط حدیث، یعنی دوره صفویه دانست؛ اما بااین‌حال درباره تاریخ این دوره، کار چندانی صورت نگرفته است.[۴].

بنا به رعایت اختصار، در این مقاله، در زیست‌نامه محدثان، تنها به جنبه‌های حدیثی زندگی اشخاص، به‌اجمال پرداخته شده و در معرفی آثار حدیثی، در کنار دیگر ابعاد متون، به شناسایی میزان اهمیت، مصادر نگارش، روش کار و جنبه‌های فقه‌الحدیثی آن‌ها، تأکید رفته است.[۵].

این مقاله در پنج فصل، به شرح زیر، تنظیم شده است: در فصل اول، برای قرار گرفتن در فضای دوره مورد بحث، به وضعیت سیاسی - اجتماعی این دوره و رخدادهای مهم آن، از جمله حکومت ایلخانان، تیموریان، سربه‌داران و مرعشیان اشاره شده و از باب مقایسه، گونه‌های مکتوبات حدیثی اهل سنت در این دوره که عبارتند از: زوائدنگاری، شرح‌نویسی، رجال و تراجم، درایه و مصطلح الحدیث، گزارش شده است.[۶].

در فصل دوم، مراکز حدیثی و محدثان شناسانده شده‌اند. نویسنده در این فصل، درصدد معرفی محدثان امامیه در قرن هشتم و نهم هجری بوده و با توجه به کثرت عالمان و ضرورت رده‌بندی آن‌ها، ابتدا عالمان صاحب اثر حدیثی را به‌ترتیب هریک از حوزه‌ها و مراکز علمی و سپس، دیگر حدیث‌پژوهان را معرفی کرده است. به‌طور کلی در این فصل، چهار حوزه حدیثی شیعه در این دوره، شناسایی شده است:

  1. حوزه حله: دانش اصلی رایج در این حوزه، فقه بوده و دانش‌های کلام و حدیث نیز در آن، از رونق خاصی برخوردار بوده است. حدیث‌پژوهان این حوزه عبارتند از: سید هبة‌الله موسوی (زنده در 703ق)، علی بن یوسف حلی (زنده در703ق)، علامه حلی (648-726ق)، ابن داود حلی (زنده در 707ق)، فخرالمحققین حلی (682-771ق)، ابن معیه (776ق)، ابن عتائقی حلی (زنده در 786ق)، علی نیلی (803ق)، حسن بن سلیمان حلی (زنده در 802ق)، حافظ رجب برسی (813ق)، فاضل مقداد (826ق) و ابن فهد حلی (757-841ق)[۷].
  2. حوزه جبل عامل: مهم‌ترین شخصیت‌های حدیث‌پژوهی که از این حوزه برخاسته‌اند، عبارتند از: شهید اول (786ق)، بیاضی نباطی (877ق) و کفعمی (905ق)[۸].
  3. حوزه ایران: مهم‌ترین حدیث‌پژوهان آن در این دوره عبارتند از: دیلمی (ق 8ق)، حسن بن حسین شیعی سبزواری (زنده در 753ق)، ابن عنبه (828ق) و واعظ کاشفی (910ق)[۹].
  4. حوزه بحرین و احسا: که ابن ابی‌جمهور (زنده در 901ق)، مهم‌ترین حدیث‌پژوه آن می‌باشد.

فصل سوم، به بررسی زمینه‌ها و گونه‌های نگارش حدیثی و رویکردهای مختلف به حدیث، اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل، این زمینه‌ها را به هفت بخش زیر تقسیم کرده و به معرفی کوتاه آثار مربوط به آن زمینه، پرداخته است:

  1. متون ادعیه و مزارات: که از جمله آن‌ها عبارتند از: «العدد القوية»، «المجموع الرائق من أزهار الحدائق»، «المزار»، «عدة الداعي و نجاح الساعي» و...[۱۰].
  2. متون اخلاقی: از جمله: «إرشاد القلوب إلی الصواب المنجی من عمل به من أليم العقاب»، «أعلام‌الدين في صفات المؤمنين»، «الرسالة السعدية»، «مصابيح القلوب» و...[۱۱].
  3. کتب کلامی: برخی از آنها عبارتند از: «منهاج الكرامة في معرفة الإمامة»، «الصراط المستقيم إلی مستحقي التقديم»، «إلزام النواصب بإمامة علي بن أبي‌طالب(ع)»، «المحتضر» و...[۱۲].
  4. مناقب و تاریخ ائمه: از جمله: «كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين(ع)»، «مشارق أنوار اليقين في حقائق أسرار أميرالمؤمنين(ع)»، «راحة الأرواح و مونس الأشباح»، «روضة الشهداء» و...[۱۳].
  5. متون فقهی: مانند «عوالي اللآلي» و «درر اللآلي»[۱۴].
  6. متون حدیثی: از جمله: «المستجاد من كتاب الإرشاد»، «الدلائل البرهانية في تصحيح الحضرة الغروية»، «الدرة الباهرة»، «مجموع الغرائب» و...[۱۵].
  7. اربعین‌نگاری: از جمله: «الأربعون حديثا» شهید اول، «الرسالة العلية في الأحاديث النبوية» و «الأربعون حديثا» شیخ سعد اربلی[۱۶].

در فصل چهارم، تحولات و متون مربوط به علوم حدیث، بررسی شده است. نویسنده، معتقد است دوره مورد بحث مقاله، از لحاظ پیدایش دگرگونی در نوع نگرش به اقسام حدیث، بسیار با اهمیت است؛ هرچند در این دوره، شاهد پدید آمدن کتابی درباره دانش درایه یا مصطلح ‌الحدیث نیستیم. در این دوره، علامه حلی، تعاریف دیگری از حدیث صحیح و ضعیف عرضه کرد و بدین‌سان، تقسیم‌بندی احادیث در نظر علمای متأخر از علامه با دیدگاه دانشمندان پیش از ایشان، متفاوت شد[۱۷].

در تحلیل اسباب و انگیزه‌های ابتکار اصطلاحات جدید، به برخی مسائل، اشاره شده است؛ از جمله آنکه در دوره‌های متأخر و بر اثر گذشت زمان و فاصله افتادن میان صدر سلف، چنان شد که برخی کتاب‌ها و اصول مورد اعتماد گذشتگان، به سبب تسلط حاکمان جور و ترس از اظهار و استنساخ نسخ، از میان رفت. از سوی دیگر، با پیدایی جوامع حدیثی، احادیث مأخوذ از اصول مورد اعتماد، با احادیث برگرفته از اصول غیر قابل اعتماد، در هم آمیخت و بدین‌سان، بسیاری از امور و قرائنی که سبب وثوق پیشینیان به احادیث می‌شد، از بین رفت و پسینیان، نتوانستند با تکیه بر همان قرائن، به صحت صدور حدیث، وثوق پیدا کنند؛ ازاین‌رو برای تشیخص احادیث معتبر از غیر معتبر، به وضع اصطلاح جدید پرداختند[۱۸].

در فصل پنجم، اجازات و مشایخ اجازه آمده‌اند که از جمله آن‌ها، می‌توان از اجازه علامه حلی به تاج‌الدین حسن بن حسن سراب شنوی کاشانی و عزالدین حسین بن ابراهیم بن یحیی استرآبادی یاد کرد[۱۹].

در مقاله دوم، نوشته الیاس پوراکبر، در هفت فصل، به بررسی تاریخ حدیث شیعه در سده‌های دهم و یازدهم پرداخته شده است.

نویسنده این مقاله معتقد است تاریخ هر دوره‌ای، بستری مناسب برای فعالیت‌های آن دوره فراهم می‌کند و بدون داشتن داده‌های تاریخی لازم، فهم و تحلیل مسائل، ممکن نیست، ولذا به‌منظور بازیابی عوامل رویکرد به فعالیت‌های علمی و حدیثی در این دوره، در فصل اول، به ذکر تاریخ مختصری از تحولات سیاسی - اجتماعی هم‌زمان با روی کار آمدن حکومت صفویه در ایران، برخورد حاکمان صفوی با عالمان دین و وضعیت شیعه در نقاط مختلف، پرداخته شده است[۲۰].

وی این عصر را که سرآغاز گسترش فقه و حدیث شیعه پس از چندین قرن ایستایی و رکود را «عصر طلایی حدیث شیعه» نامیده، ولذا در فصل دوم، به شرح حال آن دسته از علمای جبل عامل و ایرانی پرداخته است که برای اولین ‌بار، توجه خویش را به حدیث، معطوف ساخته و با تربیت شاگردان بعد از خود، به نشر و گسترش علم حدیث پرداختند. همین نکته، وجه ممیز این فصل، با فصل بعدی است[۲۱].

فصل سوم، به بحث پیرامون مشایخ اجازه، اختصاص یافته است. در جریان سیر تکامل حدیث، اگر در قرن هفتم هجری، معیارهای چهاگانه صحیح، حسن، موثق و ضعیف برای اسناد حدیث ابداع شد، در قرن دهم نیز برای حفظ حدیث و عدم دسترس نااهلان بدان، شرایطی برای راویان در نظر گرفته شد. در این دوره، به دنبال گسترش فعالیت‌های حدیثی علمای حدیث، اصطلاحاتی ابداع گردید و در آن، شرایطی برای ناقلان حدیث ذکر شد که اگر حدیث آن‌ها فاقد آن شرایط باشد، از درجه اعتبار، ساقط است. نویسنده معتقد است نقطه قوت این نوآوری، توجه نمودن به کیفیت نقل حدیث بوده است، ولذا وقتی به شناسایی محدثان این دوره پرداخته می‌شود، شاگردان آغازین آن نه به‌عنوان محدث، بلکه به‌عنوان «يروي إجازة عن فلان» شناخته می‌شود[۲۲].

در فصل چهارم، به پیرایش و آرایش‌های حدیثی که در قرن دهم و یازدهم هجری صورت گرفته، پرداخته شده است. بحث در این فصل، پیرامون استفاده یا عدم استفاده از احادیث منقول اهل سنت می‌باشد که همواره مورد اختلاف فقها و محدثان بوده است[۲۳].

در فصل پنجم، محتوای حدیثی در سده‌های مذکور مورد بحث قرار گرفته[۲۴] و در فصل ششم، متون حدیثی این دوره. این متون، در قالب‌های اربعین‌نویسی، گسترده‌نگاشت‌ها، تک‌نگاری و تفسیر مأثور، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۲۵].

آخرین فصل، به بحث پیرامون علوم حدیث اختصاص یافته و در آن، به معرفی درایه، رجال و فقه الحدیث پرداخته شده است.[۲۶].

وضعیت کتاب

فهرست مطالب، به‌همراه فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.

در پاورقی‌ها به ذکر منابع و ترجمه روایات مذکور در متن پرداخته شده است.

پانویس

  1. ر.ک: آغاز کتاب (سخنی با خواننده)، ص5-6
  2. ر.ک: آغاز کتاب (سخنی با خواننده)، ص6
  3. ر.ک: همان، ص5-6
  4. ر.ک: متن کتاب، ص10
  5. ر.ک: همان
  6. ر.ک: همان، ص11-23
  7. ر.ک: همان، ص25-40
  8. ر.ک: همان، ص40
  9. ر.ک: همان، ص44-47
  10. ر.ک: همان، ص61-80
  11. ر.ک: همان، ص82-101
  12. ر.ک: همان، ص101-127
  13. ر.ک: همان، ص129-148
  14. ر.ک: همان، ص148-154
  15. ر.ک: همان، ص156-168
  16. ر.ک: همان، ص169-193
  17. ر.ک: همان، ص195
  18. ر.ک: همان، ص197
  19. ر.ک: همان، ص233
  20. ر.ک: همان، ص270
  21. ر.ک: همان، ص308
  22. ر.ک: همان، ص335
  23. ر.ک: همان، ص351
  24. ر.ک: همان، ص355
  25. ر.ک: همان، ص363-401
  26. ر.ک: همان، ص407-432

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها