كلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص بعراقی

    از ویکی‌نور
    ‏کلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص بعراقی
    كلیات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی متخلص بعراقی
    پدیدآوراننفیسی، سعید (مصحح) عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر (نویسنده)
    عنوان‌های دیگردیوان عراقی

    کلیات عراقی

    شامل مقدمه دیوان - قصاید - مقطعات - ترکیبات - ترجیعات - غزلیات...
    ناشرسنايی
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1363 ش
    چاپ4
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كليات عراقى، حاوى مجموعه آثار فارسى فخرالدين عراقى است كه با تحقيق و تصحيح استاد سعيد نفيسى به چاپ رسيده است.

    ساختار

    مجموع آثار عراقى كه در اين كتاب گرد آمده، شامل«ديوان عراقى»، «عشاق‌نامه يا ده نامه»، «كتاب لمعات» و «من اصطلاحات فخرالدين عراقى عليه الرحمة» است.

    گزارش محتوا

    1. ديوان عراقى: اين بخش، مشتمل است بر قصايد، مقطعات، مثلث، تركيبات، ترجيعات، غزليات و رباعيات.

    موضوع قصايد، مدح و ستايش برخى از بزرگان، مدح و ستايش كعبه، نعت و... است.

    حبذا صفه بهشت‌مثالبرترين آسمانش صف نعال
    مجلس نور و جلوه‌گاه سرور روضه انس و بارگاه وصال
    بيت معمور او مقر شرف سقف مرفوع او سپهر جلال
    غرفش خوش‌تر از رياض بهشت شرفش خوش‌تر از شكوه كمال

    ابياتى از قصيده وى در نعت پيامبر(ص):

    عاشقان چون بر در دل حلقه سودا زنندآتش سوداى جانان در دل شيدا زنند
    تا به چنگ آرند دردش دل به دست غم دهندور به دست آيد وصالش جان به پشت پا زنند
    رحمت عالم رسول‌الله آن كو قدسيانبر درش لبيك اوحى الله ما اوحى زنند

    موضوع مقطعات، پند و اندرز، شكوه از فراق و جدايى، ياد از ايام خوش گذشته و... است.

    ابياتى از برخى مقطعات وى:

    فرزند عزيز، قرة العين كبيربادات خدا در همه احوال نصير
    بپذير به يادگار اين نسخه ز منمى‌كن نظرى درو، ولى ياد بگير
    مى‌خواست پدر كه با تو باشد همه عمراما چه توان كرد؟ چنين بد تقدير

    مثلث وى، در عشق و شوريدگى و دم را غنيمت شمردن است و يكى از بندهاى آن چنين مى‌باشد:

    در ميكده چون اوباش، مى‌خواره شو و قلاشمى مى‌خور و خوش مى‌باش، مخروش و دلم مخراش


    جان همچو عراقى پاشگر طالب جانانى

    سه تركيب‌بند وى، در موضوعات عرفانى و مرثيه است و ابياتى كه به‌عنوان بند در هر كدام از تركيب‌ها واقع شده، عبارت است از:

    بندهاى تركيب‌بند اول:

    آن بحر محيط بى‌كرانهو آن نور بسيط جاودانه


    تا هر نفسى به ديده حق بينند همه جمال مطلق


    بندهاى تركيب‌بند دوم:

    ساقى مدار چشم اميدم در انتظار صافى و درد، هر چه بود جرعه‌اى بيار


    ساقى بيار دانه مرغان لامكان در پيش مرغ همت من دانه‌اى فشان


    اى بى‌خبر ز حالت مستان باخبر بارى نظاره كن به خرابات برگذر


    افكند بحر عشق صدف چون به هر طرف گوهرشناس بهر گهر نشكند صدف


    توحيد لايزال نيايد چو در مقالروشن كنم ضمير به توحيد ذو الجلال


    اى بى‌خبر ز نفخه گل‌زار بوى اوآخر بنال زار سحرگه به كوى او


    بخشاى بر عراقى مسكينت اى كريماز لطف شاد كن دل غمگينش اى رحيم

    بندهاى تركيب‌بند سوم:

    دلم از من بسى خراب‌تر استخاطرم از جگرم كباب‌تر است


    و روان كرده سوى رضوان انسما ز شوقش تپان چون روح القدس


    پس در آن بارگاه عزت و نازعرضه داريم از زبان نياز


    چه عجب گر به گوش جان همهآيد از سر غيب اين كلمه


    آن كه او را ميان جان جوييمچون نيابيم، ذكر او گوييم


    گر چه سهل است اين ثنا بنيوش مهرى از لطف، عيب ذره بپوش

    چهار ترجيع‌بند وى، در موضوع عشق و عرفان است و ابيات ترجيع آنها به ترتيب چنين است:

    كه به غير از تو در جهان، كس نيستجز تو موجود جاودان، كس نيست


    كه همه اوست هر چه هست يقينجان و جانان و دلبر و دل و دين


    مى‌بين رخ جان‌فزاى ساقىدر جام جهان‌نماى ساقى


    در ميكده مى‌كشم سبويىباشد كه بيابم از تو بويى


    عراقى، غزل عارفانه را بسيار لطيف و طرب‌انگيز و سوزناك سروده است و غزليات او وجد و شور خاصى دارد و در منتها درجه‌ى زيبايى است.

    يكى از غزليات معروف وى چنين است:

    ز دو ديده خون فشانم ز غمت شب جدايىچه كنم كه هست اينها گل خير آشنايى


    همه شب نهاده‌ام سر، چو سگان بر آستانتكه رقيب در نيايد به بهانه گدايى


    مژه‌ها و چشم يارم به نظر چنان نمايدكه ميان سنبلستان چرد آهوى ختايى


    در گلستان چشمم ز چه رو هميشه بازاستبه اميد آنكه شايد تو به چشم من درآيى


    سر برگ گل ندارم به چه رو روم به گلشنكه شنيده‌ام ز گل‌ها همه بوى بى‌وفايى


    به كدام مذهب است اين، به كدام ملت است اينكه كشند عاشقى راكه تو عاشقم چرايى؟


    به طواف كعبه رفتم، به حرم رهم ندادندكه برون در چه كردى كه درون خانه آيى؟


    به قمارخانه رفتم، همه پاک‌باز ديدمچو به صومعه رسيدم، همه زاهد ريايى


    در دير مى‌زدم من كه يكى ز در درآمدكه درآ درآ عراقى كه تو خاص از آن مايى


    رباعيات وى، بيشتر عارفانه و عاشقانه و حاوى راز و نياز و درخواست عفو و بخشش و گاه، مشتمل بر مضامين فلسفى است.

    رباعيات وى، چنين آغاز شده است:

    با آنكه خوش آيد از تو اى يار جفاليكن هرگز جفا نباشد چو وفا



    با اين همه راضيم به دشنام از تواز دوست چه دشنام، چه نفرين، چه دعا

    و چنين پايان يافته است:

    اى لطف تو دست‌گير هر رسوايىوى عفو تو پرده‌پوش هر خودرايى


    بخشاى بدان بنده كه اندر همه عمرجز درگه تو دگر ندارد جايى


    2. «عشاق‌نامه يا ده نامه»: وى در اين بخش، اشعارى را در تحميد و تسبيح خدا سروده و از جوهر انسان و تصفيه نهاد و نعت حضرت محمد مصطفى(ص) و خلفاى راشدين و نصيحت و حكايات و... سخن گفته است.

    روشى كه عراقى در نظم «عشاق‌نامه» به كار برده و اساس را بر ده مثنوى عاشقانه و ده غزل گذاشته است، پس از وى، در ميان شاعران متصوف ايران كراراً رواج داشته است و از آن جمله، اوحدى مراغى، ده نامه‌اى به نام وجيه‌الدين شاه يوسف در سال 705ق، به پايان رسانيد و نظام‌الدين عبيد زاكانى، عشاق نامه‌ى خود را در سال 754ق تمام كرد.

    عشّاق نامه‌ى عراقى، تركيبى است از مثنوى و غزل و مجموعاً شامل 1063 بيت است و به «ده نامه» نيز معروف است كه به نام شمس‌الدين محمد، صاحب ديوان جوينى، بين سال‌هاى 680 - 683ق و بر وزن حديقه‌ى سنائى سروده و به او تقديم نموده است. اين منظومه، شامل ده فصل و هر فصل مشتمل بر مثنوى و غزل درباره‌ى مبحثى از عرفان است و بعدها منشأ ايجاد منظومه‌هايى به نام «ده نامه» گرديد.

    3. «كتاب لمعات»: اين بخش، به ظن غالب، در قونيه بعد از حضور در مجلس صدرالدين قونوى نگارش يافته، ولى شيوه‌ى نگارش آن بيشتر، از «سوانح العشاق» احمد غزالى متأثر است. كتاب، در بيان مراتب عشق است و مشتمل بر يك مقدمه و بيست و هشت لمعه است.

    عراقى، در آغاز لمعات، پس از حمد و درود، يك قطعه ده بيتى در شأن حضرت محمد(ص) سروده است. لمعات، كتابى است در بيان مراتب عشق كه عراقى آن را در قونيه و در محضر صدرالدين قونوى به رشته‌ى تحرير درآورده است، ولى طرح انديشه‌ى نگارش آن مشخصاً از مدت‌ها قبل در ذهن خلاق عراقى جاى داشته است. كتاب، بيشتر، از «سوانح العشاق» احمد غزالى متأثر است.

    نمونه‌هايى از مطالب لمعات:

    «اشتقاق عاشق و معشوق از عشق است و عشق، در مقر عز خود از يقين منزه و در حريم عين خود، از ظهور و بطون مقدس؛ بلى بهر اظهار كمال از آن روى كه عين ذات خود است و صفات خود را در آيينه عاشقى و معشوقى بر خود عرضه كرد و حسن خود را بر نظر خود جلوه داد، از روى ناظرى و منظورى، نام عاشقى و معشوقى پيدا آمد، لغت طالبى و مطلوبى ظاهر گشت، ظاهر را به باطن نمود و آوازه عاشقى برآمد، باطن را به ظاهر بياراست، نام معشوقى آشكارا گشت...».

    «سلطان عشق خواست كه خيمه به صحرا زند، در خزاين را بگشود و گنج بر عالم پاشيد... و ناگاه عشقِ بى‌قرار، براى اظهار كمال، پرده از روى كار بگشود و از روى معشوقى خود را بر عين عاشق جلوه فرمود».

    «عشق... خواست كه در آيينه‌ى جمال معشوقى، خود را مطالعه كند، نظر در آينه‌ى عاشق كرد، صورت خودش در نظر آمد... و دبدبه‌ى«يحبهم و يحبه‌گونه» در جهان انداخت».

    «غيرت معشوقى، آن اقتضا كرد كه عاشق، غير او را دوست نداشته باشد و به غير او محتاج نشود».

    «محبوب در هر آينه، هر لحظه، رويى ديگر نمايد و هر دم به صورتى ديگر برمى‌آيد... از اين‌جاست كه هرگز در يك صورت دو بار روى ننمايد».

    «نهايت اين كار آن است كه محب، محبوب را آينه خود بيند و خود را آينه‌ى او... گاه، دست طلبِ اين، به دامن او درآويزد و گاه، شوق او، از گريبان اين سر برزند».

    «عشق در همه سارى است و ناگزير بر همه‌ى اشياست... هر چه هست آينه‌ى جمال اوست».

    «محبوب چون خواهد كه محب را بركشد، نخست، هر لباسى كه از هر عالمى با او همراه شده باشد، از وى بركشد و بدان خلعت صفات خويش در پوشاند، پس به همه نام‌هاى خودش بخواند و به جاى خودش بنشاند».

    بخش«من اصطلاحات فخرالدين عراقى عليه الرحمة»، در توضيح اصطلاحات مشهور ميان متصوفه و مشتمل بر سه مطلب است:

    مطلب اول، درباره كلماتى است كه اكثر آنها به محبوب اختصاص دارد و پاره‌اى به محب، مانند سر، پير، ملاحت، مكر، فريب و...

    مطلب دوم، درباره اسامى مشترك ميان عاشق و معشوق است، مانند شراب، مى، مى‌خانه، ساقى، قدح و...

    مطلب سوم، درباره كلماتى است كه مخصوص به عاشق و احوال اوست، مانند وصال، كنار، بوس و...

    وضعيت كتاب

    مرحوم استاد نفيسى، از سه نسخه در تصحيح كتاب سود جسته‌اند كه عبارتند از:

    الف) سفينه‌اى شامل اشعار اميرخسرو دهلوى و حافظ شيرازى و سلمان ساوجى و بساطى سمرقندى و فخرالدين عراقى و ابن يمين و حكيم ترمذى و مناظره‌ى اطعمه‌ى شيرازى و اشعار نظامى و قسمتى از لمعات عراقى، به خط على بن حكيم ترمذى كه آن را در ظهر پنج شنبه غره محرم 836ق، به پايان رسانيده است؛

    ب) مجموعه‌اى شامل مقدمه‌ى ديوان و لمعات و ده نامه يا عشاق‌نامه و ديوان عراقى كه مربوط به اوايل قرن نهم قمرى در تركيه است؛

    ج) مجموعه‌اى شامل لمعات و اصطلاحات صوفيه عراقى به خط بهاءالدين بن جلال‌الدين درجزينى است و درغره‌ى ذى‌الحجه 1097ق، به پايان رسانيده است.

    قابل توجه اينكه، كليه‌ى نسخِ خطى مورد استفاده مرحوم نفيسى، مربوط به قرن نهم به بعد مى‌باشد.