۹٬۷۹۹
ویرایش
(+++) |
(+++) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پدیدآورندگان | | پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[بغدادی، | [[بغدادی، یونس سعید]] (نويسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = عربی | | زبان = عربی | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
'''شقاوات بغداد في العصر الماضي'''، مجموعه مقالاتی نه چندان منظم از آثار [[بغدادی، یونس سعید|یونس سعید بغدادی]] | '''شقاوات بغداد في العصر الماضي'''، مجموعه مقالاتی نه چندان منظم از آثار [[بغدادی، یونس سعید|یونس سعید بغدادی]] شامل چند مقاله که قبلا در مجله [[قرندل]] و روزنامه [[العهد الجدید]] منتشر شده است. در این کتاب، توضیحاتی درباره وضعیت گروهی خشن و شرور به نام شقیها و شقاوتهای آنان در شهر بغداد و پناهگاهها و نزاعها، سلاحها و اشعار و حکایتهایشان در دوران گذشته بیان شده است. | ||
== موضوعات == | == موضوعات == | ||
این اثر چندان که باید و شاید منظم نیست. عناوین نوشتهشده به این ترتیب است: | این اثر چندان که باید و شاید منظم نیست. عناوین نوشتهشده به این ترتیب است: | ||
#فتوت عربی | #فتوت عربی | ||
#تعریف طلسم | #تعریف طلسم (پناهگاه اشرار و اشقیاء) | ||
#عصر اشقیاء | #عصر اشقیاء | ||
#نزاعهای خونین اشرار و اشقیاء | #نزاعهای خونین اشرار و اشقیاء | ||
#سلاحهای نیروی انتظامی و اشقیاء | #سلاحهای نیروی انتظامی و اشقیاء | ||
#ابوزید هلالی و اشقیاء | #ابوزید هلالی و اشقیاء | ||
#اشعار اشقیاء | |||
#ابراهیم بن عبدکه | |||
== نمونه مطالب == | == نمونه مطالب == | ||
*بر روی خنجری از نوع قدیمی آن نوشته شده است: '''عبد بلا سلاح کالطیر بلا جناح.''' | *بر روی خنجری از نوع قدیمی آن نوشته شده است: '''عبد بلا سلاح کالطیر بلا جناح.'''<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=24&viewType=pdf متن کتاب، ص24.]</ref> یعنی بنده بدون سلاح همانند پرنده بی بال است. | ||
*اشرار و اشقیای بغداد حرص و ولع شدیدی داشتند که داستان بشنوند بهخصوص قصههایی که قصهخوانان از نزاعهای اشقیا و اشرار با دیگران نقل میکردند. به عنوان مثال گفته شده است که یکی از آنان به نام ممودی بعد از مدتی شرارت، آشکارا توبهاش را اعلان کرد و بعد از این واقعه شبی به قصد دیدار دوستانش از منزل خارج شد و به نزدیکی قبرستان یهود رسید که ناگهان دو مرد به او رسیدند و سلاحشان را درآوردند! ممودی که احساس کرد آنان میخواهند او را برهنه و غارت کنند، لباسهایش را درآورد و در همان حال با خنده گفت: این وضعیت دنیاست! روزی به نفع تو و روزی به زیان تو! آن دو مرد که این سخن را شنیدند او را از روی صدایش شناختند و به عذرخواهی رداختند و دستش را بوسیدند. ممودی آنان را بخشید و از آنها پیمان گرفت که دیگر راه بر رهگذران نبندند و غارتشان نکنند و گفت در دوران شقاوت فقط بر حکومت عثمانی حمله میکردم و مردم را غارت نمیکردم مگر از روی ناچاری.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=33&viewType=pdf متن کتاب، ص33- 34.]</ref> | *اشرار و اشقیای بغداد حرص و ولع شدیدی داشتند که داستان بشنوند بهخصوص قصههایی که قصهخوانان از نزاعهای اشقیا و اشرار با دیگران نقل میکردند. به عنوان مثال گفته شده است که یکی از آنان به نام ممودی بعد از مدتی شرارت، آشکارا توبهاش را اعلان کرد و بعد از این واقعه شبی به قصد دیدار دوستانش از منزل خارج شد و به نزدیکی قبرستان یهود رسید که ناگهان دو مرد به او رسیدند و سلاحشان را درآوردند! ممودی که احساس کرد آنان میخواهند او را برهنه و غارت کنند، لباسهایش را درآورد و در همان حال با خنده گفت: این وضعیت دنیاست! روزی به نفع تو و روزی به زیان تو! آن دو مرد که این سخن را شنیدند او را از روی صدایش شناختند و به عذرخواهی رداختند و دستش را بوسیدند. ممودی آنان را بخشید و از آنها پیمان گرفت که دیگر راه بر رهگذران نبندند و غارتشان نکنند و گفت در دوران شقاوت فقط بر حکومت عثمانی حمله میکردم و مردم را غارت نمیکردم مگر از روی ناچاری.<ref>[https://noorlib.ir/book/view/90991?pageNumber=33&viewType=pdf متن کتاب، ص33- 34.]</ref> | ||