ثورات الشيعة منذ استشهاد الإمام الحسين علیه‌السلام و حتی الیوم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۱: خط ۴۱:
#:ه)- امامان(ع) از هرگونه خطايى معصوم هستند؛
#:ه)- امامان(ع) از هرگونه خطايى معصوم هستند؛
#:و)- علماى شيعه وكلاى امامان(ع)هستند؛
#:و)- علماى شيعه وكلاى امامان(ع)هستند؛
#:ز)- بر افراد شيعه لازم است كه پيرو راه علماى خودشان باشند و كسى كه بميرد درحالى‌كه از عالمان شيعه پيروى نكرده پس به مرگ جاهلى مُرده است<ref>متن كتاب، ص7 - 12</ref>
#:ز)- بر افراد شيعه لازم است كه پيرو راه علماى خودشان باشند و كسى كه بميرد درحالى‌كه از عالمان شيعه پيروى نكرده پس به مرگ جاهلى مُرده است.<ref>متن كتاب، ص7 - 12</ref>
#نويسنده درباره دولت صفويان نوشته است كه اين دولت خدمات بسيارى به ترويج مذهب جعفرى كرد و در اين دوره سعه صدر و تسامح دينى وجود داشت و تعصبى و عنادى نسبت به مذهبى معين اعمال نمى‌شد<ref>همان، ص349 - 353</ref>
#نويسنده درباره دولت صفويان نوشته است كه اين دولت خدمات بسيارى به ترويج مذهب جعفرى كرد و در اين دوره سعه صدر و تسامح دينى وجود داشت و تعصبى و عنادى نسبت به مذهبى معين اعمال نمى‌شد<ref>همان، ص349 - 353</ref>
#نويسنده در مورد چگونگى پيدايش دولت‌هاى شيعه يادآور شده است كه شیعیان هرچند گرفتار هزارها رنج و بلا و تبعيد و ستم و... شدند، ولى شجاعانه ايستادگى كردند و انقلاب‌ها آفريدند و با روحيه انقلابى و با صبر سرانجام پيروز شدند و توانستند دولت‌هايى نيز در سراسر جهان اسلام پديد آورند<ref>همان، ص309 - 310</ref>
#نويسنده در مورد چگونگى پيدايش دولت‌هاى شيعه يادآور شده است كه شیعیان هرچند گرفتار هزارها رنج و بلا و تبعيد و ستم و... شدند، ولى شجاعانه ايستادگى كردند و انقلاب‌ها آفريدند و با روحيه انقلابى و با صبر سرانجام پيروز شدند و توانستند دولت‌هايى نيز در سراسر جهان اسلام پديد آورند<ref>همان، ص309 - 310</ref>
#نويسنده در مورد قيام و انقلابى كه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] آفريد، نوشته است كه شخصيت‌هاى شيعه از شاه مى‌خواستند كه به حوزه‌هاى علميه آزادى عمل بدهد تا به فعاليت دينى بپردازند، ولى او مخالفت مى‌كرد و [[خمینی، سید روح‌الله|آيت‌الله خمينى]] از بانشاطترين شخصيت‌هاى دينى و اسلامى بود كه مردم را به مشاركت در مبارزه با طاغوت دعوت كرد و به تشويق و هدايت آنان پرداخت و روحيه اسلامى و انقلابى را در آنها بيدار كرد و سرانجام شاه به زندانى كردن شخصيت‌هاى دينى و مخالفانش پرداخت و قبل از همه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] را دستگير كرد كه همين موضوع، خشم مردم را برانگيخت و آتش انقلاب را شعله‌ور كرد... مردم صبورانه مقاومت كردند و آگاهانه شهيد دادند و سرانجام پيروز شدند... آرى اراده مردم شكست‌ناپذير است و به قول شاعر: اگر مردم زندگى را بخواهند پس بايد كه سرنوشت نيز لبيك بگويد<ref>همان، ص151 - 155</ref>
#نويسنده در مورد قيام و انقلابى كه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] آفريد، نوشته است كه شخصيت‌هاى شيعه از شاه مى‌خواستند كه به حوزه‌هاى علميه آزادى عمل بدهد تا به فعاليت دينى بپردازند، ولى او مخالفت مى‌كرد و [[خمینی، سید روح‌الله|آيت‌الله خمينى]] از بانشاطترين شخصيت‌هاى دينى و اسلامى بود كه مردم را به مشاركت در مبارزه با طاغوت دعوت كرد و به تشويق و هدايت آنان پرداخت و روحيه اسلامى و انقلابى را در آنها بيدار كرد و سرانجام شاه به زندانى كردن شخصيت‌هاى دينى و مخالفانش پرداخت و قبل از همه [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] را دستگير كرد كه همين موضوع، خشم مردم را برانگيخت و آتش انقلاب را شعله‌ور كرد... مردم صبورانه مقاومت كردند و آگاهانه شهيد دادند و سرانجام پيروز شدند... آرى اراده مردم شكست‌ناپذير است و به قول شاعر: اگر مردم زندگى را بخواهند پس بايد كه سرنوشت نيز لبيك بگويد<ref>همان، ص151 - 155</ref>
#همان‌طوركه از نام كتاب و تعبير «ثورات» پيداست، اين كتاب نه به زبان عربى قديم، بلكه به زبان عربى معاصر و با اصطلاحات جديد، مانند «انتفاضة»، «انتفاضات»، «ثورة»، «ثورات»، «المُنظّمة»، «المُنظّمات»، «الاحتلال»، «إطلاق الرصاص» و... نوشته شده است<ref>همان، ص5، 6، 11، 191، 192، 193 و...</ref>
#همان‌طوركه از نام كتاب و تعبير «ثورات» پيداست، اين كتاب نه به زبان عربى قديم، بلكه به زبان عربى معاصر و با اصطلاحات جديد، مانند «انتفاضة»، «انتفاضات»، «ثورة»، «ثورات»، «المُنظّمة»، «المُنظّمات»، «الاحتلال»، «إطلاق الرصاص» و... نوشته شده است.<ref>همان، ص5، 6، 11، 191، 192، 193 و...</ref>
#يكى از اشكالات اين كتاب، اين است كه نويسنده از پاورقى و يا ارجاع درون‌متنى استفاده نكرده و منابع مباحث خودش را در پايان هر قسمت به‌صورت پى‌نوشت آورده است، ولى شماره ارجاع در متن نيامده و بنابراین، هرچند در پى‌نوشت‌ها منابع به‌صورت مشخص و همراه با ذكر جلد و صفحه آمده، ولى به‌صورت دقيق معلوم نمى‌شود كه هر مطلب خاصّ از كدام منبع و كدام جلد و صفحه گرفته شده است<ref>همان، ص12، 22، 44، 50، 59، 71 و...</ref>
#يكى از اشكالات اين كتاب، اين است كه نويسنده از پاورقى و يا ارجاع درون‌متنى استفاده نكرده و منابع مباحث خودش را در پايان هر قسمت به‌صورت پى‌نوشت آورده است، ولى شماره ارجاع در متن نيامده و بنابراین، هرچند در پى‌نوشت‌ها منابع به‌صورت مشخص و همراه با ذكر جلد و صفحه آمده، ولى به‌صورت دقيق معلوم نمى‌شود كه هر مطلب خاصّ از كدام منبع و كدام جلد و صفحه گرفته شده است.<ref>همان، ص12، 22، 44، 50، 59، 71 و...</ref>
#اين اثر هرچند در مجموع، مستند است، ولى نويسنده در مواردى نيز منابع مطالبش را ذكر نكرده است<ref>همان، ص38، 174، 175 و 177</ref>و گاهى نام كتاب‌هاى مورد استفاده آمده، ولى جلد و صفحه مورد نظر ذكر نشده است<ref>همان، ص32، 33، 131، 132، 142 و 188</ref>
#اين اثر هرچند در مجموع، مستند است، ولى نويسنده در مواردى نيز منابع مطالبش را ذكر نكرده است.<ref>همان، ص38، 174، 175 و 177</ref>و گاهى نام كتاب‌هاى مورد استفاده آمده، ولى جلد و صفحه مورد نظر ذكر نشده است.<ref>همان، ص32، 33، 131، 132، 142 و 188</ref>
#نويسنده در مورد جهاد شیعیان لبنان بر ضد اسرائيل نوشته است كه شیعیان در بين صف مقدم مبارزه با اشغالگران صهيونيست بودند و جوانان قهرمان شيعه مانند شهيد حسن قصير با مقاومت و مبارزه جانانه و طولانى خودشان در قلب دشمنان اسرائيلى بيم و هراس كاشتند و آنان را به شكست واداشتند... نويسنده در پايان تأكيد كرده است كه اين پيروزى در پرتو هدايت قهرمانان بزرگى چون سيد موسى صدر، نبيه برى، سيد عباس موسوى، [[فضل‌الله، محمدحسین|سيد محمدحسين فضل‌الله]]، سيد حسن نصرالله، شيخ محمدمهدى شمس‌الدين، شيخ عبدالامير قبلان و... به دست آمده است<ref>همان، ص207 - 212</ref>
#نويسنده در مورد جهاد شیعیان لبنان بر ضد اسرائيل نوشته است كه شیعیان در بين صف مقدم مبارزه با اشغالگران صهيونيست بودند و جوانان قهرمان شيعه مانند شهيد حسن قصير با مقاومت و مبارزه جانانه و طولانى خودشان در قلب دشمنان اسرائيلى بيم و هراس كاشتند و آنان را به شكست واداشتند... نويسنده در پايان تأكيد كرده است كه اين پيروزى در پرتو هدايت قهرمانان بزرگى چون سيد موسى صدر، نبيه برى، سيد عباس موسوى، [[فضل‌الله، محمدحسین|سيد محمدحسين فضل‌الله]]، سيد حسن نصرالله، شيخ محمدمهدى شمس‌الدين، شيخ عبدالامير قبلان و... به دست آمده است.<ref>همان، ص207 - 212</ref>
#در اين اثر نظم خاصى در مورد چينش انقلاب‌ها و نيز دولت‌هاى شيعه ديده نمى‌شود؛ به‌طورى‌كه مثلاً ترتيب تاريخى و يا نظم الفبايى مراعات نشده است و هيچ ترتيب موضوعى ويژه‌اى نيز مشاهده نمى‌شود، ولى مى‌توان گفت كه نويسنده نخست به جهاد شیعیان نخستين پرداخته و بعد به انقلاب‌هاى شیعیان متأخر توجه كرده است، اما در اين بين قدرى آشفتگى و نابسامانى هست و بازبينى‌نشده و عجولانه عرضه شده است؛ به‌عنوان مثال آخرين انقلاب مطرح‌شده عبارت است از انقلاب حسن علوى در سال 250ق، درحالى‌كه انقلاب احمد بن محمد در سال 255ق و انقلاب‌هاى متعدد ديگر كه در سال‌هاى بعد اتفاق افتاده در مباحث قبلى بيان شده است<ref>همان، ص305 - 291 و...</ref>
#در اين اثر نظم خاصى در مورد چينش انقلاب‌ها و نيز دولت‌هاى شيعه ديده نمى‌شود؛ به‌طورى‌كه مثلاً ترتيب تاريخى و يا نظم الفبايى مراعات نشده است و هيچ ترتيب موضوعى ويژه‌اى نيز مشاهده نمى‌شود، ولى مى‌توان گفت كه نويسنده نخست به جهاد شیعیان نخستين پرداخته و بعد به انقلاب‌هاى شیعیان متأخر توجه كرده است، اما در اين بين قدرى آشفتگى و نابسامانى هست و بازبينى‌نشده و عجولانه عرضه شده است؛ به‌عنوان مثال آخرين انقلاب مطرح‌شده عبارت است از انقلاب حسن علوى در سال 250ق، درحالى‌كه انقلاب احمد بن محمد در سال 255ق و انقلاب‌هاى متعدد ديگر كه در سال‌هاى بعد اتفاق افتاده در مباحث قبلى بيان شده است.<ref>همان، ص305 - 291 و...</ref>
#با تأسف بايد گفت كه در اين اثر اشتباهات لفظى و چاپى، كم نيست و گويى با عجله و بدون بررسى و مقابله كافى منتشر شده است<ref>به‌طور مثال ر. ك.: همان، ص75، 229، 331، 340 و...</ref>
#با تأسف بايد گفت كه در اين اثر اشتباهات لفظى و چاپى، كم نيست و گويى با عجله و بدون بررسى و مقابله كافى منتشر شده است.<ref>به‌طور مثال ر. ك.: همان، ص75، 229، 331، 340 و...</ref>
#نويسنده در خاتمه، نتيجه پژوهش خودش را چنين خلاصه كرده است كه از آنچه ذكر شد كه شيعه همواره در كمين حاكمان جور بودند و پرچم قيام و انقلاب را بلند مى‌كردند، آشكار مى‌شود كه شیعیان، مردمانى انقلابى و داراى انديشه‌هايى روشن هستند كه هرگز هيچ نوع جمود و ركود و انحطاطى را نمى‌پذيرند و در برابر هرگونه سياست ظالمانه مقاومت مى‌كنند<ref>همان، ص359 - 360</ref>
#نويسنده در خاتمه، نتيجه پژوهش خودش را چنين خلاصه كرده است كه از آنچه ذكر شد كه شيعه همواره در كمين حاكمان جور بودند و پرچم قيام و انقلاب را بلند مى‌كردند، آشكار مى‌شود كه شیعیان، مردمانى انقلابى و داراى انديشه‌هايى روشن هستند كه هرگز هيچ نوع جمود و ركود و انحطاطى را نمى‌پذيرند و در برابر هرگونه سياست ظالمانه مقاومت مى‌كنند<ref>همان، ص359 - 360</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش