۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' هایی' به 'هایی') |
جز (جایگزینی متن - ' می ' به ' می') |
||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''همايوننامه'''، نوشته حكيم زجاجى، منظومه ای است در بحر متقارب که رویدادهای تاریخ اسلام را به تصویر کشیده است. این اثر توسط علی پیرنیا مورد تصحیح قرار گرفته است. | '''همايوننامه'''، نوشته حكيم زجاجى، منظومه ای است در بحر متقارب که رویدادهای تاریخ اسلام را به تصویر کشیده است. این اثر توسط علی پیرنیا مورد تصحیح قرار گرفته است. | ||
این مقاله درصدد معرفی نیمه دوم کتاب | این مقاله درصدد معرفی نیمه دوم کتاب میباشد. | ||
اين منظومه، اثر طبع سرايندهاى در سده هفتم در تبريز است كه شاهنامه را نمونه ذوق و پسند خاطرِ خود كرد و به پيروى از آن، اين دفتر را ساخت. شاعرانى در شمال غربى ايران، در نيمه دوم سده ششم، پيدا شدند كه كارشان با شاعرانِ سرزمين ادبپرورِ خراسان متفاوت بود. نامدارانى چون ابوالعلاى گنجوى، قوامى گنجوى، فلكى شروانى، خاقانى شروانى و نظامى گنجوى در آذربايجان از اين دستهاند و شايد شعر حكيم زجّاجى را كه در ميانه سده هفتم مىزيست، دنباله شيوه و حركت همانان بتوان شمرد. اين كتاب با گزارشهايى از رويدادهاى روزگار بنى اميه آغاز مىشود و همه رويدادهاى دوران امويان و عباسيان و خروج مغول و سقوط خلافت بغداد را در بر مىگيرد. تاريخ سرايش اين منظومه دانسته نيست، اما گمان مىرود كه زجاجى در 68 سالگى به پايان سرودنِ بخشى از اشعار رسيده باشد؛ زيرا وى در دو جا از اين تاريخ (ميان سالهاى 675 تا 680) به روشنى سخن مىگويد. او در دنباله ستايش صدرالدين زنجانى، از ده سال رنج خود در كار ساماندهى اين تاريخ منظوم ياد مىكند و مىگويد كه اين دفتر را به ياد زنجانى پرداخته است به اميد اينكه در روزگار پيرى از او دستگيرى شود. | اين منظومه، اثر طبع سرايندهاى در سده هفتم در تبريز است كه شاهنامه را نمونه ذوق و پسند خاطرِ خود كرد و به پيروى از آن، اين دفتر را ساخت. شاعرانى در شمال غربى ايران، در نيمه دوم سده ششم، پيدا شدند كه كارشان با شاعرانِ سرزمين ادبپرورِ خراسان متفاوت بود. نامدارانى چون ابوالعلاى گنجوى، قوامى گنجوى، فلكى شروانى، خاقانى شروانى و نظامى گنجوى در آذربايجان از اين دستهاند و شايد شعر حكيم زجّاجى را كه در ميانه سده هفتم مىزيست، دنباله شيوه و حركت همانان بتوان شمرد. اين كتاب با گزارشهايى از رويدادهاى روزگار بنى اميه آغاز مىشود و همه رويدادهاى دوران امويان و عباسيان و خروج مغول و سقوط خلافت بغداد را در بر مىگيرد. تاريخ سرايش اين منظومه دانسته نيست، اما گمان مىرود كه زجاجى در 68 سالگى به پايان سرودنِ بخشى از اشعار رسيده باشد؛ زيرا وى در دو جا از اين تاريخ (ميان سالهاى 675 تا 680) به روشنى سخن مىگويد. او در دنباله ستايش صدرالدين زنجانى، از ده سال رنج خود در كار ساماندهى اين تاريخ منظوم ياد مىكند و مىگويد كه اين دفتر را به ياد زنجانى پرداخته است به اميد اينكه در روزگار پيرى از او دستگيرى شود. | ||
| خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
همایون نامه منظومه مفصّلی به بحر متقارب است که ظاهراً در حدود شصت هزار بیت دارد و موضوع آن با گـزارش ولادت پیـامبر اکرم(ص) و رویدادهای صدر اسلام آغاز می شود و تا وفات حضرت محمّد(ص) ادامه | همایون نامه منظومه مفصّلی به بحر متقارب است که ظاهراً در حدود شصت هزار بیت دارد و موضوع آن با گـزارش ولادت پیـامبر اکرم(ص) و رویدادهای صدر اسلام آغاز می شود و تا وفات حضرت محمّد(ص) ادامه مییابد. این بخش مربوط به نیمه نخست منظومه است و نیمه دوم در یگانه نسخه فعلاً شناخته شده مـتن بـا حـوادث تاریخ اسلام در روزگار عبدالملک بـن مـروان و حـجّاج و... آغاز میشود که دنباله موضوعی- منطقیِ نیمه نخست نیست و در آغازِ آن افتادگیهایی هست. این نیمه با روایتِ برخی اخبار خـلفای امـوی و عـبّاسی ادامه مییابد و بعد به تاریخ ایران از پادشاهیِ گـیومرث تـا نبرد ارسلان بن طغرل سلجوقی با برادرش محمّد میپردازد و به صورت ناتمام به پایان میرسد. دانسته نیست کـه نـاقص رهـا شدنِ منظومه به سببِ درگذشتِ زجّاجی است و یا این کـه در تنها دست نویسِ موجود از این نیمه- که البتّه متأخّر و کتابتِ سالِ (1092 ﻫ.ق.) است- آغـاز و پایـان افـتادگی دارد یا نه<ref>ایدنلو، سجاد، ص24</ref>. | ||
در هر حال این اثر به لحاظ موضوعی از منظومه هـای دیـنی و تاریخیِ پیرو شاهنامه است و در متنِ ابیاتِ آن اشاره آشکاری به نامش وجود ندارد ولیکن در سرعنوان/ سرنویسِ یـکی از بـخش هـای نیمه نخستِ آن در نسخه متن، «همایون نامه» نامیده شده است و خودِ زجـّاجی هـم در بـیتی گفته است: بگویم من این نامه بی همال چو نامش همایون گرفتم به فـال. | در هر حال این اثر به لحاظ موضوعی از منظومه هـای دیـنی و تاریخیِ پیرو شاهنامه است و در متنِ ابیاتِ آن اشاره آشکاری به نامش وجود ندارد ولیکن در سرعنوان/ سرنویسِ یـکی از بـخش هـای نیمه نخستِ آن در نسخه متن، «همایون نامه» نامیده شده است و خودِ زجـّاجی هـم در بـیتی گفته است: بگویم من این نامه بی همال چو نامش همایون گرفتم به فـال. | ||
ویرایش