۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
جز (جایگزینی متن - 'مىتوان' به 'میتوان') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
مسئله سوم: اثبات وجود زمان به حرکت و حد حرکت فلک و سپس قائم نبودن حرکت به ذات خود است، تا پایان مسئله<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>. | مسئله سوم: اثبات وجود زمان به حرکت و حد حرکت فلک و سپس قائم نبودن حرکت به ذات خود است، تا پایان مسئله<ref>ر.ک: همان، ص53</ref>. | ||
در دومین رساله کتاب با عنوان «پرتوی عقلانی بر موضوع علم کلی» از وجود بهعنوان موضوع علم کلی بحث شده است: «تصور موجود- که موضوع فلسفه اولى یعنى علم کلى است که همه علوم زیرمجموعه آنند- تصورى روشن و بدیهى است و در تصور آن نیازى به تصور چیز دیگرى که مقدم بر آن باشد نیست، زیرا موجود عامترین چیزهاست. شىء و یا موجود را | در دومین رساله کتاب با عنوان «پرتوی عقلانی بر موضوع علم کلی» از وجود بهعنوان موضوع علم کلی بحث شده است: «تصور موجود- که موضوع فلسفه اولى یعنى علم کلى است که همه علوم زیرمجموعه آنند- تصورى روشن و بدیهى است و در تصور آن نیازى به تصور چیز دیگرى که مقدم بر آن باشد نیست، زیرا موجود عامترین چیزهاست. شىء و یا موجود را نمیتوان تصویر و تعریف کرد زیرا در این صورت گرفتار دور میشویم. موجود و شىء اگرچه عاماند اما بهتر است که موجود موضوع علم کلى باشد؛ زیرا تصورش روشنتر و آشکارتر است. موجودیت و وجود یک شىء نیز یکى است؛ مانند: مضاف و اضافه؛ زیرا اگر وجود موجودى غیر از ذات (ماهیت) آن موجود باشد لازم میآید که وجود آن موجود خود نیز موجود در خارج و یا در ذهن باشد، اما اگر وجود موجود خود نیز در عالم خارج موجود باشد در این صورت موجود به وجودى دیگر خواهد بود [یعنى در این صورت این وجود، خود نیز موجود به وجود دیگرى خواهد شد]- زیرا هر موجودى نیازمند به وجودى است- و بدین ترتیب تسلسل پیش میآید»<ref>ر.ک: همان، ص67</ref>. | ||
وی سپس در ادامه مطالبش این شبهه را که «اگر وجود زید در خارج نباشد در این صورت زید چگونه موجود میشود»، را سخنى سفسطه آمیز و خوشظاهر دانسته و آن را به دو گونه پاسخ گفته است<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>. | وی سپس در ادامه مطالبش این شبهه را که «اگر وجود زید در خارج نباشد در این صورت زید چگونه موجود میشود»، را سخنى سفسطه آمیز و خوشظاهر دانسته و آن را به دو گونه پاسخ گفته است<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>. | ||
ویرایش