۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '�' به '') |
جز (جایگزینی متن - ':==' به '==') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==معرفى اجمالى | ==معرفى اجمالى== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
مولف انگيزۀ خود را از تاليف اين رساله اثبات اصول خمسه (توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد) به براهين عقلى ذكر مىكند. او در اين رابطه مىگويد: «مخفى نيست كه به اتفاق عقلاء و اجماع انبياء(ص) بر جميع مكلفين معرفت مبدأ و معاد و ما يتعلق بهما فرض عين و عين فرض است و در مذهب اكثر علماى اماميه اثنا عشريه معرفت اصول خمسه... به برهان و دليل واجب است بر هر يك از مكلفين و اهل ايمان و تمامى عبادات و معاملات و مناكحات مكلفين بىمعرفت اين اصول خمسه بىدليل صحيح نيست، بناء على ذلك هر كس از فحول علماء و اجلۀ فضلاء به زبان فارسى و عربى در بيان اين اصول رسائل و فصول نوشتهاند»[2]. مولف چون اين كتاب را به دستور نظامشاه نوشته است، از اين رو آن را النظامية فى مذهب الامامية ناميده است. | مولف انگيزۀ خود را از تاليف اين رساله اثبات اصول خمسه (توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد) به براهين عقلى ذكر مىكند. او در اين رابطه مىگويد: «مخفى نيست كه به اتفاق عقلاء و اجماع انبياء(ص) بر جميع مكلفين معرفت مبدأ و معاد و ما يتعلق بهما فرض عين و عين فرض است و در مذهب اكثر علماى اماميه اثنا عشريه معرفت اصول خمسه... به برهان و دليل واجب است بر هر يك از مكلفين و اهل ايمان و تمامى عبادات و معاملات و مناكحات مكلفين بىمعرفت اين اصول خمسه بىدليل صحيح نيست، بناء على ذلك هر كس از فحول علماء و اجلۀ فضلاء به زبان فارسى و عربى در بيان اين اصول رسائل و فصول نوشتهاند»[2]. مولف چون اين كتاب را به دستور نظامشاه نوشته است، از اين رو آن را النظامية فى مذهب الامامية ناميده است. | ||
==ساختار و گزارش محتوا | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
خاتمه در تحقيق ايمان و كفر و توبه است. مولف در خاتمۀ كتاب بحث مىكند از حقيقت ايمان، مراتب آن، شرائط صحتش، كفر، شرك، توبه و شرائط آن. | خاتمه در تحقيق ايمان و كفر و توبه است. مولف در خاتمۀ كتاب بحث مىكند از حقيقت ايمان، مراتب آن، شرائط صحتش، كفر، شرك، توبه و شرائط آن. | ||
==ويژگىهاى | ==ويژگىهاى== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
4-نقد غير علمى كلمات حكماء: مولف در موارد بسيارى از اين كتاب آراء و نظرات حكماء را بىدليل رد مىكند. او در يك مورد مىگويد: «هذه قواعد فلسفية غير مسلمة عند المليين و لا صحيحة عند القائلين باسناد الحوادث الى القادر و المختار»[3]، بلكه گاه تكفير نيز مىكند. او در بيانى حول اسكندر مىگويد: «مراد همان اسكندرى است كه در قرآن است نه آن اسكندر مشهور كه شاگرد [[ارسطو]] بوده است. چه [[ارسطو]] كافر است، و الله اعلم»[4] با اين كه بزرگان دين اكثر چنين اعتقادى نسبت به [[ارسطو]] نداشتند، بلكه رواياتى از پيامبر و ائمه در مورد [[ارسطو]] وارد شده است كه او را پيامبر خوانده و يا لااقل به نيكى از او ياد شده است. | 4-نقد غير علمى كلمات حكماء: مولف در موارد بسيارى از اين كتاب آراء و نظرات حكماء را بىدليل رد مىكند. او در يك مورد مىگويد: «هذه قواعد فلسفية غير مسلمة عند المليين و لا صحيحة عند القائلين باسناد الحوادث الى القادر و المختار»[3]، بلكه گاه تكفير نيز مىكند. او در بيانى حول اسكندر مىگويد: «مراد همان اسكندرى است كه در قرآن است نه آن اسكندر مشهور كه شاگرد [[ارسطو]] بوده است. چه [[ارسطو]] كافر است، و الله اعلم»[4] با اين كه بزرگان دين اكثر چنين اعتقادى نسبت به [[ارسطو]] نداشتند، بلكه رواياتى از پيامبر و ائمه در مورد [[ارسطو]] وارد شده است كه او را پيامبر خوانده و يا لااقل به نيكى از او ياد شده است. | ||
==نسخهشناسى | ==نسخهشناسى== | ||
ویرایش