رسالة في وجوب صلاة الجمعة (نمازی)
رسالة في وجوب صلاة الجمعة، تألیف عبدالنبی نمازی (متولد 1327ش)، رسالهای به زبان عربی در بررسی دلایل وجوب نماز جمعه در عصر حضور معصومین(ع) و مشروعیت و احکام آن در زمان غیبت است.
رسالة في وجوب صلاة الجمعة | |
---|---|
پدیدآوران | نمازی، عبدالنبی (نويسنده) |
ناشر | اسماعیلیان |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 1371ش/1413ق |
موضوع | فقه جعفری - قرن 14، نماز جمعه، کلام معتزله |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 187/5 /ن8ر5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه ناشر، بررسی علت وجوب، شرایط صحت و مباحث مختلف نماز جمعه در ضمن عناوین مسائل متعدد است.
گزارش محتوا
بر محقق احکام شریعت اسلام مخفی نیست که نماز جمعه دارای جایگاهی والا در بین سایر عبادات است؛ چراکه این حکم الهی نقش مهمی در تربیت اجتماعی و استحکام رشتههای برادری بین مسلمانان و انتشار آگاهی لازم در صفوف امت و برحذر داشتن ایشان از مشورت با دشمنان اسلام و برملا ساختن نقشههای آنها دارد و اینها را خطیب جمعه جامعالشرایط امامت در خلال دو خطبه نماز جمعه طرح میکند. پس از تأسیس حکومت اسلامی مبارک در ایران اثرات این عبادت سیاسی بیشتر از هر زمان دیگری احساس شد تا اینکه این نماز بهمنزله سنگری شد که اولیای الهی بر ضد اولیاء طاغوت و دنبالههای استکبار جهانی آن را سپر قرار دادند[۱].
در ابتدای اثر، تقریظ آیتالله فاضل لنکرانی بر این کتاب ارائه شده است. وی در این تفریظ ضمن تأیید تحقیقات آیتالله عبدالعلی نمازی آن را خالی از اطناب ممل و ایجاز مخل دانسته است[۲].
همه مذاهب بزرگ اسلامی وجوب نماز جمعه را قبول دارند، زیرا قرآن و سنت و اجماع بر این حکم دلالت میکنند؛ بلکه وجوبش از ضروریات دین مبین است[۳]؛ لذا نویسنده در اولین عبارات کتاب مینویسد: «امت اسلام بر وجوب نماز جمعه متفق هستند؛ بلکه نماز جمعه از ضروریات اسلامی است». سپس به تفکیک، ادله قرآن و سنت و اجماع بر وجوب نماز جمعه را مورد بررسی قرار میدهد. وی در انتهای این بخش با اشاره به کلامی از فیض کاشانی مینویسد: «مخفی نماند که دلالت این اخبار مستفیض بر وجوب نماز جمعه بر هر مسلمان بجز کسانی که استثناء شده است... حتمی و یقینی است و کسانی که معتقد به تخییر در زمان غیبت هستند وجهی بر آن از کتاب و سنت ندارند». سپس با نقد این سخن ادله روایی فیض کاشانی و مانند او را در اثبات وجوب عینی نماز جمعه کافی نمیداند[۴].
وی در صفحه دیگری از کتاب پس از اشاره به دیدگاه آیتالله بروجردی، در رد عدم مشروعیت نماز جمعه در عصر غیبت مینویسد: معتقدم که آنچه سبب اشتراط حضور معصوم(ع) در مشروعیت نماز جمعه در کلام گروهی از فقها شده آن است که ایشان چون دیدهاند که امامت جمعه مانند قضاوت نیاز به نصب دارد و لازمه نصب حضور ناصب است لذا فتوا به حرمت نماز جمعه در زمان غیبت دادهاند چراکه حضور ناصب (امام) امکان ندارد. لکن این دیدگاه مردود است چراکه فقهای عادل از سوی معصومین(ع) نصب شدهاند تا به همه آنچه نیاز به اذن و نصب ایشان دارد، از اموری که بقای اسلام و نظم امر مسلمین در معاد و معاششان به آن باز میگردد، قیام کنند. پس فقیه عادل در زمان غیبت میتواند نماز جمعه را خود یا کسی که نصب کرده اقامه کند مگر اینکه فقها این مقام را برای فقیه انکار کنند و ولایتش را محدود کنند که بحث دیگری است[۵].
ازآنجاکه نماز جمعه جامع جهات عبادی، اجتماعی و سیاسی است، پس باید در تعظیم و تجلیل آن تلاش نمود تا موجب تقویت شوکت اسلام و مسلمین گردد، لذا شرط است که نماز جمعه به امامت رهبر مسلمین یا منصوب از جانب وی اقامه گردد، همچنانکه از سیره نبی(ص) و علی امیرالمؤمنین(ع) استفاده میشود، علاوه اینکه این شرط موجب نابودی ریشه اختلاف بین افراد برای تصدی امام جماعت میشود[۶].
واجب است که خطبه جمعه مشتمل بر حمد و ثنای خداوند سبحان و صلوات بر نبی و خاندانش و وصیت به تقوی، وعظ و قرائت سورهای از قرآن باشد. سپس امام بهاندازه قرائت سوره توحید مینشیند، سپس برمیخیزد و حمد و ثنای الهی را میگوید و صلوات بر محمد(ص) و ائمه(ع) مسلمین میفرستد و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار میکند و وصیت به احسان و عدل کرده و «ان الله یامر بالعدل و الاحسان» و سوره کوچکی از قرآن قرائت میکند. این کمترین چیزی است که بهوسیله آن فراغت از ذمه حاصل میشود و کفایت میکند در امتثال کمترین چیزی که صدق میکند و مسمی بهوسیله آن ایجاد میشود[۷].
در خاتمه کتاب به فضیلت روز جمعه پرداخته شده است. روز جمعه نزد خداوند سبحان دارای مقام عظیمی است. خداوند این روز را از میان سایر ایام برگزیده و حسنات و سیئات را در آن ثواب و عقاب مضاعف میدهد. خداوند عزوجل در روز جمعه عطایایی دارد که تنها شامل کسانی میشود که از علایق و خلایق بهسوی خالق و معبود انقطاع حاصل کرده باشد و از صرف عمر شریفش به معاشرت و همنشینی با کسانی که جز خسران فایدهای به حالشان ندارند و تنها آنها را از خدا دور میکنند بپرهیزند و به اصلاح عیوب نفس خویش بپردازند[۸].
نگارش این اثر در تاریخ هشتم ذیالحجه 1401ق برابر با اول مهر 1360ش در شهر مقدس قم به اتمام رسیده است[۹].
وضعیت کتاب
مصادر و فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است.