تهافت التهافت
تهافت التهافت از بزرگترین آثار کلامی- فلسفی ابن رشد و جوابیه او به «تهافت الفلاسفه» غزالی است؛ غزالی در «تهافت الفلاسفة»، به بیان پریشانگویی و تناقض آرای حکما پرداخته و در بیست مسئله، ادله آنان را نقد و بررسی کرده است.[۱].
تهافت التهافت | |
---|---|
پدیدآوران | ابن رشد، محمد بن احمد (نویسنده)
غزالی، احمد بن محمد(نویسنده) عريبي، محمد ياسين (مقدمه) |
ناشر | دار الفکر اللبنانی |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
چاپ | 1 |
موضوع | غزالی، محمد بن محمد، 450 - 505ق. تهافت الفلاسفه - نقد و تفسير
فلسفه - دفاعيهها و رديهها فلسفه اسلامی - متون قديمی تا قرن 14 فلسفه و اسلام ما بعد الطبيعه - متون قديمی تا قرن 14 |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 655 1372 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
زمان نگارش
تاریخ تألیف کتاب مشخص نیست، اما به نظر موریس بهویژه در مقدمه «تهافت التهافت»، با توجه به اینکه ابن رشد بیشتر کتب خود را در نیمه دوم قرن ششم تألیف کرده و اسلوب کتاب نیز دال بر پختگی فکر اوست، میتوان نتیجه گرفت که کتاب قبل از 576ق تألیف نشده است.[۲].
انگیزه نگارش
غرض و انگیزه ابن رشد از تألیف کتاب این بوده است که نشان دهد بیشتر مطالب «تهافت الفلاسفة»، از رتبه یقین و برهان به دور است و نیز بیان آن دسته از سخنان غزالی که مفید اقناع و قابل تصدیق است. وی در مواضع متعددی از کتاب این انگیزه و غرض را تأکید کرده و نمونههایی نیز ذکر نموده است.[۳].
ساختار
کتاب با مقدمه مفصلی از محقق آغاز و مطالب در دو قسمت اصلی («المسائل الإلهیة» شامل شانزده مسئله و «الملقب بالطبیعیات» شامل چهار مسئله)، تنظیم شده است.
نویسنده در این کتاب، در پاسخ به نقدها و ایرادات غزالی، اثر خود را بر سه محور استوار ساخته است:
- بیان نص غزالی یا اشاره به آن؛ ازاینرو وی هریک از فقرات «تهافت الفلاسفه» را نقل کرده و سپس به رد آن پرداخته است؛
- بررسی دلایل غزالی؛
- تبیین اینکه اکثر مطالب او از رتبه برهان خارج و در حد اقناع و جدل است.[۴].
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، ابتدا شرححال مختصری از نویسنده ارائه گردیده و سپس، نکاتی پیرامون کتاب، بیان شده است و در ضمن آن برخی نظرات فلاسفه همچون ارسطو، ابن سینا و ابن رشد مطرح شده است.[۵].
حمله غزالی به فلسفه و فلاسفه در تضعیف فلسفه در شرق و بهطورکلی در جهان اسلام، تأثیر عمیقی گذاشت، اما در غرب و اندلس، فلسفه با تلاش کسانی چون ابن باجه، ابن طفیل و ابن رشد، رونق یافت و تنها فیلسوفی که به دفاع قوی از فلسفه پرداخت و کتاب مستقلی در این باب تألیف کرد، ابن رشد بود. وی پس از گذشت کمتر از یک قرن، برای مقابله با «تهافت الفلاسفة» غزالی، اثر حاضر را تألیف کرد و در آن، همه نقدهای غزالی را پاسخ گفت[۶].
ابن رشد بر این باور است که قصد غزالی از تألیف «تهافت الفلاسفة» مطلق حق نبوده، بلکه هدف وی ابطال اقوال فلاسفه و سلب اعتماد و اطمینان از حکما بوده است، درحالیکه این نیت، خطا و لغزش عالم است و شایسته غزالی نیست. به عقیده وی، غزالی از کتب و تعالیم فلاسفه و بهویژه از صناعت منطق بسیار استفاده کرده، بنابراین اگر حکما در مسائلی هم مرتکب اشتباه شده باشند، نباید منکر فضل آنان میشد و با این صراحت به ذم فلاسفه و علومشان میپرداخت، بلکه شایسته آن بود که با استفاده از قوانین منطقی، بر خطای ایشان استدلال میکرد[۷].
برخی ویژگیهای این اثر را میتوان بدین ترتیب وصف کرد:
- رد اشکالات غزالی به شیوههای گوناگون، از جمله ورود در بحث در اثنای طرح مسئله برای رد نظریه غزالی یا تصحیح مسیر بحث و گفتگو؛ طرح ایرادات غزالی و نص «تهافت الفلاسفة» در مسئله مورد بحث بهطور کامل و سپس تحلیل و تصحیح آن؛ تمرکز بر دعاوی مطرح شده از جهت ضعف منطقی یا مخالفت با ارسطو یا خروج از نصوص دینی.
- اختلاط کلام در ردیههای ابن رشد، بهطوریکه گاه تمییز میان کلام ابن رشد از کلام غزالی برای خواننده ممکن نیست.
- تأکید بر اهمیت مناظره و گفتگو با خصم در خلال نوشتههای اصیل او یا اصولی که براهین او بر آنها تکیه میکند.
- تأکید بر اهمیت تعامل و گفتگو با بیطرفی کامل و نیز اینکه شخص مناظره کننده خود را در موضع خصم قرار دهد.
- اقرار به اختلاف آرای علما و همچنین اقرار به اینکه عالم گاهی به خطا میرود و گاهی بر حق است و عالم حقیقی کسی است که در طلب حق باشد، اگرچه این امر او را به جستجوی اقوال مختلف سوق دهد.
- تسلیم به اینکه شناخت و کشف حقایق علمی هیچگاه به حد کمال نمیرسد و حرکت علوم نیز همیشه در جهت رشد و نمو است و متوقف نمیشود.
- تأکید بر اهمیت التزام عالم به استواری و خویشتنداری و پرهیز از ستیزهجویی که غزالی بارها در خطابش به فلاسفه بر آن تصریح کرده و غرض خود را از تألیف «تهافت الفلاسفة»، نشان دادن تشویش دعاوی آنان بیان کرده است.
- تند بودن و انعطافناپذیر بودن با غزالی و صراحت لهجه داشتن با وی و زیادهروی در تحقیر و بیاعتبار کردن او و طرد وی، هنگامیکه در عناد با فلاسفه و بیان تشویش آرای آنان به راه افراط میرود و همچنین نسبت دادن کذب، هوس، مغالطه، سفسطه، اشتباه، تحریف، جهالت و شرارت به غزالی؛ بر این پایه، ابن رشد پیشنهاد میکند نام «تهافت الفلاسفة» به «کتاب التهافت» یا «تهافت ابوحامد غزالی» تغییر یابد و حتی میگوید که بهترین و شایستهترین نام برای آن کتاب «التفرقة بين الحق و التهافت من الأقاويل» است.
- پرهیزنکردن از سرزنش غزالی هنگامیکه او را خطاکار مییابد و اقرار به صحت و درستی اعتراضاتش در جایی که آنها را صحیح میداند و رعایت مقام علمی غزالی و داوری منصفانه درباره او، هنگامیکه درست گفته است؛ مثلاً ابن رشد میگوید که غزالی یا حقیقت مسائل را شناخته اما در «تهافت الفلاسفة» غیر حقیقت آنها را بیان کرده که این فعل اشرار است یا حقیقت آنها را نشناخته و متعرض چیزی شده که علم و احاطهای به آن ندارد که این فعل جهال است و غزالی از این هر دو وصف منزه است، اما لغزش غزالی در تألیف این کتاب بوده است. همچنین به نظر او شاید غزالی بهحسب زمان و مکان خود ناچار از انجام این کار شده است.
- نقد و بررسی «تهافت الفلاسفة» و غزالی، با استناد به ارسطو و روش ارسطو و متقدمان؛ زیرا ابن رشد در میان فیلسوفان بزرگ مسلمان، تنها فیلسوفی است که نسبت به فلسفه ارسطو بیش از اندازه شیفتگی دارد و این را بارها در شرحها و تفسیرهایش بر نوشتههای ارسطو ذکر کرده است.
- مقابله با فارابی و ابن سینا در «تهافت التهافت» علاوه بر معارضه با غزالی، مهمترین انگیزه ابن رشد برای مخالفت با برخی از نظریات فارابی و ابن سینا و ابراز وفاداری عمیق به ارسطوست، زیرا او در مواردی رأی آنان را خلاف واقع و دور از غرض ارسطو دانسته و تلاش کرده تا قوت استدلالهای غزالی و حدود انحراف این دو فیلسوف را از تعالیم اصیل ارسطو نشان دهد؛ مثلاً وی قاعده الواحد را نفی کرده، میگوید فارابی و ابن سینا نخستین کسانی بودند که این مطالب بیپایه را گفتند و مردم از ایشان تقلید کردند و آن را به فیلسوفان نسبت دادند. او همچنین میگوید که سخنانی ازایندست، از گفتههای متکلمان ضعیفتر است و اینها مطالبی دخیل در فلسفهاند و با اصول فیلسوفان هماهنگ و سازگار نیستند و گفتههای ایشان حتی به حد اقناع خطابی نیز نمیرسد چه رسد به اقناع جدلی. بنابراین، به نظر وی برخی از سخنان غزالی در مواضع متعدد از کتابهایش مبنی بر اینکه دانش ایشان (فارابی و ابن سینا) تخمینی و ظنی است، درست است؛ بدین ترتیب، موقف و موضع ابن رشد در برابر غزالی و ابن سینا موضع داوری است که هریک را به دلیل دور شدن از روش برهانی سرزنش و ملامت میکند[۸].
با توجه به اینکه غزالی، فلاسفه را در سه مسئله تکفیر کرده، ابن رشد نیز کتاب خود را با این جملات در باب آن سه مسئله به پایان میبرد و مینویسد: انکار معاد جسمانی، این مسئله نزد فلاسفه از مسائل نظری (غیر بدیهی و نیازمند استدلال) است؛ در انکار علم خدا به جزئیات، که این گفته، عقیده آنان نیست؛ در قول به قدم عالم، اما مقصود فلاسفه از این مطلب غیر از آن چیزی است که متکلمان از سخن فلاسفه تلقی کرده و ایشان را به سبب آن تکفیر کردهاند چنانکه غزالی خود نیز در جاهای دیگر غیر از «تهافت الفلاسفة» در اجماع به تکفیر تردید کرده است، همه این سخنان اشتباه است و شکی نیست که غزالی درباره شریعت خطا کرده، همچنان که درباره حکمت خطا کرده است. ابن رشد در معارضات خود با غزالی در «تهافت التهافت» درعینحال به بیان پیوند و هماهنگی میان عقل و ایمان و دین و فلسفه نیز پرداخته است. کتاب «تهافت الفلاسفة» نزاع قدیمی میان فیلسوفان و دینداران را به نحوی بارز نشان میدهد[۹].
وضعیت کتاب
«تهافت التهافت» بارها در قاهره و بیروت به چاپ رسیده و در 1930 با تحقیق و مقدمه موریس بهویژه در بیروت منتشر شده است. این کتاب را سیمون واندن برگ در 1954 به زبان انگلیسی، هورتن در 1901 به آلمانی، کالونیم بن کالونیم (کالونیموس) در 1527 و زیدلر در 1961 به لاتینی و دانیل بوتسان در 1988 به کرواتی ترجمه کردهاند[۱۰].
فهارس کتاب، شامل فهرست آیات قرآن؛ فرق فلسفه و کلام؛ اعلام؛ مفاهیم و موضوعات، در انتهای آن قرار گرفته است.
پاورقیها بسیار اندک بوده و در آنها علاوه بر ذکر منابع[۱۱]، توضیحاتی پیرامون برخی از مطالب متن، داده شده است.[۱۲].
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- برخواه، انسیه، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، تهران، اول، 1383ش