الموسيقي (اشکوری)
الموسيقی، اثر علی حسینی اشکوری (معاصر)، کتابی است پیرامون موسیقی و بررسی حکم شرعی آن، بر اساس ادله فقهی.
الموسيقي | |
---|---|
پدیدآوران | حسینی اشکوری، علی (نويسنده) |
ناشر | بی نا |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | 1413ق |
موضوع | اسلام و موسیقی، موسیقی(فقه) |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 194/6 /ح5م8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تاریخ نگارش
نویسنده نگارش کتاب را در یازدهم ذیقعده سال 1412ق، به اتمام رسانده است[۱].
ساختار
کتاب با مقدمه مختصری از نویسنده آغاز و مطالب در شش فصل، عرضه شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع کتاب، به ذکر سرفصل عناوین و فصول آن، پرداخته شده است[۲].
در فصل نخست، به تعریف معنای «موسیقی» پرداخته شده است. مسلماً، لفظ موسیقی، جزء لغات عربی نیست، اما اینکه اصل آن، مربوط به چه زبانی میشود، اختلاف وجود دارد. برخی از اصحاب لغت، آن را یونانی دانسته و برخی سریانی. برخی نیز معتقدند که لفظی فرنگی و غربی است. لذا در ابتدای این فصل، با استفاده از کتب معتبری همچون «المنجد»، «حاشیة كشف الظنون»، «نفائس الفنون»، «حاشية برهان القاطع» و «جواهر الأسرار»، به بررسی لغت آن پرداخته شده و سپس، با توجه به نظریات ابونصر محمد بن محمد فارابی (متوفی 339ق) در کتاب «الموسیقي الکبیر»، ابن سینا در رساله «الموسيقی» و کتاب «الشفاء»، صاحب «كشف الظنون» و رساله «اخوان الصفا»، به تعریف موسیقی، پرداخته و دراینبین بهترین ترجمه را «ان الموسيقي هی الألحلان التی تخرج من اداة الموسیقی و تکون علی اساس التناسب و الموازین الایقاعیة» دانسته است[۳].
در فصل دوم، به تأثیری که موسیقی بر روی انسان و همچنین حیوانات دارد، اشاره گردیده[۴] و در فصل سوم، به نقل کلمات برخی از فقها همچون شیخ مفید در کتاب «المقنعة»[۵]، شیخ طوسی در کتاب «النهاية» و «الإستبصار»[۶]، ابن ادریس در «السرائر»[۷]، محقق در «الشرائع»[۸]، علامه در «القواعد»[۹]، شیخ انصاری در کتاب «المكاسب»[۱۰]، امام خمینی(ره) در «استفتائات»[۱۱]، آیتالله خویی در «منية السائل»[۱۲] و همچنین علما و بزرگان سایر مذاهب اسلامی همچون امام غزالی از شافعیه[۱۳] و علمای حنفیه[۱۴]، مالکیه[۱۵] و حنابله[۱۶] پیرامون موسیقی، پرداخته شده است.
در فصل چهارم، به بررسی موضوع حکم حرمت در باب موسیقی از نظر شارع پرداخته شده و در این زمینه، شش احتمال زیر، مورد بحث قرار گرفته است:
- هر صوتی که از آلات موسیقی خارج میشود؛
- صدایی که از آلات موسیقی خارج شده و بر اساس تناسب و اوزان شعری و موازین ایقاعی میباشد؛
- هر صدای موزونی که از آلات موسیقی خارج شده و شأنیت اطراب دارد.
- هر صدای موزونی که از آلات موسیقی خارج شده و اهل فسق، سفله و کبائر، بدان میل داشته باشند؛
- هر صدایی که از آلات موسیقی خارج شده و بر اساس اوزان ایقاعی راقصه باشد (متناسب با وزن رقصی)؛
- هر صوت موزونی که از آلات موسیقی خارج شده و انسان را بهواسطه تحریک شهوات حیوانی و عدم مبالات به دین، از یاد خدا، بازداشته و وسیلهای است برای بطالت و موجب غفلت انسان از خود و تکالیفش میشود و از نشانههای آن، این است که اهل فسق و فجور، بدان میل داشته و وزن آن، از اوزان راقصه میباشد[۱۷].
نویسنده در فصل پنجم، بر اساس ادله چهارگانه (کتاب، سنت، عقل و اجماع)، به استدلال بر حرمت موسیقی پرداخته است. وی حکم عقل را مقدم نموده و ابتدا به بررسی دلیل عقلی بر این حرمت پرداخته است[۱۸].
در آخرین فصل نیز، به بررسی تأثیر اختلاف ظروف در تشریع حرمت موسیقی و احتمال تأثیر شرایط زمان و مکان در صدور نصوصی که بر حرمت موسیقی دلالت دارند، پرداخته شده است[۱۹].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده و در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع[۲۰]، به توضیح برخی از مطالب، پرداخته شده است[۲۱].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.