اسود غندجانی، حسن بن احمد
اَسْوَدِ غُنْدِجانى، ابومحمد حسن بن احمد اعرابى، معروف به غُنْدِجانى (متوفی بعد از 430ق)، نسبشناس و لغتدان.
نام | اسود غندجانی، حسن بن احمد |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | احمد |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | پس از 430ق |
اساتید | |
برخی آثار | أسماء خيل العرب و أنسابها و ذكر فرسانها |
کد مؤلف | AUTHORCODE06524AUTHORCODE |
نزدیکترین منبع به زمان او، «نزهة الألباء» ابن انباری در سده 6ق، است که در آن چند سطری به او اختصاص یافته است. مهمترین منبع، «معجم الأدباء» یاقوت است که روایاتش را همه نویسندگان پس از او تکرار کردهاند؛ بنابراین، آنچه از قول یاقوت در اینجا آورده مىشود، در «وافي بالوفيات» صفدی، «لسان الميزان»، «بغية الوعاة» سیوطى و «خزانة الأدب» عبدالقادر بغدادی نیز مىتوان یافت.
ویژگیهای فردی
اسود در غندجان مىزیست و صاحب ثروت و مقام بود و چون میل داشت لقب «اعرابى»اش بىمسمّى نماند، خود را به روغنها مىاندود و در آفتاب مىنشست تا سیهچرده گردد. وی در پناه ابومنصور بهرام بن مافنّه وزیر ابوکالیجار بن سلطانالدوله در شیراز بود و هر بار که کتابى تألیف مىکرد، آن را به نام آن وزیر مىساخت و از این راه ثروتى کلان به چنگ آورد.
جایگاه علمی و تألیف
وی در همان شهر دورافتاده ایرانى، چندین کتاب نسبتاً معتبر به عربى تألیف کرد، اما چون استاد نامآوری نداشت، به راوی ناشناختهای به نام ابوالندی محمد بن احمد استناد میکرد و گویى برای کسب شهرت، بر بزرگان ادب، خاصه بر ابن اعرابى در انتساب اشعار عرب، خرده مىگرفت. این ادعاهای گستاخانه، ابن هبّاریه (متوفی 509ق)، شاعر مداح خواجه نظامالملک را خشمگین ساخت. او مىگفت: این اسود کیست که بر بزرگان خرده مىگیرد و آن ابوالندای گمنام کیست که به او استناد مىکند. یاقوت نیز با تأیید نظر ابن هباریه، از اینکه وی پا را از حد انتقاد عالمانه به مسخرگى مىکشانید، اظهار ناخشنودی کرده است. اما آشنایى ابن هباریه با آثار اسود و حتى تألیف کتابى در ردّ عقاید او، خود نشان از انتشار آنها دارد.
وفات
تاریخ وفات اسود غندجانى روشن نیست. به گفته یاقوت، آثار او را در 428ق، نزد خود او خوانده بودهاند. از طرف دیگر، در نسخه یکى از کتابهای او به نام «الرد على النمري»، تاریخ تألیف، سال 430ق، ذکر شده است؛ بنابراین، او پس از 430ق، درگذشته است.
آثار
یاقوت، هشت کتاب را به نام او ذکر کرده که همه در ادب و لغت و بهخصوص ردیه بر راویان بزرگ ادب عربى است:
- السَّل و السرقة؛
- فرحة الأديب في الرد على يوسف بن أبيسعيد السيرافي في شرح أبيات سيبويه؛
- ضالة الأديب في الرد على ابن الأعرابي في النوادر التي رواها ثعلب؛
- قيد الأوابد في الرد على ابن السيرافي (در دنبال این عنوان، چنین افزوده: أيضاً في شرح أبيات إصلاح المنطق)؛
- الرد على النمري في شرح مشكل أبيات الحماسة؛
- نزهة الأديب في الرد على أبيعلي في التذكرة؛
- الخيل، مرتب على حروف المعجم؛
- أسماء الأماكن[۱].