کنی تهرانی، علی
ملا على كنى تهرانى (1220 - 1306ق)، عالم، فقیه اصولى، رجالى، محدث، ادیب و مرجع تقلید، قرن 13 و 14.
نام | کنی تهرانی، علی |
---|---|
نامهای دیگر | تهرانی، ملا علی
تهرانی کنی، علی کنی، ملا علی کنی طهرانی، حاج ملا علی ملا علی کنی |
نام پدر | میرزا قربانعلی |
متولد | 1220ق |
محل تولد | تهران |
رحلت | 27 محرمالحرام ۱۳۰۶ق |
اساتید | شیخ محمد حسن نجفی |
برخی آثار | توضیح المقال فی علم الرجال |
کد مؤلف | AUTHORCODE11167AUTHORCODE |
ولادت
او فرزند میرزا قربانعلی آملی، در سال 1220ق متولد شد.
اصل او از آمل مازندران است. جدش در قريه كن از توابع تهران سكنى گزيد و ملا على در آنجا بهدنیا آمد.
تحصیلات
او پس از سعی و تلاش در مکتب، در اندیشه حضور در حوزه علوم دینی بود، لیکن با مخالفت خانوادهاش روبرو گردید و در آغاز به صورت مخفیانه به درس مشغول شد و سپس با کسب رضایت آنان راهی حوزه تهران گردید و از آنجا به اصفهان رفت و در آن شهر از محفل درس استادی چون سید اسدالله اصفهانی (متوفی ۱۲۹۰ ق) استفاده کرد.
اساتید
اساتید بنام و معماران علمی و معنوی «کنی» در حوزه نجف عبارت بودند از: شیخ محمد حسن نجفی معروف به صاحب جواهر (متوفی ۱۲۶۶ ق)، شیخ حسن کاشفالغطاء (متوفی ۱۲۶۲ ق.) شیخ مشکور حولاوی نجفی (متوفی ۱۲۷۳ق).
در کنار حوزه نجف، حوزه علمیه کربلا نیز جایگاه پرورش دانش طلبان بود. شیخ علی کنی در جوار آستان مقدس حضرت امام حسین علیهالسّلام از محضر دو استاد برجستهای چون شریفالعلماء مازندرانی (متوفی ۱۲۴۵ق) و سید ابراهیم قزوینی معروف به صاحب ضوابط (متوفی ۱۲۶۲ ق.) کسب فیض کرد و دوره عالی فقه و اصول را گذراند و در لغت، فقه، اصول، حديث، رجال و تفسیر متبحر گشت.
ریاست دینی در ایران
ملاعلی کنی در ۱۲۶۲ به ایران بازگشت و در تهران ساکن شد. بهتدریج در آنجا ریاست دینی یافت و به عنوان عالمی با نفوذ، مقبول عام و خاص و حتی دربار ناصرالدینشاه شد، چنانکه بیشتر مردم ایران مقلد او شدند. بیشتر عالمان آن زمان تهران از تربیتیافتگان او بودند.
وی از ۱۲۸۲ تولیت مدرسه مروی را برعهده گرفت. به نوشته اعتمادالسلطنه نفوذ حاجملاعلی کنی چنان بود که گاهی دعاوی شرعی مربوط به رجال دولت نیز برای داوری به محکمه او ارجاع میشد.
مدت زمانی پس از اقامت حاجی مراجعات پی در پی مردم و پرسشهای کتبی و شفاهی آنان در قالب استفتاءات شرعی آغاز شد و روز به روز افزایش مییافت و ایشان یگانه محور پاسخگویی به سؤالات دینی و تنها ملجأ رسیدگی به مشکلات مردم به شمار میرفت. به دلیل فزونی مقلدان و بنا به درخواست آنان سرانجام در سال ۱۲۷۱ ق. رساله عملیه آن فقیه خداترس به چاپ رسید، تا مردم مؤمن احکام دینی خود را بر اساس فتاوای مجتهد و مرجع تقلیدخویش انجام دهند.
توجه به مسائل سیاسی
ملاعلیکنی به مسائل سیاسی نیز توجه داشت و با توجه به آنکه به تعبیر عالم معاصرش، جاپلقی مؤلف طرائفالمقال، پناه مظلومان بود و بر صاحبان قدرت (جبابره) سلطه داشت و سخنش نزد سلطان (یعنی ناصرالدین شاه قاجار) پذیرفته میشد، در مواقع ضروری از برخی مداخلات ابا نداشت. از جمله پس از انعقاد قرارداد رویتر در ۱۲۹۰، در نامهای به ناصرالدین شاه، با اشاره به مُفاد قرارداد که طبق آن «جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود» بودند و نفی صریح تسلط دولت بر «املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا که حتمآ بفروشند» (با ذکر یک مثال از حقوق شهروندی در فرانسه) و تأکید بر اینکه حاصل این قرارداد، از بین رفتن اقتدار دولت و ملت و ناتوانی در حفظ سرحدات و عدم امکان مقابله با هجوم دشمنان است و امتیازات و تصرفات این کمپانی در ایران به مراتب بیش از کمپانی هند خواهد بود، به مخالفت با آن پرداخت و ضمن تأکید بر اینکه «اگر علمای اعلام در مسائل دولتیه اختلالی مشاهده فرمایند... لازم است عرض کنند»، خواه پسند خاطر شاه بشود یا نشود و «در مقام اصلاح آن برآید یا نیاید»، از شاه قاطعانه خواست که «اهتمام بر حفظ دین و دولت و دفع هر خائن از مملکت و ملت» نماید و «به خصوص همین شخصی را که قرار راهآهن داده و عهدنامه آن را بر وفق صلاح دشمن دین و دولت نوشته» برکنار کند. مراد وی در این ماجرا، میرزا حسینخان سپهسالار، صدراعظم وقت بود و سبب عزل او در رشت هنگام بازگشت شاه از سفر اروپا، شد. کنی، همچنین در آن نامه، به میرزا ملکمخان و اقدام او به تأسیس فراموشخانه (مجلس فراموشی) و مخالفت همه جانبه خود با آن اشاره کرد. برخی نوشتهاند که با وجود تقاضاهای مکررِ سپهسالار، وی حاضر به ملاقات با او نشد.
ساده زیستی
«کنی» در مدت تحصیل از نعمت دوستان فاضل و کوشایی برخوردار بود که در تمام فراز و نشیبهای تحصیل و زندگی غمخوار هم بوده، از کمک به یکدیگر دریغ نمیورزیدند و با جمع خود محفل انس علمی پرباری را تشکیل داده بودند. دوستان هم حجرهای او در حوزه علمیه نجف عبارت بودند از ملا علی خلیلی (متوفی ۱۲۹۷ ق.)، شیخ عبدالحسین تهرانی (متوفی ۱۲۸۶ ق.) و سید زینالعابدین طباطبایی حائری (متوفی ۱۲۹۲ ق.).
آقای طباطبایی حائری از دوران سخت تحصیل چنین یاد میکند: «در ایام طلبگی که به نجف اشرف آمده بودم من و آقای شیخ عبدالحسین شیخ العراقین و آخوند ملا علی کنی در یک حجره از مدارس حوزه علمیه در نهایت فقر و فاقه به سر میبردیم و فقیرتر از همه حاجی کنی بود که هرهفته یک شب به مسجد سهله میرفت و از گوشه و کنار مسجد ـ بدون اینکه کسی بفهمد ـ نان خشک جمع میکرد و به مدرسه میآورد و گذران هفته را از آنها میکرد!»
حاج شیخ علی کنی در سفری که به مکه مکرمه و مدینه منوره انجام داد در راه بازگشت، به همراه میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ) به سوی شام آمده، تا بارگاه حضرت زینب ـ علیهاالسّلام ـ را زیارت کند و آن دو وقتی به حرم مطهر وارد شده از غربت آن مکان بسیار متأثر گردیدند زیرا گرد و غبار زیادی بر آستان مبارک و اطراف ضریح نشسته بود. بسرعت دست به کار شده، به نظافت آنجا پرداختند و با گوشه عبای خویش خاک و خاشاک را از حرم و ضریح مطهر زدودند و آنجا را تمیز کردند.
شیخ انصاری (متوفی ۱۲۸۱ ق.) نیز از دوستان نزدیک کنی بود. او پیرامون زهد و دوری از زخارف و دلبستگیهای دنیا که در زندگی شیخ انصاری به چشم میخورد، چنین میگوید: «حدود بیست سال درکربلا با او دوست و معاصر بودم. اثاثیهای جز یک عمامه نداشت که آن را شبهای تابستان فرش خویش قرار میداد و هنگامی که از محل سکونت بیرون میرفت آن را عمامه سر خویش میکرد.»
شاگردان
آن فقیه برجسته، تربیت شاگردان را یکی از اهداف اساسی خود قرار داد و به برپایی درس فقه و اصول و دیگر رشتههای علوم اسلامی اقدام ورزید. برخی از شاگردان او از این قرارند:
- شیخ موسی شراره عاملی (متوفی ۱۳۰۶ق.)
- شیخ محمد باقر نجم آبادی (متوفی ۱۳۴۷ق.)
- شیخ اسدالله تهرانی (متوفی ۱۳۵۲ق.)
- سید محمود حیاطشاهی
- سید محمد لواسانی
- سید محمد مرعشی
- مولا محمد علی خوانساری
- ملا محمد تقی سنجابی
- میرزا حسین نایب الصدر
- شیخ محمد حسین گرگانی (متوفی ۱۳۵۳ق.)
- شیخ حسین بافقی (متوفی ۱۳۱ ق.)
مقتدای همگان
آیتالله در قلب همه جای داشت. علاقه و محبت درونی مردم به این پیشوای سترگ در تمام حالات هویدا بود. ساموئل گرین ویلر بنجامین ـ نخستین سفیر آمریکا در ایران ـ در خاطرات خود چنین مینویسد: «... بزرگترین مجتهدهای حالیه که به منزله رئیس عدالت خانه حالیه ممالک فرنگ است حاجی ملا علی کنی است. حاجی ملا علی شخص مسنّی است و ظاهراً مایل به تجمل نیست بلکه میل به سادگی زیاد دارد. اگر چه املاک او زیاد است مع هذا نمیخواهد جلال و ظاهر سازی به خرج دهد. وقتی در کوچهای راه میرود بر قاطر سفیدی سوار میشود و فقط یک نفر نوکر دارد، اما جمعیت از هر طرف کوچه به جلوِ او ازدحام میکنند مثل اینکه وجودی ملکوتی است. اگر یک کلمه بگوید میتواند اعلیحضرت را از سلطنت خلع کند. سربازهایی که در سفارت ممالک متحده آمریکا قراول میکشیدند به من گفتند که اگرچه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شدهایم، اما اگر حاجی ملا علی امر کند همه شما را میکشیم!»
رسیدگی به ضعیفان، دستگیری از مستمندان و تلاش در پی رفع گرفتاری نیازمندان از صفات بارز ملاعلی کنی بود. او چون پدری دلسوز، بسیاری از یتیمان درمانده را تحت تکفل قرار داده و برای گذران زندگی آنان مقرری مناسبی در نظر گرفته بود و همچنین برای حل مشکل بیمارانی که بنیه مالی ضعیفی داشتند، مکانهایی را به منظور پرداخت پول داروها در نظر گرفته بود تا آنان با دریافت مبلغ آن، به درمان خود اقدام کنند.
ساخت آب انبار و کاروانسرا به منظور رفاه و آسایش قافلهها ـ چون کاروانسرایی در خاتون آباد ـ نیز از خدمات عمومی و عام المنفعه حاجی بود. مُهر آیتالله کنی سند اعتبار اسناد به شمار میرفت. معامله کنندگان برای معتبر ساختن کاغذ و سند معامله خویش به در خانه او رفته، سند خود را با مُهر مبارکش اعتبار میبخشیدند.
مبارزه با امتیاز رویتر
در هیجدهم جمادی الثانی ۱۲۸۹ ق. قراردادی میان ناصرالدین شاه و نماینده بارون ژولیوس دورویتر ـ سرمایه دار انگلیسی ـ به امضا رسید که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادی و به دنبال آن تسلط سیاسی انگلستان بر سرتاسر ایرانبرقرار میشد. این امتیاز که کشور را در اندک زمانی تحت استعمار بریتانیا قرار میداد، از نمونههای فوق العادهای بود که میتوان آن را کودتای اقتصادی نامید.
کارگردان اصلی و بانیان پشت پرده در اعطای امتیاز، دو روشنفکر بیخردی بودند که به موجب غرب باوری و مطامع شخصی خویش، کشور را به سراشیبی هلاکت و سقوط کشاندند. این دو خائن میرزا حسن خان سپهسالار (مشیرالدوله) ومیرزا ملکم خان ناظم الدوله بودند که با اخذ رشوه کلان، زمینه اعطای تمام ثروت و منابع طبیعی و اقتصادی کشور را به یک سرمایهدار خارجی فراهم کردند.
به موجب این قرارداد امضا شده، تأسیس راه آهن از دریای خزر تا خلیج فارس علاوه بر حق تصرّف کلیه زمینهای واقع در مسیر، دایر کردن راه آهن شهری، بهرهبرداری از همه معادن، از جمله زغال سنگ، نفت و آهن و سُرب، بهرهبرداری از جنلگهای ملی در سراسر مملکت و وصول انحصاری حقوق گمرکی و به طور خلاصه کلیه منابع ثروت ملی ایران به رویتر واگذار شد.
«لرد کرزن» این امتیاز را چنین توصیف میکند «... موقعی که متن این قرارداد منتشر گردید، نفس اروپا از حیرت بند آمد، زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بینالمللی چنین امری سابقه نداشت که پادشاهی تمام ثروتهای زمینی، زیرزمینی و کلیه منابع طبیعی و پولی و اقتصادی کشورش را بدین سان مفت و دربست در اختیار یک سرمایهدار خارجی گذاشته باشد.»
«لس یر» سیاستمدار فرانسوی مینویسد: «برای شاه جز هوا چیزی باقی نگذاشتهاند!»
از سویی دیگر، سران روسیه تزاری با خشم و نفرت از امضای این قرارداد، از اینکه از قافله امتیازگیران عقب مانده بودند بشدت اعتراض کردند.
حاج ملا علی کنی با رهبری مبارزه علیه امتیاز رویتر، افکار عمومی مردم را در جهت لغو امتیاز هدایت کرد. نامه اعتراض آمیز و کوبنده او به شاه، سند زنده تیزبینی و آگاهی آن مرجع شیعه بوده و قدرت تشخیص و توانایی درک مسائل پیچیده سیاسی او را بر همگان روشن میسازد.
نفوذ کلام و اقتدار مردمی حاجی کنی، خیزش و حرکت مردم پایتخت را به دنبال داشت. سیل خروشان ملت، آماده عمل به دستور مرجع شجاع خویش شدند و برای انجام تکلیف از هیچ گونه جانفشانی و مجاهدت دریغ نورزیدند. لغو امتیاز و برکناری محمد حسین خان سپهسالار از صدر اعظمی دو خواستهای بود که علما و مردم بر آن اصرار داشتند؛ بدان حد که پس از بازگشت ناصرالدین شاه از سفر اروپا و به محض پیاده شدن ازکشتی و ورود به بندر انزلی، استقبال کنندگان درباری، بیداری و خیزش مردم به رهبری روحانیون را گزارش داده، به او فهماندند که اگر صدراعظم همراه شما وارد تهران شود، شورش عظیمی در پایتخت برپا خواهد شد. به این سبب شاه در مرحله نخست سپهسالار را از مقام صدراعظمی عزل کرد و او را در رشت قرار داد و خود رهسپار تهران گردید و سپس در دهه آخر رمضان ۱۲۹۰ ق. بطلان قرارداد به طور رسمی اعلان شد و سرانجام تلاش عالمانی چون ملا علی کنی و حمایت و حضور مردم وظیفه شناس جامه عمل پوشید و ورقی زرّین بر تاریخ پرافتخار مرجعیت شیعه و پیوند امت با روحانیت افزوده شد و اقتدار علمای متعهد را عیان ساخت.
مقام علمی
کنی در فقه، اصول، رجال، حدیث و تفسیر، تبحر بسیار داشت.
وی یکی از چهار عالم بزرگ آن روزگار ایران بود که صاحب جواهر، در پاسخ ایرادی که از محمدشاه قاجار برایش نقل کرده بودند، مقام علمی آنها را تأیید و به اجتهادشان تصریح کرده بود. او در بزرگداشت عالمان معاصر خود بسیار کوشا بود.
وفات
او در 27 محرمالحرام ۱۳۰۶ق در تهران درگذشت و در حرم عبدالعظیم حسنی در شهرری به خاک سپرده شد. در تشییع جنازه باشکوه او، حتی پیروان ادیان دیگر نیز شرکت داشتند. در شهرهای مختلف برای او مجالس یادبود برپا گردید و اشعار بسیاری در رثایش سرودند.
آثار
- الاستصحاب؛
- الاوامر؛
- ايضاح المشتبهات فى تفسير الكلمات المشكلة القرانية؛
- توضيح المقال فى علم الدراية و الرجال؛
- تلخيص المسائل؛
- القضاة و الشهادات؛
- احكام العقود و الخيارات؛
- البيع؛
- الطهارة؛
- الصلوة؛
- رساله ارشاد الامة
- رساله عمليه به فارسى.