یغمایی، حبیب
حبیب یغمایى (1280-1363ش)، محقق ادبى، روزنامهنگار و شاعر ایرانى، مدیر مجله یغما، برادر بزرگ اقبال یغمایی
نام | یغمایی، حبیب |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | حاج میرزا اسدالله منتخب السادات خورى |
متولد | 1280 ش یا 15 ق |
محل تولد | شهرک خور، مرکز ناحیه جندق و بیابانک سمنان |
رحلت | 1363 ش |
اساتید | |
برخی آثار | آل داود، سید علی |
کد مؤلف | AUTHORCODE05573AUTHORCODE |
ولادت
در سال 1280ش، در شهرک خور، مرکز ناحیه جندق و بیابانک زاده شد. پدرش، حاج میرزا اسدالله منتخب السادات خورى بود. از طرف مادر، تبار او به یغماى جندقى مىپیوست. پدرش در سال 1310ش در خور درگذشت و در بقعه امامزاده داود به خاک سپرده شد.
دوران کودکى حبیب در خور به سر آمد.
تحصیلات
در مکتبخانه، نخست قرآن را آموخت و سپس به کسب دانشهاى مقدماتى روى آورد. از کودکى طبع موزون او بر همگان آشکار شد و برخى خواستههاى خود را به زبان شعر بیان مىکرد.
حبیب هنوز ده، یازده سال بیش نداشت که در سال 1288ش، دستجات کاشانى به سرکردگى نایب حسین کاشى و پسرش ماشاءالله خان کاشى براى نخستینبار به بیابانک وارد شدند. اینان از جلوى نیروهاى مشروطهخواه بختیارى فرار کرده و خود را به این ناحیه رسانده بودند. منتخب السادات و فرزندانش را دستگیر کردند و اموالشان به غارت رفت. ماشاءالله خان که نسبت به پدرش متعادلتر بود، چون دانست منتخب السادات شاعر است و در امور دیوانى و منشیگرى تسلط دارد، او را به دبیرى خود برگزید و مأمور کرد منظومهاى مفصل در گزارش کارها و لشکرکشىهایش بسراید. این منظومه با نام فتحنامه نایبى که در چند هزار بیت در مدتى کوتاه و به اجبار سروده شده، هر چند از حیث ادبى و هنرى واجد ارزش نیست، اما اصیلترین روایت از ماجراجویىهاى این گروه آشوبگر است.
حبیب در سال 1295ش عازم دامغان شد تا در مدارس آنجا به تحصیل بپردازد و در آنجا، نخست در مدرسه ناظمیه به تحصیل مشغول شد و در سال 1300ش رهسپار تهران گردید. نخست در مدرسه آلیانس به تحصیل پرداخت. سپس در دارالمعلمین مرکزى به ادامه تحصیل در رشته ادبى مشغول شد. در آنجا، از محضر استادان نامى آن روزگار چون ابوالحسن فروغى (رئیس دارالمعلمین) و عباس اقبال بهره برد. در همین دوره، با مجتبى مینوى که او نیز در دارالمعلمین تحصیل مىکرد آشنایى یافت. مینوى سالها بعد به اروپا رفت و زمانى که یغمایى مجله یغما را به راه انداخت، از همان ابتدا، به همکارى با مجله یغما پرداخت و در سالهاى نخست در هر شماره، مقالهاى علمى از وى درج شده است.
پس از پایان تحصیل در دارالمعلمین و مدرسه عالى حقوق، یغمایى ابتدا مدت کوتاهى به عنوان رئیس اداره آمار به خور رفت و سپس به استخدام وزارت معارف درآمد و به عنوان رئیس معارف سمنان به آن شهر انتقال یافت. خور بیابانک در آن زمان تابع سمنان بود و یغمایى اولین مدرسه را در زادگاه خود تأسیس کرد.
در سال 1309ش به تهران انتقال یافت و دبیرى چند مدرسه از جمله دارالفنون و عضویت اداره انطباعات به عهده او گذارده شد. وزیر معارف وقت براى تألیف کتابهاى درسى، وى را به کار گماشت و بدین سبب برخى اشعار سادهاش از جمله شعر «زاغ و روباه» در کتب درسى فارسى ابتدایى راه یافت و باعث شهرت او بین دانشآموزان شد.
در سال 1312ش همکارى مستمر او با محمدعلى فروغى آغاز شد که تا پایان عمر فروغى در 1321ش ادامه یافت. در این دوران کلیات سعدى به تصحیح فروغى با همکارى یغمایى انتشار یافت. همزمان یغمایى گرشاسبنامه اسدى طوسى را ویرایش و چاپ کرد و کتابى محققانه به نام «سعدىنامه» گردآورى کرد و به چاپ رساند.
یغمایى کار در زمینه تصحیح متون را طى دهههاى بعد نیز پى گرفت و موفق به تصحیح ترجمه «تفسیر طبرى» شد.
وى در سال 1327ش، رئیس فرهنگ کرمان شد و سه ماه در آن سمت بود. در همان سال مجله یغما را تأسیس کرد. او چند سال هم در مدارس عالى از جمله دانشسراى عالى تدریس کرد و درسهایى چون بدیع، قافیه و صناعات ادبى را سالها تدریس کرده بود و رسالهاى به منظور تدریس قافیه تألیف کرد که چند بار تجدید چاپ شد. در سال 1331ش رئیس اداره انطباعات شد و به پیشنهاد او نام اداره به اداره نگارش تغییر یافت.
در سال 1356ش دانشگاه تهران، طى مراسمى به چند تن از دانشمندان کشور چون حبیب یغمایى و دکتر رعدى آذرخشى، دکتراى افتخارى در رشته ادبیات اعطا کرد.
بىتردید، بزرگترین خدمت یغمایى به زبان فارسى و حوزه پژوهشهاى ایرانى، چاپ و نشر مرتب مجله یغما طى سىویک سال است.
وفات
وى در 24 اردیبهشت 1363ش در تهران درگذشت. پیکر او به خور بیابانک منتقل شد و در آرامگاه احداثى وى به خاک سپرده شد.
آثار
از جمله تألیفات و تصحیحات اوست:
- جغرافیاى جندق و بیابانک.
- رجال عصر مشروطیت.
- علم قافیه.
- نامه مینوى.
- ترجمه تفسیر طبرى.
- نمونه نظم و نثر فارسى.
- تصحیح گلستان سعدى.
- تصحیح گرشاسبنامه، اسدى طوسى.
- منتخب شاهنامه.
- تصحیح قصصالانبیا، ابواسحاق نیشابورى.