رسائل فارسی أدهم خلخالی
رسائل فارسى ادهم خلخالى مشتمل بر چهارده رساله در عقايد و اخلاق و عرفان، مجموعه مقالاتى از ادهم خلخالى مىباشد كه به اهتمام عبدالله نورانى، گردآورى و تنظيم شده است.
رسائل فارسی أدهم خلخالی | |
---|---|
پدیدآوران | عزلتی خلخالی، ادهم (نویسنده)
محقق، مهدی (اشراف) نورانی، عبدالله (اهتمام) |
عنوانهای دیگر | مشتمل بر چهارده رساله در عقائد و اخلاق و عرفان |
ناشر | انجمن آثار و مفاخر فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1381 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-7874-08-1 |
موضوع | اخلاق اسلامی
اسلام - مسایل متفرقه عرفان - مجموعهها - متون قدیمی تا قرن 14 نثر فارسی - قرن 11ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 274/5 /ع4ر5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
كتاب، به زبان فارسى قديم (پهلوى) و در قرن يازدهم هجرى نوشته شده است.
ساختار
كتاب با دو مقدمه از دكتر مهدى محقق، آغاز و مطالب، دربردارنده چهارده مقاله در موضوع اخلاق، عرفان و عقايد مىباشد.
در چينش مقالات، ترتيب خاصى صورت نگرفته است.
گزارش محتوا
در مقدمه دكتر محقق، فلسفه در جهان اسلام بررسى گرديده است. به اعتقاد وى، مردم ايرانزمين از ديرزمان به مباحث فلسفى و عقلى توجّه داشته و به عقل و خرد ارج مىنهادهاند. وى معتقد است كتابهايى كه به زبان فارسى ميانه؛ يعنى زبان پهلوى يا پهلوانى براى ما باقى مانده و در آنها مسائل و مباحث انسانشناسى، خداشناسى و جهانشناسى مطرح گشته، نمونهاى از سنّت بهكاربردن عقل و سود جستن از خرد است.
در مقدمه مصحح، شرح حال مفصلى از ادهم خلخالى و آثار وى ارائه شده است.
رسائل كتاب، به ترتيب عبارتند از:
«لوازمالدين»: اين رساله كه ترجمه و توضيح باب يازدهم از كتاب «منهاج الصلاح» (مشهور به باب حادىعشر) علامه حلى مىباشد، مشتمل بر خلاصه مسائل كلام و اصول عقايد اماميّه است.[۱]
اين رساله، مشتمل بر يك مقدمه و هفت فصل به شرح زير مىباشد:
در مقدمه، در آغاز، به ثناء و ستايش بارىتعالى و بيان صفات ثبوتيّه، سلبيّه، حكمت و رحمت او پرداخته شده و در ادامه، اصول اعتقادات پنجگانه (توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد) و فروع دين (نماز، روزه، حج، جهاد، تكليف عباد به احكام الهى) مورد بحث قرار گرفته است.[۲]
نویسنده در فصل اوّل، به اثبات وجود خداوند پرداخته و در فصل دوم، صفات ثبوتى جمالى حضرت بارىتعالى كه عبارتند از: قادر مختار، عالم، فاعل مختار، حى و مريد، كاره، مدرك، قديم ازلى، متكلم، صاحب كلام و صادق را توضيح داده است.[۳]
فصل سوم، در بيان صفات سلبى جلالى مىباشد. اين صفات، عبارتند از: مركّب، جسم و جوهر نبودن، عدم حلول و نبودن در جهتى، از لذّت و الم حسّى مبرّى بودن، متّحد با چيزى نبودن، نه محلّ حوادث بودن و نه قابل رؤيت، شریک نداشتن، بهدور از احوال و معانى و غنىّ و بىنياز بودن[۴]
در فصل چهارم، در پى اثبات صفت عدالت در خداوند و بحث از حسن و قبح عقلى، به اين امور اشاره مىشود: ما در كارهاى خود فاعل مختاريم، از حقتعالى فعل قبيح صادر نمىشود، خداوند در كارهاى خود، داراى غرض و حكمت است، خداوند لطيف بوده و به بندگان خود، لطف كرده و به كارهاى آنان، عوض و پاداش مىدهد[۵]
فصل پنجم، داراى پنج مبحث بوده كه امور زير در آنها، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است: اثبات نبوت پيامبر(ص)؛ معصوم بودن پيامبر از گناهان كبيره، صغيره عمدى و سهوى؛ اينكه عصمت پيامبر، بايد از اول عمر تا آخر آن باشد، نه فقط در زمان دعوت و هدايت؛ واجب است پيامبر از همه اهل زمان خود، فاضلتر و بزرگتر باشد؛ واجب است كه پيامبر منزه باشد[۶]
فصل ششم، داراى پنج مبحث به شرح زير مىباشد: امامت به حسب حكمت واجب است؛ امام، معصوم مىباشد؛ امام، از جانب خداوند و به نصّ قاطع معيّن مىگردد؛ امام، بايد فاضلتر از ساير مردم باشد و امام پس از پيامبر(ص)، على بن ابىطالب(ع) است.[۷]
فصل هفتم، با ذكر دلايل عقلى و نقلى، در بيان معاد و اثبات قيامت جسمانى و روحانى مىباشد[۸]
«شرح اعتقادات الإماميّة شيخ بهاءالدين محمد عاملى»: مقدمه اين رساله، در مورد وجوب معرفت يافتن به شيعه اماميّه اثنىعشريّه در برابر ديگر فرقهها، مانند زيديّه، واقفيّه و كيسانيه و غير ايشان مىباشد؛ همچنين در مورد ذكر اصول اعتقاديّه و فروع عمليّه است تا اهل سنّت بدانند كه اعتقاد شيعه چيست. در اين رساله، اعتقادات شيعه، تبيين و تشريح شده است. اين اعتقادات، عبارتند از:
- اعتقاد درباره عالم: اعتقاد شيعه بر اين است كه عالم، حادث بوده و خداوند آن را آفريده است. نویسنده در اين قسمت، به بيان صفات ثبوتى و سلبى خداوند پرداخته است.
- اعتقاد به پيامبران: مبنى بر اينكه خداوند پيامبران را فرستاد تا خلق را از خطا به صواب دعوت كنند و از شقاوت به سعادت راه نمايند و اول ايشان، آدم(ع) و آخر آنها، حضرت محمد(ص) مىباشد.
- جانشينان پيامبر(ص): اولين خليفه بلافصل ايشان، حضرت على(ع) بوده و بعد از ايشان، يازده تن از فرزندان آن حضرت.
- معجزات: معجزات از انبيا صادر مىگردد و كرامات از اوليا.
- معاد: حشر و معاد، جسمانى و ابدانى بوده و عذاب و راحت قبر، سؤال منكر و نكير، پل صراط، ميزان عدل، بهشت و دوزخ، حق و صادق مىباشد.
- محبت: محبت پيامبر(ص) و خاندان او، واجب است.
- فروع دين و برخى از احكام آن[۹]
«مسائل نماز»: در سه فصل زير و يك خاتمه تنظيم شده است:
فصل اول، در بيان مقدمات نماز بوده و شش امر زير، در آن توضيح داده شده است:
- طهارت: عبارت است از وضو، غسل و تيمم.
- مقدمات نماز: از جمله، زايل كردن نجاسات از لباس و بدن نمازگزار.
- پوشش.
- شناخت وقت.
- مباح و پاک بودن مكان نماز و سجدهگاه نمازگزار.
- تعيين قبله[۱۰]
در فصل دوم، به مقارنات نماز كه عبارتند از نيت، تكبيرةالإحرام، قرائت، قيام، ركوع، سجود، تشهد، سلام و شرايط و مسائل هركدام از آنها، پرداخته شده است.[۱۱]
فصل سوم، در مورد منافيات نماز است كه بيست و پنج مورد مىباشند. برخى از آنها عبارتند از: بىوضو بودن؛ پشت به قبله كردن؛ انجام فعل كثير؛ سكوت طولانى كردن در اثناى نماز؛ ياد نداشتن عدد ركعات نماز؛ شك در نماز صبح، مغرب و دو ركعت اول نمازهاى چهار ركعتى؛ ترك عمدى يا سهوى يكى از اركان نماز؛ پيش از وقت نمازگزاردن؛ نماز در لباس يا مكان نجس يا غصبى؛ عمدا دست بالاى دست گذاشتن؛ به قهقهه خنديدن؛ عمدا براى امور دنيا گريستن و..[۱۲]
در اين فصل، مطالبى نيز در مورد عواملى مانند مبطلات، سهويات، شكيات و مسائل آنها كه در نماز خلل ايجاد مىكنند، آورده شده است.[۱۳]
در خاتمه، مصحح، بحثى مناسب اين رساله را از كتاب «سبحات الأنوار» مؤلف درباره مناظره و مباحثه غاسلين و ماسحين رجلين در وضو آورده است كه صحت آن، شرط صحت نماز است و بطلان آن، علت بطلان نماز مىباشد[۱۴]
«اصول دين»: اين رساله در حقيقت، مجهول المؤلف است، اما چون در برخى از نسخهها ضميمه رسالههاى ادهم خلخالى گرديده، در اينجا آورده شده است. اين رساله، مشتمل بر فصول زير مىباشد:
فصل اول، در اثبات اين است كه واجبالوجودى كه خالق عالم است، بايد وجود داشته باشد[۱۵]
در فصل دوم، صفات ثبوتيه خداوند كه عبارتند از: قادر مختار، عالم، مريد، كاره، حى، مدرك، قديم ازلى، متكلم و صادق، تشريح و توضيح داده شده است.[۱۶]
در فصل سوم، صفات سلبيه هفتگانه، تشريح گرديده است. اين صفات، عبارتند از: مركب نبودن، جسم نبودن، متحد با مخلوق نبودن، محل حوادث نبودن، ديدنى نبودن، بىشریک بودن و از راه سبب عالم و قادر نبودن (بلكه عالم و قادر بودن بالذات)[۱۷]
در فصل چهارم، مباحثى پيرامون عدل خداوند مطرح شده است. نویسنده در اين فصل، در پى اثبات اين امر است كه خداوند، عادل بوده و كارهاى او، مطابق با مصلحت است و فعل او، بيهوده و عبث نيست، بلكه نيك و بد را از روى حكمت، جزاء و پاداش مىدهد[۱۸]
فصل پنجم، پيرامون اثبات نبوت بوده و نویسنده، دلايل و براهينى مبنى بر ارسال رسل از طرف خداوند براى راهنمايى بشر، اقامه نموده است.[۱۹]
در فصل ششم، ختم نبوت حضرت محمد(ص) و رسالت ايشان براى تمام جهانيان، در تمام اعصار، اثبات گرديده است.[۲۰]
در فصل هفتم، عصمت انبياء اثبات گرديده و نویسنده، دلايلى بر اين امر كه تمام پيامبران، از گناهان كبيره و صغيره مبرا هستند، اقامه نموده است.[۲۱]
فصل هشتم و نهم، پيرامون ولايت و وجوب وجود جانشينى پس از پيامبر(ص) و ولايت و جانشينى بلافصل حضرت على(ع) از پيامبر(ص) مىباشد[۲۲]
وجود يازده امام از اولاد حضرت على(ع)، وجود حضرت صاحب(عج)، تبرى از دشمنان اهلبيت(ع)، معاد و اقرار به بهشت و دوزخ، مباحثى است كه در فصول بعدى، مطرح شده است.[۲۳]
«تفسير فاتحة الكتاب»، «معيار العمر و العمل»، «مشرق التوحيد»، «لطائف المواقف»، «مخاطبة النفس»، «سبحات الأنوار»، «ذكريه الهيه»، «فقريه فخريه»، «صحائف الوداد و مكاتيب الاتحاد» عنوان ساير مقالات كتاب مىباشد.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، در ابتداى كتاب آمده است.
كتاب، فاقد پاورقى مىباشد.
پانويس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. نورانى، عبدالله، «لوازمالدين، ترجمه و شرح فارسى باب حادىعشر علامه حلى» (30 صفحه)، مجله مقالات و بررسىها، زمستان 1375، شماره 59 و 60 (از صفحه 129 تا 158).