عزلتی خلخالی، ادهم

    از ویکی‌نور
    عزلتی خلخالی، ادهم
    نام عزلتی خلخالی، ادهم
    نام‌های دیگر خلخالی، ادهم

    ملا ادهم خلخالی

    واعظ

    قرشی خلخالی، ادهم

    نام پدر قاضى‌بیگ خلخالى
    متولد
    محل تولد
    رحلت
    اساتید
    برخی آثار رسائل فارسی أدهم خلخالی

    ذکر الهیه

    کد مؤلف AUTHORCODE07061AUTHORCODE

    ادهم قُرَشى خلخالى، متخلص به عُزلتى و مشهور به واعظ، فرزند قاضى‌بیگ خلخالى، از دانشمندان و عارفان برجسته و بنام دوره صفویه (قرن 10 و 11 هجرى) و از زمره ترکان پارسى‌گوى است که در شاخه‌هاى گوناگون معارف انسانى، از جمله اخلاق و موعظه، تفسیر قرآن کریم، اصول عقاید امامیه و عرفان، به نظم و نثر آثارى نفیس و ماندگار دارد.

    تحصیلات

    عُزلتى از معاصرین و مُستَفیدانِ شیخ بهایى (شیخ بهاءالدین عاملى) و نیز میرداماد (میر برهان‌الدین محمدباقر استرآبادى) بود. او در جوانى و در شهر اصفهان به تحصیل و کسب علم و معرفت پرداخت.

    بعد از اتمام تحصیل و نیل به مدارج بالاى علمى در دارُالارشاد (اردبیل) به کار آموزگارى پرداخت و چون در ملحقات ولایت تبریز با درویشى روشن‌ضمیر و صاحب‌دل آشنا شد، تحت تأثیر او، ترک رسوم و عادات ظاهرى و نیز امر تدریس کرده و منش صوفیانه و راه اهلِ طریقت را در پیش گرفت و مدتى در ده خَرَقان (از دهستان‌هاى شهرستان قزوین) کنج عزلت گزید. در آنجا ضمن ارشاد و راه نمودن مردم، به آفرینش آثار نظم و نثر خود همت گمارد.

    بیان دیگران از خلخالی

    شادروان استاد محمدعلى تربیت در «دانشمندان آذربایجان»، گوید: «عُزلتى ملا ادهم خلخالى از واعظین معروف آذربایجان بوده، «باب حادى‌عشر» علامه حلى را به‌عنوان لوازم‌الدین، از عربى به پارسى ترجمه کرده و کتابى هم به نام مشرق التوحید به زبان پارسى تألیف ساخته».

    قلى‌بیگ شاملوى هروى - که هم‌روزگار ادهم خلخالى بوده و او را درک کرده - در کتاب خود، «قصص الخاقانى» - که مشتمل بر تاریخ صفویه تا سال 1085 است، درباره زندگى و حالات و روحیات عُزلتى دانستنى‌هاى مفید ارائه داده است.

    به نقل از آقاى دکتر احمد مجاهد، از مطالعه مقدمه رساله فقریه فخریه وى معلوم مى‌گردد که وى، از حرص و محبت دنیا رسته و در موعظه و نصیحت بر روى خلق گشوده و با واعظان نادان و عالمان جاهل و صوفیان بى‌حاصل مخالف بوده و طالبان دنیا را که سگ‌صفت از پى تحصیل آن افتاده‌اند، ملامت کرده و جمعى را که به دین امرا و ارباب مناصب مى‌روند، مورد حمله قرار داده و بر خود واجب و لازم دانسته که رساله‌اى تألیف نماید در رّد اعمال آن کشیشان بهشت‌فروش.

    و از مطاوى کتاب کدومطبخ قلندرى به دست مى‌آید که او یکى از عالمان صوفى‌مسلک است که بالصراحه فضل هم‌مسلکانش (درویشان و صوفیان) را بر هم‌کسوتانش (ملایان) ادعا و ارادت خود را نسبت به گروه اول ابراز مى‌کند. آقاى دکتر احمد مجاهد، عُزلتى را از صوفیان صادقى دانسته که هرگز مدح کسى را نگفته و با اینکه در دوران شاهى چون شاه عباس بزرگ، زندگى مى‌کرده - که هرکس ثناگوى ذات او بوده و کتاب خود را به نام او مى‌کرده - کتابش را به امیر یا وزیرى پیشکش ننموده است.

    انتقادات خود و دیگران

    او در داستان‌هاى کدومطبخ قلندرى، از خلیفه بغداد گرفته تا خرفروش و از آهنگر و قصاب و چینى‌بندزن تا حکیم و طبیب و قاضى و از روباه و گرگ و آهو تا هند و هرات و شیراز و از قزوینى و گیلانى و نیشابورى تا کرد و عرب و ترک و از بى‌بى تمیز خالدار تا بایزید بسطامى و از اسکندر و هارون الرشید تا نوح(ع) و عیسى(ع)، همه و همه را به بوته نقد برده تا جایى که خود را نیز فراموش نکرده و از خویشتن هم انتقاد مى‌کند.

    ادهم خلخالى، به حکایت نوشته‌هایش مردى ساده و بى آلایش است که هرچه در دل داشته همان را صادقانه بر زبان مى‌آورده و ازاین‌رو معاصرانش او را «خر» مى‌نامیدند و خود در این باب معنایى بلیغ گفته است: «و من که خود اعتراف نمایم بدانکه واعظ را گفته‌اند که خر است و من نیز خر نباشم؛ از آنکه خر بارکش و زخم‌بردار بود و من بى‌تحمل و بى‌نفع. خر، بار خلق بکشد و من بار خلق نکشم و به زبان نیز مردم آزارم».

    به نقل از صاحب قصص، او صاحب خانقاه هم بوده و به دستگیرى مستمندان مى‌پرداخته است.

    وفات

    از وفات عُزلتى اطلاع دقیقى در دست نیست و مزارش در شهر خلخال، زیارت‌گاه اهل دل است. در سال 1380 بزرگداشتى براى او از سوى اداره ارشاد اردبیل برگزار شد.

    آثار

    استاد مجاهد، آثار ادهم خلخالى را که به قول ایشان با نثرى شیوا و ساده و با سوز و حال نوشته شده است، به ترتیب تهجّى چنین احصا مى‌کند:

    1. اربعین (در چهل فصل، تألیف سال 1036)؛
    2. اعتقادات (ترجمه و شرح اعتقادات شیخ بهاءالدین عاملى
    3. بهارستان یا دیوان اشعار (بنا به گفته ناظم، به سبک و تقلید بوستان سروده شده است و در پند و اندرز با داستان‌هایى در ده باب و شامل شش هزار بیت است)؛
    4. تفسیر سوره فاتحه؛
    5. چرب و شیرین (رساله‌اى منظوم)؛
    6. ذکر الهیه (در یک دیباچه و پنج مقصد)؛
    7. رساله عرفانى؛
    8. سفینة الملوک یا هدایت‌نامه (شامل سى هزار بیت)؛
    9. شیر و شکر (در دو هزار بیت)؛
    10. صحایف الوداد و مکاتیب الاتحاد (مکاتیب تازى و پارسى در پند و اندرز و حکم و اخلاق)؛
    11. فقریه فخریه (درباره فقر و ستایش از آن و در هشت روضه)
    12. قنبرنامه یا هشت بهشت (دیباچه‌اى منثور بر هفت بند حسن کاشى‌ساز آملى معروف به حسن کاشى)؛
    13. کدومطبخ قلندرى؛
    14. لطایف المواقف؛
    15. لوازم‌الدین (ترجمه باب حادى‌عشر علامه حلى از عربى به پارسى)؛
    16. مخاطبة النّفس (ترجمه مخاطبة النّفس تقى الدّین ابراهیم کفعمى)؛
    17. مشرق الت‍-وحید؛
    18. مصباح المشکات (گزارشى از مشکاة الانوار امام محمد غزالى
    19. معیار العمر و العمل (در محاسبه و مخاطبه نفس و محافظت اوقات ایام حیات بر سبیل موعظه و تذکیر)؛
    20. مناجات؛
    21. منشآت (شامل ده هزار بیت)؛
    22. نامه‌اى به میر رفیع الدّین صدر و به دنبال آن، نامه‌اى به یکى از یاران.

    وابسته‌ها