استاد بشر
استاد بشر، مجموعه چندین مقاله ترجمهای و تألیفی به زبان فارسی درباره خواجه نصیرالدین طوسی (طوس 579-653ش، بغداد) است که نویسندگان گوناگونی از ایران و خارج، تألیف یا ترجمه کردهاند و آقای حسین معصومی همدانی آن را ویراستاری کرده است.
استاد بشر | |
---|---|
پدیدآوران | معصومي همداني، حسين (نويسنده)
انواري، محمد جواد (گردآورنده) اميري، مصطفي (مترجم) |
عنوانهای دیگر | پژوهش هايي در زندگی، روزگار، فلسفه و علم خواجه نصيرالدين طوسي |
ناشر | مرکز پژوهشي ميراث مکتوب |
مکان نشر | ايران - تهران |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-203-031-3 |
موضوع | فيلسوفان ايراني - سرگذشت نامه
نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، 597 - 672ق. - مجموعه مقالهها نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، 597 - 672ق. - نقد و تفسير |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 854 /م6الف5* |
نام کامل این اثر، عبارت است از: «استاد بشر؛ پژوهشهایى در زندگى، روزگار، فلسفه و علم خواجه نصیرالدین طوسى».
ساختار
کتاب حاضر از مقدمه ویراستار و متن اصلی، حاوی 25 مقاله (شامل 3 بخش: الف)- زندگی، آثار و تاریخ (چهار مقاله)، ب)- فلسفه، کلام، عرفان و حکمت عملی (نُه مقاله) و ج)- فلسفه، علم و علوم (دوازده مقاله)) تشکیل شده است.
روش نویسندگان، توصیفی و تحلیلی است و آنان کوشیدهاند نقش خواجه نصیرالدین طوسى را در تاریخ علم روشن کنند و این موضوع را بهصورت مستند توضیح دهند.
گزارش محتوا
در مقدمه آقای حسین معصومی همدانی – که آن را در تاریخ بهمن 1389ش، نوشته، ولی مکان نگارشش را مشخص نکرده - بر چند نکته تأکید شده است:
- خواجه نصیرالدین طوسى نهتنها از بزرگترین دانشمندان فیلسوفان دوران اسلامى ایران، که از اثرگذارترین آنهاست. او در روزگارى که هجوم مغولان ایران را ویران، مراکز علمى را نابود و اهل علم را پراکنده کرده بود، به گردآورى و شرح و تعلیق آثار گذشتگان و نیز تأسیس نهادهاى علمى همّت گماشت و سهم او در احیاى علم در دوران پس از مغول شاید بیش از هر کس دیگر باشد.
- بااینحال آگاهى ما از زندگى طوسى بسیار کم است... از حدود یک قرن پیش و بهویژه در نیمقرن اخیر، بسیارى از پژوهشگران ایرانى و غربى و عرب به تحقیق در زندگى و کار خواجه نصیر پرداختهاند و هرچند حجم این پژوهشها بههیچروى قابل مقایسه با پژوهشهایى نیست که مثلاًدرباره ابن سینا انجام شده، اما نکات مهمى را در شخصیت و زندگى و کار او روشن کرده است.
- تصویرى که از این میان به دست میآید، تصویرى است از یک شخصیت منحصربهفرد که هم شارح و مکمّل فیلسوفان و دانشمندان پیش از خود بوده و هم سرمشق دانشمندان پس از خود قرار گرفته است.
- بنابراین تحقیق درباره خواجه طوسى به چند اعتبار اهمیت دارد: یکى به اعتبار اینکه اصل بسیارى از آنچه خواجه در دست داشته یا با رنج فراوان به دست آورده و از راه تحریرها و تفسیرهاى خود برجاى گذاشته، اکنون از میان رفته است و بازسازى بخش مهمى از تاریخ علم در دوران اسلامى جز با تکیه بر آثار او ممکن نیست؛ دیگر اینکه تحقیق در آثار او سرشت و سرنوشت علم و تااندازهاى فلسفه را در دوران متأخر تمدن اسلامى که معمولا آن را دوران انحطاط میشناسند، روشن مىکند؛ سوم آنکه در وجود خواجه نصیر، کلام و فلسفه و علم به هم مىرسند و علم و عمل با هم مىآمیزند. تکاپوهاى فکرى و سلوک معنوى او، همچنانکه سفرها و پایگاه عوض کردنهاى او، انگ و رنگ زمانه پرآشوبى را دارد که وى در آن مىزیست و بنابراین تحقیق در آثار و زندگى خواجه بخشهاى کمتر شناختهشدهاى را از حیات معنوى ایران و جهان اسلام بهطور کلى، نشان مىدهد.
- مقالاتى که در این مجموعه گرد آمده، گوشهاى از پژوهشهایى است که در بیش از یک قرن درباره خواجه نصیر انجام شده است... این مجموعه در زمانى کوتاه فراهم آمده است. کار گزینش و سفارش و ویرایش مقالات فلسفى و تاریخى را محمدجواد انوارى و مقالات علمى را حسین معصومى همدانى عهدهدار بوده است... [۱].
برخی از مطالب جالب اثر حاضر عبارت است از:
- نصیرالدین ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن طوسى، در 11 جمادىالثانی 597 ق/19 مارس 1201م، در ساوه زاده شد و در 18 ذىالحجه 672 ق/18 ژوئن 1274م، در بغداد درگذشت. از آنجا که وى در طوس در خراسان (شمال شرق ایران) بالید، به طوسى شهرت یافت؛ البته این نسبت را باید بعدها به وى داده باشند. بهتدریج، القاب وى، «محقق» و «خواجه»، رایج گشت. طوسى، چنانکه از زادگاهش پیداست، ایرانىتبار بود. او با استعداد فراوان خود به علوم متعددى پرداخت: فلسفه، فقه، علوم طبیعى، جغرافیا و علوم ریاضى. احتمالا طوسى نیز همچون دیگر دانشمندان مسلمان، دانش و آگاهى درخور توجه خود را از راه سفر کسب کرد یا اینکه از راه سفر آن را وسعت بخشید. این تعلیم و تربیت چندجانبه وى، بعدها، در کارهاى علمىاش منعکس شد...[۲].
- نصیرالدین طوسى در میان دانشمندان اسلامى از جایگاه خاصى برخوردار است؛ ازهمینرو، تصویرهایى چند از وى تا به امروز باقى مانده است. این امر بهصورتهاى مختلف قابل توجیه است: خواجه جایگاه پراهمیتى در دربار ایلخانى داشت و بىتردید، بهگونهاى الگوى دانشمندان اخترشناس بود. در وقایعنامههاى دوره ایلخانى نیز نام او آمده است. نقش تصویر او در زمان حیاتش مىتواند نشاندهنده جایگاه بالاترى از او باشد... [۳].
- خواجه نصیرالدین طوسی در مجموع آثارش، تقریباً به همه ابعاد نظریه امامت بر مشرب اثناعشریه توجه نشان داده و هر قسمتى از آن را بنا به ضرورتى در یک یا چند اثر خود توضیح داده و احیاناًً برجسته کرده و در ضمن در حد مقدور به شبهات و ایرادات مطرح هم پاسخ گفته است. استاد محمدتقى دانشپژوه، درباره ویژگى آثار کلامى وى در مقدمه خود بر فصول خواجه در این باب چنین مىنویسد: خواجه طوسى از کسانى است که بهخوبى توانسته اصول آئین دوازدهامامى را بر روى مبانى کلامى استوار ساخته و شاید بهتر از دیگران آن را با قواعد عقلى سازش داده است...[۴].
- علم مثلثات یکى از شعب ریاضیات است که از قسمتهاى متوسطه این علم گرفته تا درجات عالیه آن و همچنین در اغلب مسائل فنى و علمى مورد استعمال دارد و بالاخص یکى از فصول آن، مثلثات کروى، گرهگشاى مسائل نجومى است. اروپایىها تا شصت سال پیش طرح مسائل مثلثاتى را بهصورت یک علم جداگانه به رگیومونتانوس، از ریاضیون قرن پانزدهم میلادى، نسبت میدادند، ولى چاپ یکى از آثار خواجه نصیرالدین طوسى موسوم به «كشفُ القِناع في أسرار شكل القَطّاع» ثابت کرد که دویست سال قبل از رگیومونتانوس، این دانشمند بزرگ ایرانى مثلثات را بهصورت رشته مستقلى از ریاضیات درآورده و کتاب جامع و نفیسى در باب آن تألیف کرده است... سدیو در مقدمه جداول نجومى الُغبیک نوشته است: امروزه که در آثار علمى مسلمین بیش از پیش مطالعه به عمل آمده، مسلم گردیده است که در موقعى که اروپا در تیرگىهاى قرون وسطى فرورفته بود، در ممالک اسلامى دانشمندانى ظاهر شدهاند که بر علماى قرون 15 و 16 ما برترى داشتهاند و بسیارى از اکتشافاتى که به اینان منسوب مىباشد، در واقع از آنان بوده است...[۵].
- تنسوخنامه طوسى در انتقال متون کانىشناسى ایران، جایگاهى واسط دارد. او بخش اعظم کتاب خود را از جواهرنامه رونویسى مىکند و این قسمتها هم شامل مطالبى است که جواهرنامه از بیرونى (و از کتاب دینورى هم بهنوبه خودش) گرفته و هم شامل مطالب خود نویسنده نیشابورى - که جواهرسازپیشه است و بنابراین محتوایى کاملا بدیع دارد. الگویى که طوسى دنبال مىکند، نقل به مضمون عبارات بیرونى نیست، بلکه اثرى متفاوت است. برخلاف جواهرنامه، طوسى قسمت سفالینهها را با «عطرها» عوض مىکند و گاهگاه دادههایى جدید مىافزاید (درباره معادن، قیمتها و غیره)، همچنانکه توصیفى کوتاه از جدول چگالى سنگها و فلزات بیرونى پس از فصل راجع به یاقوت میآورد. علاوه بر این، فهرستهایى که او از مواد به دست میدهد، نسبت به گذشتگانش کاملتر است... تنسوخنامه همانند بقیه رسالههاى کانىشناسى به زبان فارسى، تکرار الجماهر بیرونى نیست، بلکه این آثار هریک ساختارى بدیع دارند. مهم این است که طوسى با پرداختن به اصل اطلاعات فنّى، مطالب نیشابورى را خلاصه کرده است؛ درحالیکه بیشتر حکایتها و توصیفهاى دلنشین سنگهاى فوقالعاده را که مربوط به دوره سلجوقیان و خوارزمشاهیانند و براى اوّلین بار در جواهرنامه دیده شدند، حفظ کرده است. و بالاخره، امتیاز دیگر اثر طوسى، که کمتر امتیاز آن هم نیست، این است که کتاب او، در کنار کتاب کاشانى، به ما کمک مىکند تا ضبط درست برخى از عبارات جواهرنامه را معلوم کنیم... [۶].
وضعیت کتاب
کتاب حاضر، علمی و مستند است و نویسندگان و مترجمان، ارجاعات و استنادات و توضیحات خود را به دو صورت (درونمتنی و پاورقی) آوردهاند.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.