امام سجاد علیه‌السلام

علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب، معروف به زین‌العابدین و امام سجاد(ع)(۳۸- ۹۵ق)، فرزند امام حسین علیه‌السلام و چهارمين امام شيعيان می‌باشند.

مرقد شریف امام سجاد(ع) در بقیع
نام علی بن حسین(ع)، امام چهارم
نام‎های دیگر امام سجاد(ع)

زین‌العابدین

سجاد

نام پدر امام حسین(ع)
متولد پنجم شعبان سال 38 ق
محل تولد کوفه و به قولی مدینه
رحلت 95 ق
اساتید
برخی آثار الصحیفة السجادیة

ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه

صحیفه کامله سجادیه با ترجمه فارسی

ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین صلوات‌الله‌علیه

کد مؤلف AUTHORCODE2079AUTHORCODE

مطابق مشهورترين نقل، در روز پنج‌شنبه، پنجم شعبان سال 38ق ديده به جهان گشود. در سال تولد آن حضرت، برخى از مورخان و محدثان به سال 37، 36 و 35 و حتى 33ق، اشاره كرده‌اند. در روز و ماه ولادت آن امام دو قول عمده وجود دارد: يكى، پنج‌شنبه، پنجم شعبان و ديگرى جمعه يا يك‌شنبه نيمه ماه جمادى‌الاولى.[۱]

نام آن بزرگوار، على و كنيه مشهورش، «ابوالحسن» و لقب‌هاى معروفش، «زين‌العابدين»، «سيدالساجدين»، «ذوالثفنات» و «سجاد» است.[۲]

اين لقب‌ها را صرافان گوهرشناس و عارفان انسان‌جو به او دادند؛ بيشتر آنان گرچه نه شيعه بودند و نه او را امام و منصوب از جانب خدا مى‌دانستند، اما نمى‌توانستند آنچه را در او مى‌بينند نديده بگيرند.

هريك از اين لقب‌ها نشان‌دهنده مرتبه‌اى از كمال نفس و درجتى از ايمان و مرحله‌اى از تقوى و پايه‌اى از اخلاص است و بيان‌دارنده اعتماد و اعتقاد مردم به دارنده اين لقب‌ها: سيد عابدان، پيشواى زاهدان، مهتر پرهيزكاران، امام مؤمنان، زيور صالحان، چراغ شب‌زنده‌داران و پيشانى‌پينه‌بسته... او به حقيقت مظهر نمايان اين صفت‌ها بوده است و اين گفته‌اى است كه همگى بر آنند.[۳]

مكان تولد آن حضرت را برخى كوفه (چون آن بزرگوار دو سال پيش از وفات اميرالمؤمنين به دنيا آمده است و در آن زمان امام حسين(ع) و اعضاى خانواده، با امام اميرالمؤمنين(ع) در كوفه بوده‌اند و هيچ‌يك از ايشان در طول خلافت وى در مدينه اقامت نداشته‌اند) و بعضى مدينه مى‌دانند.[۴]

در اينكه مادر آن بزرگوار چه كسى است، محل اختلاف است؛ فقط مى‌توان گفت شخصيت امام سجاد به‌خاطر كرامات و فضايل خود آن بزرگوار شايسته تجليل است و مادر وى هم به‌طور قطع از زنان پاك‌دامن، فاضل، عفيف و بزرگوار بوده و شايستگى داشته تا حامل نور امامت و ولايت در رحم پاكيزه خود باشد و اين ملاك فضيلت و برترى در اسلام است.[۵]به نقل تاريخ‌نويسان مادر امام سجاد(ع) بعد از زايمان در دوره نفاس از دنيا رفت.[۶]

برخى همچون شيخ مفيد، امام سجاد را بزرگ‌تر از برادر شهيدش على اكبر، دانسته‌اند و بعضى مانند ابن ادريس حلّى، او را كوچك‌تر از وى خوانده‌اند.[۷]

فرزندان

نسل امام حسين(ع) تنها از طريق امام سجاد(ع) ادامه يافت. در تعداد فرزندان آن بزرگوار اختلاف است و بين 8 تا 17 فرزند نوشته‌اند. فرزندان مشهور آن بزرگوار عبارتند از:

  1. حضرت ابوجعفر محمد بن على(ع) (امام باقر)؛
  2. زيد شهيد كه بعد از امام باقر، افضل فرزندان امام سجاد(ع) بود؛
  3. عبداللّه باهر؛
  4. عمر الاشرف؛
  5. حسين.[۸]

فضايل امام سجاد(ع)

فضايل و كرامات اخلاقى، سيره نيكو و پسنديده، رفتار و منش بزرگوارانه امام سجاد آن‌چنان ظهور و نمود داشت كه دوست و دشمن بر شايستگى و برترى او اعتراف داشتند و از هر كس سراغ انسان نمونه و شايسته‌اى را مى‌گرفتى، امام سجاد(ع) را معرفى مى‌كرد.

  1. جاحظ از علماى بزرگ اهل سنت مى‌نويسد: «اما على بن الحسين، درباره او نظر خارجى را چون شيعه، شيعه را چون معتزلى، معتزلى را چون عامى و عامى را چون خاص ديدم (نظر همه درباره او يكسان بود) و كسى را نديدم كه در فضيلت او شك داشته باشد و يا در مقدّم بودن او سخنى بگويد».
  2. روزى امام از مجلس عمر بن عبدالعزيز برخاست. ابن عبدالعزيز از اطرافيان پرسيد: شريف‌ترين مردم كيست؟ گفتند: تو. گفت: «چنين نيست؛ به‌درستى كه شريف‌ترين مردم اين آقايى بود كه از نزد ما برخاست؛ اوست كسى كه مردم دوست دارند از او باشند (با او نسبت داشته باشند تا از او كسب شرافت كنند)، ولى او نسبت با كسى را نمى‌خواهد».
  3. محمد بن طلحه شافعى در مورد آن حضرت گويد: «او زينت عبادت‌كنندگان، پيشواى زاهدان، آقاى باتقوايان و امام مؤمنان است. سيره و رفتارش شهادت مى‌دهد كه فرزند صالح رسول خداست و سيمايش بر مقام قرب و نزدیک ى او با خدا دلالت دارد و دم مسيحايى‌اش ثابت‌كننده مناجات‌ها و شب‌زنده‌دارى‌هايش و روگردانى‌اش از دنيا گوياى زهدش مى‌باشد. پستان تقوا برايش پرشير شد و بر آن اوج گرفت و انوار هدايت بر او تابيد و ره يافت. ذكرهاى عبادت با او الفت گرفت و همنشين و مأنوس عبادت شد و بر وظايف بندگى استمرار ورزيد و به زيورهاى بندگى آراسته شد. چه‌بسيار شب‌هايى را كه براى پيمودن راه آخرت به سوارى گرفت و تشنگى روزهاى تابستان را راهنمايى به‌سوى سفر رستگارى ساخت. كرامات و كارهاى خارق‌العاده او مورد نظر چشم‌هاى بينا و ثبت‌شده در آثار متواتر است و شهادت داده شده كه از پادشاهان آخرت است».
  4. عبدالعزيز سيد الاهل گويد: «اگر چيزى حق فخر كردن داشته باشد، آن، قلمى است كه سيره على بن الحسين را تنظيم كرده است. او را سزاوار است كه ادعاى مجد و بزرگوارى كند و بر مدادها و قلم‌ها عزت بفروشد».[۹]

امام سجاد در سنگر عبادت

امام سجاد(ع) در ميدان عبادت و بندگى گوى سبقت را از تمام همگنان ربود؛ به‌طورى كه همه معترفند او آقا و زينت عبادت‌كنندگان بود. آن‌قدر به پيشگاه خداوند پيشانى بر خاک ساييد كه همه مواضع سجده‌اش پينه بست و هر سال دو بار پينه‌ها را قيچى مى‌كرد و به همين خاطر آن بزرگوار را «ذوالثفنات» (پيشانى‌پينه‌بسته) ناميدند.

از رسول خدا نقل شده: «چون روز قيامت شود، منادى ندا مى‌دهد، زينت عبادت‌كنندگان كجاست؟ گويا فرزندم على بن الحسين(ع) را مى‌بينم (كه در اجابت آن دعوت) بين صف‌ها راه مى‌رود».

به هنگام عبادت، آن‌چنان محو مناجات مى‌شد كه از حوادث اطرافش به‌طور كامل غافل بود. زمانى آن بزرگوار در محراب عبادت مشغول مناجات بود، فرزندش به درون چاه افتاد، مردم با صداىِ زارى اهل خانه براى نجات فرزند امام اقدام كردند و امام همچنان مشغول عبادت بود. بعد از عبادت از او پرسيدند: «چرا نمازت را براى نجات فرزندت قطع نكردى»؟ امام جواب داد: «من با پروردگار عظيم مناجات مى‌كردم و متوجه نشدم».

هرگاه نعمتى از خدا را ياد مى‌آورد، سجده مى‌كرد. هرگاه آيات سجده (واجب و مستحب) را مى‌خواند سجده مى‌كرد. هرگاه خداوند بدى و ناگوارى را از او دور مى‌كرد، سجده مى‌نمود. از هر نمازى كه فارغ مى‌شد، سجده مى‌كرد. هرگاه به كار خيرى موفق مى‌شد، سجده مى‌كرد تا اثر سجده بر همه اعضاى سجده‌اش ظاهر شد و او را سجاد ناميدند.[۱۰]

بزرگوارى و گذشت امام در برخورد با نادانان

نقل شده مردى به امام دشنام داد و افترا بست. امام به او فرمود: «اگر اين چنين است كه تو مى‌گويى، از خدا بخشش خود را مى‌طلبم و اگر اين چنين نيست، خدا تو را بيامرزد».

جواب بزرگوارانه امام مرد را آن‌چنان منقلب كرد كه از جاى برخاست و پيشانى امام را بوسيد و به گناه خود اعتراف كرد و از او پوزش طلبيد. امام هم او را بخشيد. مرد كه از اين همه بزرگوارى به شگفت آمده بود گفت خدا بهتر مى‌داند كه رسالت خويش را در كجا قرار دهد.[۱۱]

در جاى ديگر نقل شده كه روزى مردى برون خانه، امام را ديد و به او دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند. امام فرمود: او را بگذاريد. سپس به او گفت: آنچه از ما بر تو پوشيده مانده بيشتر از آن است كه مى‌دانى. آيا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گليمى را كه بر دوش داشت بر او افكند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس مى‌گفت: گواهى مى‌دهم كه تو فرزند پيغمبرى.[۱۲]

شجاعت امام سجاد(ع)

وقتى در مجلس ابن زياد حضور يافت و پاسخ ياوه‌سرايى‌هاى او را با قاطعيت داد، ابن زياد خشم آورد و دستور قتل او را داد؛ امام خطاب به پسر مرجانه گفت: «آيا مرا به كشته شدن تهديد مى‌كنى؟ مگر نمى‌دانى كه كشته شدن عادت ما و شهادت كرامت ماست»؟

و زمانى كه در پايتخت امويان با يزيد روبه‌رو شد به او خطاب كرد: «اى پسر معاويه و هند و صخر! جد من على بن ابى‌طالب در روز بدر و احد پرچم‌دار رسول خدا بود و جد و پدر تو پرچم‌داران كفّار».

و در سخنى ديگر خطاب به يزيد گفت: «واى بر تو اى يزيد! اگر مى‌دانستى كه چه كردى و چه گناهى مرتكب شدى، در آن صورت به كوه‌ها مى‌گريختى و خاک را رختخواب خود مى‌ساختى. بشارت باد تو را به خوارى و پشيمانى».

بيان چنين سخنان عتاب‌آميز در برابر حاكمان قلدر در كاخ و محل حكومت آنان، شجاعتى فوق تصور مى‌خواهد.[۱۳]

امام سجاد(ع) و ماجراى كربلا، كوفه و شام

در آخرين ساعات عمر شريف امام حسين(ع)، وقتى امام سجاد(ع) تنهايى پدر را ديد تصميم گرفت با حال مريضى به ميدان برود، ولى ام‌كلثوم به امر امام حسين(ع) مانع شد.

عصر عاشورا با شهادت امام حسين(ع) مسئوليت امامت و هدايت اهل بيت و امت به عهده امام سجاد افتاد و امام با بقيه اهل حرم به اسارت درآمدند. شمر ملعون قصد كشتن امام را داشت، ولى با وساطت و توجيه بعضى از افراد، منصرف شد و از روز يازدهم امام و اهل بيت را به‌سوى كوفه حركت دادند.[۱۴]

وقتى اسراى اهل بيت وارد كوفه شدند، زنان كوفه شيون و زارى مى‌كردند و امام فرمود: «شما كه براى ما نوحه‌سرايى مى‌كنيد! پس چه كسى ما را كشته است» و با مناسب ديدن زمينه براى ابلاغ پيام و روشنگرى، به خطبه ايستاد و كوفيان را سرزنش كرد.

عبيدالله تصميم گرفت امام سجاد(ع) را بكشد، ولى با وساطت و جانبازى حضرت زينب منصرف شد و امام سجاد نيز فرمود: «مرا از كشتن مى‌ترسانى؟! مگر نمى‌دانى كه كشته شدن خوى ما و شهادت مايه سربلندى و كرامت ما است».

با افشاگرى‌هاى اهل بيت در كوفه، ابن زياد رسوا شد و خوار گشت و چاره‌اى جز عجله در فرستادن آنها به شام نديد.[۱۵]

خطبه امام در شام، ضربه محكمى بر پيكر حكومت اموى بود. آنچه يزيد و پدرش معاويه عليه اهل بيت بافته بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) پنبه شد. گروه زيادى از شاميان، سخن امام را شنيدند و فهميدند كه آنها خويشاوندان رسول خدا، اهل قبله، متعهد به اسلام و برترين مسلمانند و هيچ دليل قانع‌كننده‌اى براى كشتن آنها وجود نداشته است. افكار عمومى شهر به سود امام تغيير كرد. مردمى كه در ابتداى ورود اهل بيت، به تماشاى آنان آمده بودند، با مشاهده وضع اسارت آنان شادى كرده بودند، براى پيروزى يزيد چراغانى كرده بودند و...، حالا در كنار خرابه اجتماع مى‌كردند و به اهل بيت تسليت مى‌گفتند و در عزادارى آنها شركت مى‌جستند و.[۱۶]

زمامداران معاصر امام سجاد(ع)

زمامداران معاصر امام سجاد عبارتند از: يزيد بن معاويه، معاوية بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و وليد بن عبدالملك.[۱۷]

روش امام سجاد در برخورد با قيام‌ها

با توجه به وضعيت شيعيان و تعداد اندك آنان و لزوم حفظ اين تعداد اندك، امام سجاد از شركت و تأييد علنى و صريح و شركت در قيام‌ها خوددارى كرد و موضع‌گيرى‌هاى آن حضرت مخفى و غير صريح بود.

قيام مردم مدينه را تأييد نكرد؛ چون در جهت حاكميت غير الهى زبيريان بود و با آن مخالفت هم نكرد؛ چون رنگ مخالفت با حكومت ظالمانه امويان را داشت.

اما شورش ابن زبير، را فتنه مى‌دانست؛ چون ابن زبير همچون امويان با شيعيان و آل على دشمنى داشت و در صورت حاكم شدن، سركوبى شيعيان سرلوحه كار او بود.

قيام توابين، يك قيام شيعى خالص و براى خونخواهى امام حسين و جبران گناه بود و هدف آنان در صورت پيروزى، به حاكميت رساندن اهل بيت بود و گرچه بين آنان و امام رابطه‌اى در تاريخ ثبت نشده، ولى به‌يقين مورد تأييد امام بوده است.

قيام مختار نيز يك قيام شيعى و براى خون‌خواهى امام حسين(ع) بود و امام آن را تأييد كرد و هدايت آن را به عمويش محمد حنفيه واگذارد.

نسبت به شورش خوارج نيز امام هيچ‌گونه موضعى نگرفت؛ زيرا گرچه ناحق بودند، ولى با ظلم اموى درگير بودند و هيچ‌كدام از تخطئه يا تأييد آنان صحيح نبود.[۱۸]

فعاليت‌هاى امام سجاد(ع) در نگهدارى و تبيين مذهب شيعه

با توجه به ضربه شديد امويان در كربلا، تشكيلات شيعه در شرف ازهم‌پاشيدن بود كه امام سجاد(ع) سُكان رهبرى شيعه را به دست گرفت. امام سجاد براى سازمان دادن دوباره به تشكيلات و گسترش آن فعاليت خود را در سه محور متمركز كرد: تبيين‌انديشه اصيل اسلامى، معرفى پيشوايان و مبلغان و مراجع صلاحيت‌دار براى رهبرى و امامت و ايجاد و گسترش دادن دوباره تشكيلات و ساختن افراد براى به عهده گرفتن وظايف در آينده.

در محور تبيين اسلام، حضرت با زبان دعا، موعظه، نصيحت و تفسير به بيان معارف پرداختند. امام با بيانات موعظه‌اى و دعا درعين‌حال كه مطالب مورد نظر خود را به اذهان القا مى‌كرد، ولى طورى بود كه به حكومت تعرض آشكار نداشت و حساسيت‌ها را برنمى‌انگيخت.

صحيفه سجاديه، بيانات امام در بعد دعا و رساله حقوق، قسمتى از بيانات موعظه‌اى امام سجاد است. صحيفه سجاديه بعد از قرآن و نهج‌البلاغة، غنى‌ترين مجموعه‌اى است كه از امامان به دست ما رسيده است و به «أخت القرآن» معروف است و رساله حقوق امام سجاد نيز كامل‌ترين متن حقوقى است كه از امامان(ع) به دست ما رسيده است.[۱۹]

بعد از وفات رسول خدا، سعى بر اين بود كه از شناخته شدن امامان جلوگيرى شود و به همين جهت امامان نيز يكى از محورهاى فعاليت خود را معرفى امام به جامعه قرار داده بودند. امام سجاد نيز به صورت‌هاى گوناگون سعى در معرفى خود به‌عنوان امام و بيان مقام و منزلت امامت داشت. ايشان در بعضى از بيانات از جمله در صحيفه، مفهوم والاى امامت را تبيين مى‌كند و در مواردى نيز با صراحت تمام خود را به‌عنوان امام معرفى مى‌كند و در مواردى نيز با نشان دادن معجزه، امامت خويش را ثابت مى‌نمايد.

امام نسبت به جريان‌هاى فكرى انحرافى در جامعه نيز نظارت داشتند و آنها را كنترل مى‌كردند و موارد انحراف را بيان مى‌نمودند. از جريان‌هاى انحرافى كه دامنگير شيعيان شد، عقايد غلوآميز بود كه امام نهى فرمود.

تصوف و زهدنمايى نيز در آن زمان رواج پيدا كرده بود كه امام در مقابل آنان نيز موضع گرفت.

مبارزه با عالمان دربارى نيز يكى ديگر از وجهه‌هاى مبارزه امام سجاد با حكومت بود؛ چه، اينكه اين عالمان از پايه‌هاى اصلى حكومت ظلم و ستم و توجيه‌كننده اعمال ظالمان بودند.[۲۰]

شهادت

امام سجاد در سال 95ق، به لقاى پروردگار و وصال معبود خويش شتافت. در تاريخ وفات آن حضرت سال 94، 95 و 96 گفته شده است، ولى قديمى‌ترين و معتبرترين نقل مربوط به سال 95ق مى‌باشد. البته جز اين نقل‌ها، برخى مورخان به سال‌هاى 92، 93، 99 و 100 نيز اشاره كرده‌اند. بنابراين اگر نقل مشهور را در سال ولادت و رحلت امام سجاد(ع)، ملاك قرار دهيم، عمر شريف وى هنگام وفات، 57 سال بوده است. دو سال از عمر آن حضرت مقارن با روزگار خلافت على بن ابى‌طالب(ع) و ده سال آن در دوران امامت عموى گرامى‌اش، حسن بن على(ع)، و ده سال در روزگار زعامت حسين بن على(ع) بوده و 34 سال آن به دوران امامت خود آن حضرت اختصاص داشته است.[۲۱]

درباره علت وفات امام سجاد و چگونگى وفات آن پيشواى صالحان، عمده تاريخ‌نگاران تصريح كرده‌اند، وليد بن عبدالملك ايشان را مسموم كرده و آن حضرت در نتيجه همان مسموميت درگذشته است.[۲۲]

پانويس

  1. ر.ک: گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص15 و 16
  2. رفيعى، على، ص31 و 32
  3. ر.ک: شهيدى، جعفر، ص8
  4. ر.ک: قرشى، باقر شريف، ج1، ص52-53
  5. رفيعى، على، ص33
  6. همان، ص35
  7. ر.ک: همان، ص36
  8. ر.ک: همان، ص37 و 38
  9. همان، ص40 و 41
  10. همان، ص41 و 42
  11. همان، ص45
  12. ر.ک: شهيدى، جعفر، ص135
  13. رفيعى، على، ص46
  14. همان، ص57
  15. ر.ک: همان، ص74
  16. رك: همان، ص85-86
  17. ر.ک: همان، ص93
  18. ر.ک: همان، ص184
  19. ر.ک: همان، ص196
  20. ر.ک: همان، ص207
  21. گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص22 و 23
  22. همان

منابع مقاله

  1. گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهش‌هاى اسلامى آستان قدس رضوى، امام سجاد(ع) جمال نيايشگران، نگارش احمد ترابى، چاپ سوم، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، 1388ش.
  2. رفيعى، على، زندگى (تاريخ زندگانى) امام سجاد(ع)، پژوهشكده تحقيقات اسلامى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، تهران.
  3. شهيدى، جعفر، زندگانى على بن الحسين، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1380.
  4. قرشى، باقر شريف، تحليلى از زندگانى امام سجاد(ع)، ترجمه محمدرضا عطايى، كنگره جهانى حضرت رضا(ع)، مشهد، 1382ش.

== وابسته‌ها ==


الصحیفة السجادیة

ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه

صحیفه کامله سجادیه با ترجمه فارسی

ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین صلوات‌الله‌علیه

صحیفه کامله سجادیه

الصحیفة السجادیة الکاملة

اسرار خاموشان (شرح صحیفه سجادیه)

صحیفه سجادیه

شرح رسالة الحقوق للإمام زین‌العابدین(علیه‌السلام)

تفصيل الحقوق

الصحيفه السجاديه الکامله مع الدليل الموضوعي و المعجم اللغوي و الفهارس

ترجمه و شرح صحيفه سجاديه

صحیفه سجادیه

ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه

تحفه رضویه (شرح صحیفه سجادیه)

دیوان الامام السجاد

صحیفه کامله سجادیه (ترجمه شعرانی)

صحیفه سجادیه (ترجمه - لغت نامه - نمایه)

صحیفه سجادیه مجموعه رازو نیازهای سعادت آموز امام برحق سید الساجدین علی بن الحسین علیه‌السلام

نورالأنوار في شرح الصحیفة السجادیة

صحیفه سجادیه، زبور آل محمد(ص) یا انجیل اهل بیت(ع)

صحیفه کامله سجادیه همراه با پیامها پاسخگوی نیازها

صحیفه کامله سجادیه (ترجمه تقدسی نیا)

دعای حضرت امام علی بن الحسین زین‌العابدین علیه‌السلام كه ابوحمزه ثمالی روایت کرده است

رسالة الحقوق للإمام زین‌العابدین علیه‌السلام

صحیفه سجادیه: روایت حسین بن اشکیب

صحیفه سجادیه امام علی بن الحسین(ع)، با ترجمه ساده و روان

الصحیفه السجادیه الثانیه

الصحیفه السجادیه الجامعه لادعیه الامام علی بن الحسین علیهماالسلام

الصحیفه السجادیة

ترجمه و شرح رساله الحقوق امام سجاد(ع)

لغت نامه صحيفه سجاديه

صحيفه سجاديه: زبور آل محمد، دعاهاي امام زين‌العابدين سجاد(ع)

صحيفه کامله سجاديه

صحیفه کامله سجادیه

رسالة الحقوق

الصحیفة السجادیة

الصحیفة السجادیة الکاملة، من أدعیة الإمام زین‌العابدین علیه‌السلام

صحيفه سجاديه

صحیفه کامله سجادیه با ترجمه دقیق و روان

الصحیفة الکاملة السجادیة

رساله‌ای در حقوق اسلام

حقوق از دیدگاه امام سجاد(ع)

الصحیفة الکاملة السجادیة

رساله حقوقی از حضرت سجاد(ع)

The Psalms of Islam al-Sahifat al-Sajjadiyya

صحیفه کامله سجادیه

الصحيفة الخامسة السجادية

رساله حقوق امام علي بن الحسین‌ عليه‌السلام

رسالة الحقوق

دعائی ابوحمزه ثمالی

صحيفه کامله یعنی زبور آل محمد

صحیفه سجادیه امام علی بن الحسین علیهماالسلام با ترجمه فارسی

الصحیفة السجادیة

رسالة الحقوق عن الإمام السجاد علیه‌السلام بروایة أبي حمزة الثمالي

الصحیفة السجادیة الکاملة من أدعیة الإمام زین‌العابدین علی بن الحسین(ع)

دعاء الأسحار للإمام علي بن الحسین سجاد علیه‌السلام

الدیوان المنسوب إلی الإمام السجاد علیه‌السلام

رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام

الصحیفة السجادیة الکاملة الإمام علی بن الحسین علیه‌السلام