آملی، سید حیدر

    از ویکی‌نور
    آملی، سید حیدر
    نام آملی، سید حیدر
    نام‌های دیگر ع‍ب‍ی‍دی ح‍س‍ی‍ن‍ی آم‍ل‍ی‌، ح‍ی‍در ب‍ن ع‍ل‍ی

    ع‍ل‍وی ح‍س‍ی‍ن‍ی آم‍ل‍ی‌، ح‍ی‍در ب‍ن ع‍ل‍ی

    م‍ی‍ر ح‍ی‍در آم‍ل‍ی

    س‍ی‍د ح‍ی‍در آم‍ل‍ی

    نام پدر علی
    متولد 1320 م
    محل تولد آمل
    رحلت 782 ق یا 1380 م
    اساتید فخرالمحققين؛ نصیرالدین کاشانی حلّی
    برخی آثار المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم

    انوار الحقیقة و اطوار الطریق و اسرار الشریعة

    تفسیر المحیط الأعظم و البحر الخضم في تأویل کتاب الله العزیز المحکم

    المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم

    کد مؤلف AUTHORCODE02800AUTHORCODE

    با بهاءالدین حيدر بن على بن حیدر قاشی اشتباه نشود.


    رکن‌الدین سید حیدر بن علی بن حیدر (۷۲۰-782ق)، معروف به شیخ حیدر آملی یا میر حیدر آملی یا سید حیدر آملی مفسر، محدث، فقیه، متکلم و عارف بزرگ شیعه.


    ولادت‏

    در سال 720، در خانواده‏اى از سادات علوى شهر آمل، نوزادى متولّد شد که نام «حیدر» را بر او نهادند، تا از همان کودکى با عشق مولایش پرورش یابد و بعدها نیز آستان مقدس آن حضرت را محلّ خلوت ریاضت و عبادت خود قرار دهد و پیوسته از محضر آن امام همام کسب فیض کند. نسب سید حیدر آملى با بیست‌وچهار واسطه به امام سجاد(ع) مى‏رسد. ازاین‌رو، وى پیوسته به خود مى‏بالید و تمام لحظات عمر شریفش را در راه آموختن معارف اجداد طاهرینش صرف نمود. این دلدادگى به ائمه معصومین(ع)، چنان بود که استاد عالى‏قدرش، فخرالمحقّقین، او را «زین‌العابدین ثانى» لقب داد.

    موقعیت آمل در زمان سید‏

    مردم این سرزمین در طول تاریخ، مدافع اهل بیت پیامبر(ص) و از شیعیان راستین بوده‏اند و هیچ‌گاه تسلیم امویان و عبّاسیان نشدند. ساکنان‏ آمل از دیرباز با شور و شوق خاصّى، علاقه خود را به امامان شیعه و فرزندان آنها نشان داده‏اند. آنان در سال 250 با «حسن بن زید» بیعت نموده و به یارى او «دولت علوى» را در این شهر تأسیس کردند.

    در سده‏هاى بعد نیز حامى و دوستدار حکومت‏هاى شیعى چون زیدیان، آل بویه و مرعشیان بودند و همدوش دیلمیان برضدّ حکومت‏هاى ظالم به مبارزه پرداختند.

    آمل در زمان سید حیدر، به دست پادشاهان سلسله باوندیان اداره مى‏شد که عده‏اى از این پادشاهان به دلیل عدالت‏گسترى‌ا‏شان، مورد توجّه سید حیدر بودند و سید حیدر چند سالى نیز در دربار یکى از آنها بود و به ارشاد وى مى‏پرداخت.

    تحصیلات همراه با هجرت‏

    عشق وصف‏ناپذیر عارف وارسته سید حیدر آملى به دانش اجداد طاهرینش، او را بر آن داشت تا از کودکى در محضر پدر، به تحصیل علوم دینى مشغول شود.

    وى مدت بیست سال بدون وقفه با مسافرت به شهرهاى متعدّد ایران (استرآباد، خراسان و اصفهان) به فراگیرى علوم پرداخت، به‏طورى‌که خود در این‏باره مى‏نویسد: «من از اوایل جوانى - ‌بلکه از کودکى تا امروز که ایام کهولت را مى‏گذرانم - ‌با توجه به عنایات الهى و توفیقات او، همواره در تحصیل عقاید اجداد طاهرین - ‌که همان ائمه معصومین(ع) هستند - ‌کوشا بوده‏ام و به شناخت راه و روش آنها و عقاید و معارف آنها - ‌چه به‏حسب ظاهر که مخصوص شیعه امامیه است و چه به‏حسب باطن که روش طایفه صوفیه است - ‌پرداخته‏ام و همواره در راه موافقت این دو روش و جمع و اتحاد آن کوشش داشته‏ام، تا به مقام استقامت رسیده‏ام؛ درحالى‌که این قول اهل یقین بر زبانم جارى بوده است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كنَّا لِنَهْتَدِي لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ» (اعراف: 43)». وى بعد از گذشت اوّلین دوره مسافرت‏هاى علمى، به زادگاهش آمل برگشت و چند سالى در خدمت سلطان فخرالدوله، به راهنمایى و ارشاد او مشغول ‏شد و نزد او به وزارت ‏رسید. در این زمان گرچه سید از مواهب زندگى مادّى و معنوى برخوردار بود، امّا ازآنجاکه افرادى چون او با آن مناعت طبع و روح بلند، هیچ‌گاه تن به تعلّقات پست دنیوى نمی‌دهند، خیلى زود به پوچى و فساد این موقعیت پى ‏برد و این‏ بار از سر آگاهى بیشتر و با تجارب گران‌قدرتر، دنیا را ترک ‏گفت و در سایه توجّهات الهى متوجّه ‏شد که براى تکمیل دانش معنوى‏اش باید دل از وطن مألوف برکند و دست به هجرت الى اللّه بزند. او خود در مورد این دوران مى‏نویسد: «دیدم از حق و حقیقت منحرف شده‏ام، پس پنهانى با خداوند به مناجات پرداختم و رهایى از آن را خواستار شدم و میل و شوق به ترک دنیا و کناره‌گیرى از آن، در درونم حاصل شد؛ فهمیدم‏ رهایى از دنیا با همراهى و مصاحبت با پادشاهان و یاران و دوستان و ماندن در وطن مألوف میسّر نمى‌گردد». این تحوّل روحى سبب گردید تا مال‏ومنال دنیا و زن و فرزند و اقوام را رها کند و به زیارت عتبات عالیات عراق و خانه خدا، بشتابد. در سر راه، از اصفهان - ‌که در گذشته مدتى در آنجا اقامت داشته - ‌مى‏گذرد، ولى این ‏بار جز به دیدار عارفان کامل نمى‏رود و گویا آنچه را قبلا در این شهر و شهرهاى دیگر ایران فراگرفته، کنار مى‌گذارد و به عرفان روى مى‏آورد و در همه‏ جا با اهل فتوّت پیمان مودّت مى‏بندد. در این زمان، در اصفهان شیفته عارف بزرگ شیخ نورالدین طهرانى اصفهانی مى‌گردد و به دست او خرقه مى‏پوشد و این عارف سوخته‏جان ذکر را به او تلقین مى‌کند.

    پس از یک ماه درنگ در نزد شیخ نورالدین و آموختن معارف زیادى در محضر وی، عطش او نسبت به استفاضه و توسّل و توجه به مشاهد شریفه ائمه معصوم(ع) شدّت و فزونى مى‌یابد؛ لذا به زیارت این قبور شریف مى‏شتابد و سپس حج انجام داده و به شوق دیدار مرقد شریف نبىّ اکرم(ص) و ائمه بقیع، راهى مدینه منوّره مى‏شود.

    گرچه قصد مجاورت داشته است، اما وضعیت مزاجى به او این اجازه را نمى‏دهد و دوباره به نجف اشرف برمى‌گردد و در آنجا رحل اقامت مى‏افکند، تا این ‏بار همراه با امدادهاى اولیای الهى در محضر عالمان بزرگى چون فخرالمحقّقین (فرزند علّامه حلّى)، به خوشه‏چینى مشغول شود.

    سید حیدر آملى، نزد فخر‌المحقّقین کتاب‏هاى: «جوامع الجامع في تفسير القرآن»، تألیف شیخ طبرسى، «شرائع الإسلام» محقق حلی، «مناهج اليقين» علّامه حلّى، «تهذيب الأحكام» شیخ طوسى و «نهج البلاغه» و شرح آن از میثم بن على بحرانى را مى‏خواند؛ به‌گونه‏اى که استادش در اجازه‏اى که براى او نوشته، گواهى مى‏دهد که: «این کتب را به‌تمام و کامل و در اوج مرتبه تحقیق نزد من قرائت کرده است». همچنین در محضر عارف کامل عبدالرحمن بن احمد قدسى، به خواندن کتاب‏هاى: «منازل السائرين» و «فصوص الحكم» و شروح آن مى‏پردازد.

    به این ترتیب، سید حیدر آملى، جامع علوم منقول و معقول مى‌گردد و در سایه توجهات و عنایات حق تعالى و آستانه مقدس ائمه معصوم(ع)، اکثر کتب عرفانى و رموز و اسرار آن برایش کشف شده و بر آنها شروح و حواشى مى‏نویسد. وى در این زمان، به نوشتن مهم‏ترین آثارش، یعنى تفسیر «محيط الأعظم» و «نص النصوص» توفیق مى‏یابد.

    اساتید

    1. پدر بزرگوارش؛
    2. شیخ نورالدین طهرانی، عارف نامی اصفهان؛
    3. فخرالمحقّقین حلی؛
    4. على بن محمّد بن على کاشانى، معروف به حلّى؛
    5. عبدالرحمن بن احمد قدسى؛
    6. صدرالدین ترکه اصفهانى؛
    7. حسن بن حمزه هاشمى.

    تألیفات:

    آثار عمده او عبارت است از:

    1. الأركان في فروع شرائع أهل الإيمان؛
    2. أسرار الشريعة و أطوار الطريقة و أنوار الحقيقة؛
    3. أمثلة التوحيد و أبنيه التجريد؛
    4. تلخيص اصطلاحات الصوفية (تنقيح رساله اصطلاحات الصوفية عبدالرزاق كاشانى است)؛
    5. جامع الأسرار و منبع الأنوار؛
    6. جامع الحقايق؛
    7. الأسماء الإلهية و تعيين مظاهرها من الأشخاص الإنسانية؛
    8. الأمانة الإلهية في تعيين الخلافة الربانية؛
    9. التنبيه في التنزيه؛
    10. التوحيد؛
    11. الجداول الموسومة بمدارج السالكين في مراتب العارفين؛
    12. الحجب و خلاصة الكتب؛
    13. رافعة الخلاف عن وجه سكوت اميرالمؤمنين عن الاختلاف؛
    14. العقل و النفس؛
    15. العلم و تحقيقه؛
    16. الفقر و تحقيق الفخر؛
    17. كنز الكنوز و كشف الرموز؛
    18. المعاد في رجوع العباد؛
    19. منتخب التأويل في بيان كتاب الله و حروفه و كلماته و آياته؛
    20. نقد النقود في معرفة الوجود؛
    21. الأصول و الأركان في تهذيب الأصحاب و الإخوان؛
    22. تعيين الأقطاب و الأوتاد؛
    23. تفسير المحيط الأعظم و البحر الخضم في تأويل كتاب‌الله العزيز المحكم؛
    24. المسائل الآملية؛
    25. نص النّصوص (كتابى است مفصل در شرح فصوص الحكم ابن عربى).

    وفات

    سید حیدر آملى بعد از سال‏ها تلاش خستگى‏ناپذیر، در حفظ و حراست از افکار و اندیشه‏هاى اجداد طاهرینش و بعد از سال‏ها سیر عاشقانه در کنار مرقد شریف علوى، سرانجام در سال 782، مرغ روحش به پرواز درآمد و به لقاى معبودش شتافت.

    منبع:

    ر.ک: منصوری لاریجانی، اسماعیل، مسافری غریب: شرح احوال و آثار علامه سید حیدر آملی و بررسی موضوع ولایت و آثارش، مؤسسه انتشارات امير کبير، شرکت چاپ و نشر بين ‌الملل،چاپ اول، 1381.



    وابسته‌ها