المنطقيات
نام کتاب | المنطقيات |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | فارابی، محمد بن محمد (نويسنده)
مرعشی، محمود (اشراف) دانشپژوه، محمدتقی (مقدمه نويس) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BC 50 /ف2م8 |
موضوع | منطق - متون قديمی تا قرن 14 |
ناشر | کتابخانه عمومی حضرت آیتالله العظمي مرعشي نجفي(ره) |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1408ق مجلد2: 1409ق مجلد3: 1410ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1707AUTOMATIONCODE |
معرفی اجمالی
المنطقیات، تألیف ابونصر فارابى (259-339)، بنیادگذار فلسفه در سرزمین اسلام که او را استاد دوم (معلم ثانی) خواندهاند، است. کتاب به زبان عربی با مقدمه فارسی و تحقیق محمدتقی دانشپژوه در سه جلد با عناوین النصوص المنطقية، الشروح المنطقية و الشروح علی النصوص المنطقية منتشر شده است.
ساختار
کتاب یک مجموعه سه جلدی است که برای هر جلد مقدمهای نوشته شده است. جلد اول منطقیات فـارابی مـجموعهای است که به قلم خودش نـوشته شـده، نه ایـنکه سـخن ارسـطو را بسط دهد؛ اما در جـلد دوم، به شرح و بسط قیاس ارسطو میپردازد؛ یعنی هم شرح و بسط میدهد و هم مطالبی از خـود، بـر آن میافزاید. جلد سوم هم حاوی گزارشهاى ابن باجه و دیگران بر نگارشهاى منطقى فارابى است.
گزارش محتوا
فارابی پس از فرفوریس صورى نخستین شارح یا گزارشنگار نوشتههاى ارسطو است و در این زمینه خود نمونهای است براى ابن طیب عراقى و ابن باجه و ابن رشد در گزارش و گزینشی که از نوشتههاى ارسطو کرده است. پس سخنان او را ریشه و پایه اندیشههاى ابن سینا و ابن باجه و ابن رشد و ابن طفیل و سهروردى مىتوان دانست و او را پیشوا و بزرگ فیلسوفان عربىنویس مىتوان خواند.[۱]
پژوهشگران و فارابیپژوهان بـه آثـار فـارابی توجه خاصی کردهاند و شماری از ایـن گـونه آثـار را بهصورت مجموعه به چاپ رساندهاند. از این پژوهشگران میتوان به رفیق العجم، ماجد فخری، مباهات تورکر و محمدتقی دانشپژوه اشاره کرد. رفیق العجم اثر خود را با عنوان «المـنطق عـند الفـارابي» در سه مجلد، ماجد فخری نیز در کتابی با عنوان «المنطق عـند الفـارابي»، کتاب «البرهان و شرائط اليقين» را همراه با تعلیقات ابن باجه، مباهات تـورکر نیز برخی از رسالههای منطقی فارابی را همراه با ترجمه آنها به زبان ترکی به چاپ رساندند. شادروان دانـشپژوه نـیز نگارشهای منطقی فارابی و گزارشهای ابن باجه، جرجانی و ابن رشد بر این نگارشها را در سه مجلد در سالهای 1410-1408ق، با عنوان «المنطقيات للفـارابي»، از سـوی کتابخانه آیـتاللّه مرعشی نجفی منتشر کرد.[۲]
مصحح در توضیح چگونگی گردآوری مقالات کتاب توضیح میدهد که: فارابی بااینکه از دانشهاى روزگار خود آگاه بوده است گویا به سه دسته از آنها بیشتر پرداخته و نوشتههاى او در این سه دسته بیشتر براى ما مانده است: نخست، اخلاق و سیاست...؛ دوم، موسیقى...؛ سوم، منطق که بدان گویا بیشتر پرداخته و چهلوهشت عنوان کتابهاى منطقى او در فهرستها یاد شده و در نسخههاى ایرانى و دمشقى نوشتههاى او پارهاى از آنها مانده است؛ اکنون هجده عنوان کتابهاى منطقى او را یافتهام و در این مجلد نخستین گذاردهام.[۳]
دانشپژوه بـر این باور است که دیوان منطقی فارابی را سه گونه تدوین است، ولی معلوم نـیست هـمه از خـود فارابی باشد و ممکن است برخی از آنها کار پیروان و شاگردان او باشد.[۴]
جلد اول مشتمل است بر 18 مقاله:
- «آنچه شایسته است بر فراگیری فلسفه مقدم شود»، در نه بند که آن خود پیشدرآمدى است براى منطق و نگارندگان سریانى و عربى که با چنین کاوشى آشنا بودهاند؛
- التوطئة في المنطق؛
- «فصول تشتمل على جميع ما يضطر إلى معرفته من أراد الشروع في صناعة المنطق»، که در پنج فصل است؛
- إيساغوجي أي المدخل؛
- المقولات و لواحقها؛
- العبارة؛
- القياس في ثمانية عشر فصول؛
- القياس الصغير على طريقة المتكلمين في عشرة أبواب: خود فارابى در خطابه به این رساله اشارتى دارد؛
- الأمكنة المغلطة في ثلاثة فصول: فارابى در این دفتر نقله و ابدال را افزوده است که ابن سینا گویا از آن یادى نکرده و ابن رشد در سفسطه، ابدال را فریبنده عرضى و شعرى مىداند. فارابى در برهان در چهار جا از آن یاد کرده است؛
- التحليل في إحدی عشرة مواضع: صاعد اندلسى در طبقات الأمم، آن را از کارهاى علمى فارابى مىداند و میگوید که کندى آن را به فراموشى سپرده است؛
- البرهان في خمسة فصول؛
- شرائط اليقين: از روى جمل الفلسفة ابن هندى و نسخه عبرى پاریس چاپ شده است؛
- الجدل؛
- الخطابة؛
- قوانين صناعة الشعراء؛
- كتاب الشعر؛
- التناسب و التأليف؛
- علم الحقائق: برگرفته از «مجموع أصول الدين و مسموع محصول اليقين» پرداخته ابن عسال دانشمند سده هفتم.[۵]
جلد دوم مشتمل بر گزارش فارابى بر «العبارة و القياس ارسطوست».[۶]مصحح در مقدمه در توضیح گزارشهای فارابی بر منطق ارسطو متذکر میشود که: «فارابى بهجز شرح العبارة و القياس، شرح الإيساغوجي هم دارد که بندى از آن را ابن المطران در «بستان الأطباء» آورده و من آن را در دیباچه منطق ابن مقفع گذاردهام».[۷]
جلد سوم حاوی گزارشهاى ابن باجه و جرجانى و ابن رشد بر نگارشهاى منطقى فارابى است؛
الف)- از ابن باجه:
- صدر إيساغوجي، تعليق المدخل و الفصول من إيساغوجي؛
- تعليق المقولات یا لواحق المقولات، الارتياض على المقولات؛
- كلام على العبارة و تعاليق بارارميناس؛
- كلام في القياس، تعليق القياس؛
- ارتياض في التحليل؛
- كلام في البرهان، كتاب البرهان؛
- كلام لأبيبكر بن الصائغ في فنون شتى منطقية».
ب)- از جرجانى:
- شرح القياس؛
- شرح التحليل و اکتساب المقدمات.
ج)- از ابن رشد: تعلیقه بر البرهان.[۸]
از جمله نوآوریهای فارابی که در منطقیات مطرح شده این است که برای نخستین بار معقول را به معقول اول و ثانی تقسیم کرده است. اولین معقولی که در ذهن حاصل میآید، مأخوذ از امر محسوس است و اگر معقولاتی از غیر محسوسات حاصل شود، از ابتدا بیّن و بدیهی نخواهد بود... همچنین معقولاتی که در نفس از محسوسات پدید میآیند، هنگامی که در نفس محقق میشوند، از آن جهت که در نفسند، عوارضی به آنها ملحق میشود که برخی از آنها جنس، برخی دیگر نوع و برخی معرف به برخی دیگرند... و این اموری که بعد از حصول آن معقولات در نفس بر آنها عارض میشوند خود نیز معقولند... این معقولات، معقولات ثانیه نامیده میشوند.[۹]
فارابی همچنین کلیات خمس را عناصر اصلی همه تعاریف و استدلالها در تمامی علوم میداند، آنها را با حملپذیرهای ارسطو درآمیخته و علاوه بر نوع و فصل، انواع مختلف تعاریف حدی و رسمی را هم در فهرست حملپذیرها قرار میدهد: «محمولات کلی بسیط بر پنج نوع است: جنس، نوع، فصل، خاصه و عرض عام... و محمولات مرکبه از ترکیب همین کلیات خمس حاصل میآید.[۱۰]
وضعیت کتاب
از ایرادات مهم کتاب فقدان فهارس است. مصحح، اختلاف عبارات نسخهها را در متن و پاورقی در کروشه و پرانتز تذکر داده است. نوشتههای برخی سطرهای کتاب پاک شده و قابل خواندن نبوده که مصحح در متن با نقطهچین مشخص کرده و در پاورقی تذکر داده است.[۱۱]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- [[:noormags:780756|باهر، محمد، «زیستنامه: دورنمایی از زندگی و آثار ابونصر فارابی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کتاب ماه فلسفه، دی 1387، شماره 16، صفحه 31 تا 40]].
- فایدئی، اکبر؛ حسینی، سید احمد، «نوآوریهای منطقی فارابی و نقش او در اشاعه و تحول منطق ارسطویی در جهان اسلام»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: خردنامه صدرا، تابستان 1394، شماره 80، صفحه 25 تا 38.