الذريعة إلی مكارم الشريعة
نام کتاب | الذریعة إلی مكارم الشریعة |
---|---|
نام های دیگر کتاب | کتاب الذریعة إلی مكارم الشریعة |
پدیدآورندگان | عجمی، ابوالیزید (محقق)
راغب اصفهانی، حسین بن محمد (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 247/3 /ر2ذ4 1373 |
موضوع | اخلاق اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 |
ناشر | الشريف الرضي |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1373 هـ.ش یا 1414 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE17912AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
الذريعة إلی مكارم الشريعة، اثر ابوالقاسم، حسين بن محمد بن مفضل، معروف به راغب اصفهانى (520ق) است كه به بررسى مباحث مربوط به علم اخلاق و احوال نفس آدمى پرداخته است.
امام محمد غزالى آن را پيوسته همراه خود مىداشته و آن را تحسين مىكرده است. حتى برخى بزرگان شيعى متأخر، مانند مرحوم خوانسارى، صاحب «روضات الجنات»، پس از مقايسه «الذريعة» راغب با «اخلاق ناصری» خواجه نصيرالدين طوسى، نگاشته راغب اصفهانى را از نگاشته خواجه نصير برتر دانستهاند.
راغب هدف خود از نگارش اين كتاب را مباحثى اعلام مىكند كه با توجه بدانها، مىتوان در طهارت و پاكيزگى نفس كوشيد.
ساختار
راغب، كتاب «الذريعة» را در هفت فصل تنظيم نموده و هر فصل را بر ابواب چندى مشتمل ساخته است. اما فصول هفتگانه اين اثر به ترتيب عبارتند از:
- در احوال انسان و قوايش و فضيلتش، مشتمل بر 35 باب؛
- در عقل و علم و نطق و آنچه بدان تعلق دارد و آنچه با آن در تضاد است، مشتمل بر 44 باب؛
- در آنچه به قوه شهويه تعلق دارد، مشتمل بر 15 باب؛
- در آنچه به قوه غضبى متعلق است، مشتمل بر دوازده باب؛
- در عدالت و ظلم و محبت و بغض، مشتمل بر 13 باب؛
- در آنچه به صناعتها و مكاسب و جود و بخل تعلق دارد، مشتمل بر 22 باب؛
- در ذكر افعال و انواع افعال، مشتمل بر 6 باب.
روش راغب در بيان مباحث خود آن است كه در بيشتر ابواب و فصول در تشريح احوال نفس آدمى، از آيات قرآن كريم و احاديث نبوى و ائمه شيعى و روايات منقول از آنها بهره گرفته و در برخى از ابواب، به اشعار و ضربالمثلها و تشبيهات مناسب نيز اشارات متعددى كرده است. در مقدمه، وى اشاره به آياتى دارد كه خداوند رحمان ضمن آنها، حد اعلاى آدمى را بهمثابه اشرف موجودات عالم معين فرموده است ....[۱]
گزارش محتوا
نكته قابل توجه در اين مقدمه و در ابواب مختلف كتاب، استناد راغب به سخنان حضرت على و حضرت امام حسين(ع) و از جمله سخن على(ع) در حكمت 137 «نهج البلاغة»، خطاب به كميل بن زياد است؛ آنجا كه مىفرمايد: «مات خزان الاموال و هم الاحياء و العلماء باقون ما بقى الدهر اعيانهم مفقودة و آثارهم فى القلوب موجودة»؛ «اى كميل، گردآورندگان مال، در عين زندگى، مردهاند، لكن دانشمندان تا دنيا دنياست زندهاند، پيكرهايشان خاك و ناپيدا و لكن آثار ايشان در دلها پابرجاست». راغب به شكلى وسيع از اشعار بسيارى از شعراى شيعى نيز بهره جسته است، از جمله از اشعار شريف رضى .
همچنين در موارد متعددى، احاديث روايتشده در كتاب اصول كافى از رسول خدا(ص) را نقل كرده است و اين مطلب بر توجه او به آموزههاى شيعى دلالت مىكند. راغب در مباحث اين كتاب از شيوهاى منطقى و روشن پيروى كرده است. او آدمى را موجودى ميان بهايم و ملائك برشمرده است، چرا كه شهوات جسمانى آدمى مانند خوردن و نوشيدن و جماع، به بهايم مىماند و قواى روحانىاش به ملائك.
در «الذريعة» وقتى از «جهل» بحث مىشود، بلافاصله از مصاديق آن سخن به ميان مىآيد. وى بحث را از پايينترين درجه جهل آغاز كرده و به بالاترين نقطه كه جهل صرف است رسانده است. او جهل را داراى چهار مرتبه دانسته است:
- جهلى كه در آن، انسان، درست را از نادرست تشخيص ندهد؛
- آنكه شخص به فاسد بودن رأى و كارش اعتقاد دارد، اما ترتيب اثر نداده و براى اصلاح آن قدمى برنمىدارد؛
- آنكه به امر فاسدى معتقد است، ولى به خاطر سوء سريره و از روى بىعقلى و نسنجيدن سطح و عمق كار، بىگدار عملى را انجام مىدهد؛
- فساد كارى را مىداند، عمق فساد را نيز مىشناسد، اما به خاطر تن دادن به دنيا و حب آن، اعم از رياستطلبى و غيره ذلت نفسانى را مىپذيرد، سپس با توجيهات ظاهراً منطقى، فساد خود را توجيه مىكند. اين سخن «الذريعة» با مبحث جهل در «مفردات» اختلاف مصداقى دارد. جهل در كتاب «مفردات»، بر اساس گفته خداوند تعالى در قرآن تنظيم شده، ليكن در «الذريعة» بر اساس اسلوب كلامى تبيين گرديده است؛ بنابراين، مصاديق جهل در «مفردات» راغب با آنچه در كتاب «الذريعة» از آن بحث شده است قطعاً تفاوت دارد، ليكن روشى كه مؤلف در دو كتاب با دو موضوع و دو هدف مختلف به كار برده است، يكسان مىباشد.
نكته مهم اينكه ما در اين كتاب در ظاهر اخلاق مىبينيم و در باطن زبانشناسى. در بين نكات اخلاقى يك چيزهايى است كه مردم هنوز نمىدانند؛ مثلا مردم نمىدانند حليم كيست، چه كسانى به اين درجه بزرگ مىرسند. تعريف دقيقى راجع به چنين افرادى در اين مسئله نشده است، اما بيان شيرين و آوردن روايات و اشعار عربى و امثال عربى بهقدرى اين مسئله را جا انداخته است كه به نظر مىرسد اگر يك عالم بخواهد مسئله حلم را تعريف كند بايد ابتدا اين كتاب را بخواند. روش كتاب در باب وقار، صبر و... نيز همين گونه است.
به نظر راغب، طهارت نفس، شرط اصلى در خليفة اللهى آدمى و نقطه كمال عبادات اوست و بدون طهارت نفس، آدمى فاقد صفت خليفة اللهى است. راغب با استناد به سخن رسول خدا(ص)، «عقل» را نخستين جوهرى كه خداوند رحمان به آدمى عنايت فرموده، دانسته است و آنگاه با ذكر بيتى از ديوان منسوب به امير مؤمنان، على(ع)، از اقسام دوگانه عقل سخن به ميان آورده و منازل عقل را برشمرده، از جلالت عقل و شرف علم سخن گفته است. از ديگر مباحث اين كتاب، بحث از وجوب بعثت انبياء، بحث از ايمان و اسلام و تقوى و بر، انواع جهل و بيان كليه اختلافات موجود ميان مردم در اديان و مذاهب مىباشد.
در مورد اخير، راغب كليه اختلافات ميان پيروان اديان و مذاهب را در اين چهار مرتبه حصر كرده است:
- اختلاف بين اديان نبوى و خارجى، مانند ثنويه و دهريه در مسائلى همچون توحيد، حدوث عالم و سازنده متعادل آن؛
- اختلاف ميان اهل اديان نبوى، با توجه به پيامبرانشان، مانند اختلاف مسلمانان و يهود و نصارى؛
- اختلاف ميان پيروان يك دين در اصول آن، مانند اختلاف قدريه و مجسميه؛
- اختلاف ميان پيروان يك دين در مسائل فرعى، مانند اختلاف شافعيان و حنفيان.
از ديگر مباحث جالب توجه راغب، حصر انواع معلومات و تلاش در راه طبقهبندى علوم است. از نظر راغب، علوم بر سه قسمند:
- علوم متعلق به لفظ؛
- علوم متعلق به لفظ و معنى؛
- علوم متعلق به معنى، دون لفظ.
به نظر راغب گاهى علوم عملى، سنن و سياسات ناميده مىشوند و گاهى هم شريعت خوانده شده و زمانى هم احكام شرع و مكارم آنها را شامل مىگردند.
فصل سوم، درتوصيف چيزهايى كه به قوه شهويه تعلق دارند، همچون حياء، وفاء، مشاوره، كتمان سر، تواضع و كبر، فخر، عجب، عفت، قناعت و زهد بحث كرده است؛ همچنان كه در فصل چهارم با بحث از مفاهيم صبر و مدح، شجاعت، فزع و جزع، سرور و فرح، عذر و توبه، حلم و عفو، غبطه و منافسه و حسد، از متعلقات قوه غضبيه سخن گفته است.
در فصل پنجم هم، در باب انواع عدالت و محبت، ظلم و غيره بحث شده است. نكته قابل توجه ديگر، تلاش راغب در تقسيم دوتايى بسيارى از اين مفاهيم است؛ چنانكه محبت را بر دو قسم طبيعى-مشترك در انسان و حيوان - و اختيارى-مختص انسان - مىداند.
در فصل هفتم، صناعات را به دو قسم علمى و عملى تقسيم كرده است. مؤلف، نگاشته خود را با خاتمهاى در چرايى و چگونگى به كار گرفتن آموزههاى اين اثر و با سلام و درود بر رسول خدا(ص) و آل او و اصحابش به پايان رسانيده است.
وضعيت كتاب
اين كتاب به فرمان شاه شجاع، پادشاه آل مظفر از فارس، به فارسى شيوايى ترجمه شده و آن را «الكنوز الوديعة من رموز الشريعة» نام نهادهاند، ولى مترجم از نام خود ياد نكرده و تنها پدر خود را شمسالدين حسن ظافر ناميده است.
اين ترجمه تاكنون تصحيح و چاپ نشده است، اما دو نسخه از آن بهصورت خطى در كتابخانههاى مجلس و دانشگاه تهران موجود است.
متن عربى «الذريعة الى مكارم الشريعة» تاكنون با تصحيحهايى متعدد منتشر شده است كه بهترين و كاملترين چاپ آن با تصحيح دكتر سيد على ميرلوحى توسط دانشگاه اصفهان در سال 1375ش منتشر شده و مصحح بر آن حواشى سودمندى افزوده است.
در پايان كتاب، فهرست مطالب و فهرست آيات قرآن كريم، فهرست حديث شريف و فهرست آثار منسوب به قائلين آنها، ذكر شده است.
پانويس
- ↑ بقره، 30؛ اعراف، 129؛ انعام، 165
منابع مقاله
- متن و مقدمه كتاب؛
- دائرةالمعارف تشيع، جلد هشتم، زير نظر احمد صدر حاج سيد جوادى، بهاءالدين خرمشاهى، كامران فانى، ناشر نشر شهيد سعيد محبى، چاپ اول، 1379ش، ص 24 - 25.