فخرالدین صفی، علی بن الحسین
فخرالدین صفی، علی بن الحسین | |
---|---|
پرونده:NUR22748jpg | |
نام کامل | فخرالدین علی بن حسین واعظ کاشفی |
لقب | فخر و فخرالدین |
تخلص | صفی |
نام پدر | حسین واعظ کاشفی |
ولادت | شب جمعه بيست ويكم جمادیالاولی سال ٨۶٧ق |
محل تولد | سبزوار |
رحلت | 939ق |
مدفن | هرات ضلع شرقی ارگ (قلعۀ اختیارالدین) |
دین | اسلام |
مذهب | تشیع |
پیشه | واعظ، ادیب |
فخرالدین علی بن کمالالدین حسین واعظ کاشفی (867-939ق)، مشهور به «صفی» و ملقب به فخر و فخرالدین از ادیبان، واعظان و عالمان دینی در نیمۀ دوم قرن نهم و نیمۀ اول قرن دهم هجری دوره تیموریان(۸۰۷ تا ۹۱۳ق.)
ولادت
فخرالدین علی در شب جمعه بيست ويكم جمادیالاولی سال ٨۶٧ق در سبزوار در یک خانوادۀ روحانی و اهل علم و ادب متولد شد.[۱] پدرش کمالالدین حسین بن علی کاشفی (متوفای ۹۱۰ق) معروف به ملاحسین واعظ از ادبا و واعظان شناختۀ قرن نهم قمری است که در علوم دینی و معارف الھی تبحری کامل داشت، و در علم نجوم و ریاضیات وفصول غريبه مهارت و بصیرتی كامل داشت.
تحصیلات
علیصفی در هرات بزرگ شد و در همانجا تحصیل کرد و از محضر پدر و همچنین عبدالرحمان جامی(۸۱۷ – ۸۹۸ق.) و شاگرد او رضیالدین عبدالغفور لاری(متوفای ۹۱۲ق.) بهرهمند شد.
علی صفی تا بیستودوسالگی در هرات به سر برد و در اثر مؤانستی که با جامی و عبدالغفور لاری داشت، به عرفان و تصوف و طریقۀ نقشبندیه علاقهمند گردید و شوق دیدار پیران این طریقت، خصوصاً خواجه عبیدالله احرار، وی را بر آن داشت که عزم ماوراءالنهر نماید. در راه با خواجۀ کلان، فرزند بزرگ سعدالدین کاشغری همراه شد و با هم به دیدار خواجۀ احرار مشرف شدند. علی صفی از این دیدار بهرهها برد و این دوران جزو مؤثرترین و خاطرهانگیزترین دوران عمر وی است. آشنایی و مصاحبت با خواجۀ کلان سبب شد که چند سال بعد علی صفی، داماد خواجۀ کلان و از جانبی همداماد (باجناق) مولانا جامی شود. علاقهمندی و دلبستگی به پیر احرار چهار سال بعد از نخستین بار، علی صفی را مجدد به سمرقند و دیدار این پیر کشاند. این سفر و دیدار برای علی صفی پرثمرتر از دیدار نخستین بود. حاصل این سفرها و دیدار خواجۀ احرار، آفرینش کتاب ارزشمند «رشحات عین الحیات» بود که بعد از وفات آن پیر به رشتۀ تحریر کشیده شد.
صفى بعد از طى مدارج تحصيل و کسب معلومات جای پدر را در موعظه گرفت و این شغل را بعد از زوال دولت تیموری در خراسان تا عهد تشکیل دولت صفوی ادامه داد.
دورۀ زندگانی او و پدرش یکی از دورههای پرآشوب و حساس اجتماعی، سیاسی و عقیدتی در تاریخ ایران است. علیصفی هنگام تاختوتازهای عبیدالله خان ازبک در خراسان و محاصرۀ یکسالۀ هرات و ناامنی و آشوب آن منطقه، ناگزیر به ناحیۀ کوهستانی گرجستان پناه برد. سیفالملوک شاهمحمد سلطان فرمانروای آنجا او را به گرمی پذیرا شد و علیصفی نیز قصیدهای در مدح او سرود و کتاب «لطائف الطوایف» خود را که در آن دیار به پایان رسانیده بود، به این حاکم تقدیم کرد.
مدت کوتاهی از اقامت صفی در گرجستان نگذشته بود که سپاهیان شاهتهماسب صفوی در همین سال ٩٣٩ق. به گرجستان حمله کردند و او نیز با متشنّج شدن اوضاع مجبور شد تا دوباره به هرات برګردد.
وفات
صفی علی براثر سختیهای راه و کهولت سن در میانه راه هرات در سال 939ق ازپا درآمد و پیش از آنکه به آنجا برسد در سنّ هفتاد و دو سالگی درگذشت. پیکرش را به شهر هرات انتقال دادند و در ضلع شرقی ارگ (قلعۀ اختیارالدین) به خاک سپرده شد.
آثار
آثار علیصفی عبارتند از:
- تذکرۀ رشحات عین الحیات
- لطائف الطوایف، انیس العارفین
- حرز الامان من فتن الزمان
- منظومۀ محمود و ایاز
- کشف الاسرار؛ تلخیص و شرح کتاب اسرار قاسمی (تألیف پدرش ملاحسین کاشفی) است.
- فرهنگ علی صفی.
- آداب الاصحاب
- تحفۀ خانی
- سرالمصون من العلم المکنون
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات