فخرالدین صفی، علی بن الحسین
فخرالدین علی بن کمالالدین حسین واعظ کاشفی (867-939ق)، مشهور به «صفی» و ملقب به فخر و فخرالدین از ادیبان، واعظان و عالمان دینی در نیمۀ دوم قرن نهم و نیمۀ اول قرن دهم هجری دوره تیموریان(۸۰۷ تا ۹۱۳ق.)
ولادت
فخرالدین علی در شب جمعه بيست ويكم جمادیالاولی سال ٨۶٧ق در سبزوار در یک خانوادۀ روحانی و اهل علم و ادب متولد شد.[۱] پدرش کمالالدین حسین بن علی کاشفی (متوفای ۹۱۰ق) معروف به ملاحسین واعظ از ادبا و واعظان شناختۀ قرن نهم قمری است که در علوم دینی و معارف الھی تبحری کامل داشت، و در علم نجوم و ریاضیات وفصول غريبه مهارت و بصیرتی كامل داشت.[۲]
تحصیلات
علیصفی در هرات بزرگ شد و در همانجا تحصیل کرد و از محضر پدر و همچنین عبدالرحمان جامی(۸۱۷ – ۸۹۸ق.) و شاگرد او رضیالدین عبدالغفور لاری(متوفای ۹۱۲ق.) بهرهمند شد.[۳]
علیصفی تا بیستودوسالگی در هرات به سر برد و در اثر مؤانستی که با جامی و عبدالغفور لاری داشت، به عرفان و تصوف و طریقۀ نقشبندیه علاقهمند گردید و شوق دیدار پیران این طریقت، خصوصاً خواجه عبیدالله احرار، وی را بر آن داشت که عزم ماوراءالنهر نماید. در راه با خواجۀ کلان، فرزند بزرگ سعدالدین کاشغری همراه شد و با هم به دیدار خواجۀ احرار مشرف شدند[۴]. علی صفی از این دیدار بهرهها برد و این دوران جزو مؤثرترین و خاطرهانگیزترین دوران عمر وی است. آشنایی و مصاحبت با خواجۀ کلان سبب شد که چند سال بعد علی صفی، داماد خواجۀ کلان و از جانبی همداماد (باجناق) جامی شود. علاقهمندی و دلبستگی به پیر احرار چهار سال بعد از نخستین بار، علی صفی را مجدد به سمرقند و دیدار این پیر کشاند. این سفر و دیدار برای علی صفی پرثمرتر از دیدار نخستین بود. حاصل این سفرها و دیدار خواجۀ احرار، آفرینش کتاب ارزشمند «رشحات عین الحیات» بود که بعد از وفات آن پیر به رشتۀ تحریر کشیده شد.[۵]
صفى بعد از طى مدارج تحصيل و کسب معلومات جای پدر را در موعظه گرفت و این شغل را بعد از زوال دولت تیموری در خراسان تا عهد تشکیل دولت صفوی ادامه داد.
دربارۀ او گفتهاند که مانند پدر بر مذهب تشيع بود ولی اعتقادش بسلسلۀ نقشبندیه ما را در قبول این خبر بهتردید میافکند در حالی که دلیلی هم بر رد آن نداریم.[۶]
دورۀ زندگانی او و پدرش یکی از دورههای پرآشوب و حساس اجتماعی، سیاسی و عقیدتی در تاریخ ایران است. علیصفی هنگام تاختوتازهای عبیدالله خان ازبک در خراسان و محاصرۀ یکسالۀ هرات و ناامنی و آشوب آن منطقه، ناگزیر به ناحیۀ کوهستانی گرجستان پناه برد. سیفالملوک شاهمحمد سلطان فرمانروای آنجا او را به گرمی پذیرا شد و علیصفی نیز قصیدهای در مدح او سرود و کتاب «لطائف الطوایف» خود را که در آن دیار به پایان رسانیده بود، به این حاکم تقدیم کرد.
مدت کوتاهی از اقامت صفی در گرجستان نگذشته بود که سپاهیان شاهتهماسب صفوی در همین سال ٩٣٩ق. به گرجستان حمله کردند و او نیز با متشنّج شدن اوضاع مجبور شد تا دوباره به هرات برګردد.[۷] [۸]
وفات
علیصفی براثر سختیهای راه و کهولت سن در میانه راه هرات در سال 939ق از پا درآمد و پیش از آنکه به آنجا برسد در سنّ هفتاد و دو سالگی درگذشت. پیکرش را به شهر هرات انتقال دادند و در ضلع شرقی ارگ (قلعۀ اختیارالدین) به خاک سپرده شد.[۹]
آثار
آثار علیصفی عبارتند از:
- تذکرۀ رشحات عین الحیات
- لطائف الطوایف، انیس العارفین
- حرز الامان من فتن الزمان
- منظومۀ محمود و ایاز[۱۰]
- کشف الاسرار؛ تلخیص و شرح کتاب اسرار قاسمی (تألیف پدرش ملاحسین کاشفی) است.
- فرهنگ علی صفی.
- آداب الاصحاب
- تحفۀ خانی
- سرالمصون من العلم المکنون[۱۱]
پانويس
- ↑ ر.ک: سیف، عبدالرضا، صفحه یازده
- ↑ ر.ک: قاسمی، مسعود، ص15
- ↑ ر.ک: سیف، عبدالرضا، صفحه یازده
- ↑ ر.ک: صفا، ذبیحالله،، ج4، ص535
- ↑ ر.ک: فیاض، فهیم، نگاهی به زندگی و آثار فخرالدین علی صفی
- ↑ ر.ک: صفا، ذبیحالله، ص536
- ↑ ر.ک: سیف، عبدالرضا، صفحه دوازده
- ↑ ر.ک: صفا، ذبیحالله، ص536
- ↑ ر.ک: فیاض، فهیم، نگاهی به زندگی و آثار فخرالدین علی صفی
- ↑ ر.ک: سیف، عبدالرضا، صفحه سیزده
- ↑ ر.ک: فیاض، فهیم، نگاهی به زندگی و آثار فخرالدین علی صفی
منابع مقاله
- سیف، عبدالرضا، مقدمه کتاب انیس العارفین، تألیف صفی کاشفی؛ تهران، دانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ، ۱۳۸۸ش
- قاسمی، مسعود، مقدمه کتاب فرهنگ علی صفی، تألیف فخرالدین علی بن حسین واعظ کاشفی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر افشار با همکاری نشر سخن، 1399ش
- صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران و در قلمرو زبان پارسی از پایان قرن هشتم تا اوایل قرن دهم هجری، جلد4، تهران، انتشارات فردوس، 1366
- فیاض، فهیم، نگاهی به زندگی و آثار فخرالدین علی صفی، پایگاه مؤسسه پژوهشی بایسنغر پاسدار فرهنگ، ۱۴۰۰/۰۳/۰۱