معجم العناوين الكلامية و الفلسفية

معجم العناوين الكلامية و الفلسفية معجم الفبایی عناوین کلامی و فلسفی دانشمندان اسلامی ده قرن پیش است که توسط گروه کلام و حکمت اسلامی بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، تهیه و تدوین شده است.

معجم العناوين الكلامية و الفلسفية
معجم العناوين الكلامية و الفلسفية
پدیدآورانبنياد پژوهش‌های اسلامي، گروه کلام (نویسنده)
ناشرآستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى
مکان نشرايران - مشهد مقدس
چاپ1
موضوعفلسفه‌اسلامی - واژه نامه‏‌ها - عربی کلام - واژه نامه‏‌ها - عربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏200‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

گردآورندگان این اثر عبارتند از آقایان حجج‌اسلام غلامعلى یعقوبى، محمد قائمى، محمد حاجى‌‏آبادى، محمد زارعى امین و عین‌الله یداللهى. آقاى محمد فلسفى نیز در نمونه‏‌خوانى دقیق کتاب و پیرایش آن از ناهماهنگی‌ها و غلط‎هاى چاپى سهم درخور تقدیرى داشته‏‌اند[۱].

ساختار

کتاب با مقدمه ناشر (به زبان عربی و ترجمه فارسی آن) آغاز و مطالب به دو بخش اصلی تقسیم شده است: بخش اول شامل معجم عناوین کلامی و بخش دوم شامل معجم عناوین فلسفی است. در پایان هر بخش، افزون بر فهرست مدخل‎های اصلی، از مصادر و منابع مورد استفاده در این کتاب نیز یاد شده است[۲].

این معجم، الفبایی است که نخست عنوان را توضیح می‌دهد و آنگاه کتبی را که در مبحث مزبور مطرح شده، بر اساس زمان نگارش نشان می‌دهد. در این معجم، عناوین مرتبط نشان داده شده و نزدیک به دویست جلد کتاب که در طول ده قرن نگارش یافته، مورد مراجعه قرار گرفته است ازاین‌روی معجمی قابل‌استفاده در حوزه کلام و فلسفه است[۳].

گزارش محتوا

در مقدمه، به بیان برخی از ویژگی‌های کتاب، پرداخته شده است[۴].

برخی از ویژگی‌های این اثر را می‌توان در نکات زیر، خلاصه نمود:

  1. در تألیف و گردآورى مطالب این کتاب، عمده متون کلامى و فلسفى ده قرن اخیر تألیف شده توسط مسلمانان موردنظر بوده است.
  2. تعداد کتب مورد استفاده در این دو تألیف حدود دویست عنوان و فیش‌هاى مستخرج از آن‌ها بالغ‎بر سه هزار عدد بوده است که ذیل حدود هشت‎صد عنوان اصلى طبقه‌‏بندى گردیده‌‏اند.
  3. ذیل عناوین اصلى، همه عناوین فرعى و مرتبط با آن‌ها نیز به ترتیب الفبایى آورده شده‌‏اند. البته در این تنظیم از لحاظ شدن پسوندهاى: فى بیان؛ فى الاشارة؛ فى أنّه؛ هل کان و نظایر آن‌ها چشم‏‌پوشى شده است.
  4. با توجه به ارتباط مستقیم و زیاد پاره‏‌اى از عناوین به یکدیگر، در پایان هر عنوان، با ارجاعات لازم کوشش شده است که این ارتباطات نمایانده شود.
  5. براى هریک از عناوین، تعریفى از یکى از کتب معتبر همان موضوع ارائه شده است.
  6. عناوین به ترتیب الفبا ذکر شده‏‌اند و مصادر آن‌ها به ترتیب زمانى آورده شده‏‌اند.
  7. مصحح و منقح نبودن اغلب مصادر در این دو موضوع و عدم دسترسى به کلیه مصادر و نیز فهرست‏‌نویسى و عنوان‏‌بندى نشدن بعضى از کتب قابل‌دسترسی توسط مؤلفان آن‌ها، نواقص ناگزیرى را در این تألیف سبب شده‌‏اند[۵].

نخستین نکته شایان ذکر درباره کتاب، این است که در این معجم، به‌جای توجه به محتوا و مندرجات این متون، عناوین فصل‎های آن‌ها اساس کار قرار گرفته است. کاملاً روشن است که فهرست بسیاری از کتاب‌ها، گویای محتوای آن‌ها نیست و چه‌بسا مطالب فراوانی که در عنوان غیر مناسب جای گرفته باشد. به‌علاوه پاره‌ای از کتاب‌ها یا اصلاً عنوانی ندارند و یا دارای عناوین بسیار کلی هستند[۶].

با تمام محاسن مذکور برای کتاب، انتقاداتی برای آن ذکر شده است، از جمله آنکه تقسیم کتاب به دو بخش مجزا (کلام و فلسفه) چندان مناسب نیست؛ زیرا از یک دوران کوتاه که بگذریم، سرنوشت این دو علم در فرهنگ و تمدن اسلامی با یکدیگر گره خورده و موضوعات و مسائل آن کاملاً مشابه و هم‌افق است. این تفکیک، گذشته از آنکه سبب تکرار بسیاری از عناوین در هردو قسمت شده، کار را بر تدوین‌کنندگان این اثر نیز سخت و دشوار کرده است؛ مثلاً در فهرست منابع این قسمت از آثاری نام برده شده که درست به نظر نمی‌رسد؛ برای نمونه در بخش معجم فلسفی از شرح مواقف، رسائل غزالی‎، مباحث مشرقیه استفاده شده که تقریباً همگی جزء منابع کلامی است. برعکس کتاب «الدرة الفاخرة جامی» و «التصورات» خواجه طوسی در معجم کلام آورده شده است. جالب اینجاست که «تهافت الفلاسفة» که در نقد فلسفه و اثبات اقوال متکلمین است، در بخش فلسفه آمده و «تلخیص المحصل» خواجه طوسی که نوشته یک فیلسوف در رد متکلمین و اثبات مدعیات فلسفی است در بخش کلام استفاده شده است[۷].

مدخل‎های انتخاب شده برای هر قسمت نیز چندان مناسب نیست. برای نمونه در معجم فلسفی با عنوان «امامة» برمی‌خوریم که مباحث امامت خاصه ‎را نیز در بر می‌گیرد؛ مثلاً در ذیل این مدخل، عناوین زیر به چشم می‌خورد‎: امامت ائمه اثناعشر بعد از حضرت علی(ع)، امامت حضرت حجت(ع)، در وجود صاحب العصر(عج) و... یا در مدخل «نبی» به عناوین زیر بر می‌خوریم: اثبات نبوت محمد(ص)، اوصاف النبی و خصائصه، خاتمیت حضرت رسول(ص) و... بدیهی است که هیچ‎یک از این عناوین جزء مسائل فلسفه نیست و اگر احیاناً در یک کتاب فلسفی آمده باشد، به دلیل گرایشان کلامی مصنف آن است. در مقابل در بخش کلام با عناوینی چون امکان، امتناع، واجب‌الوجود، افلاک و... مواجه می‌شویم. مدخل «سوفسطائیه» در معجم کلام آمده و در معجم فلسفه نیامده است، با آنکه می‌دانیم ابن‌سینا در شفا، شیخ اشراق در مطارحات و ملا‎صدرا در اسفار این موضوع را مورد بحث قرار داده‌اند. به‌علاوه، بسیاری از عناوین این دو بخش مشترک هستند و در هردو قسمت تکرار شده است که با ادغام دو معجم می‌توان از آن پرهیز کرد[۸].

در گزینش منابع نیز ضابطه مشخصی وجود نداشته است؛ مثلاً کتاب «المطالب العالية» فخر رازی که از مهم‎ترین آثار امام فخر است یا کتاب‌های دیگرش مثل «أصول‌الدين»، «عصمة الأنبياء»، «القضاء و القدر» و «شرح عيون الحكمة» و... فراموش شده، ولی کتاب «مناظرات» او که علاوه بر اندک بودن حجم آن‎، محتوای علمی چندانی نیز ندارد، در معجم مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین کتاب‌هایی چون «الإنتصار» ابن خیاط، «شرح مقاصد» تفتازانی، «المحصل» فخر رازی‎، «فصوص الحكم» منسوب به فارابی، «بیان الحق بضمان الصدق‎» لوکری و... در لیست منابع معجم نیست[۹].

در بین مآخذ فلسفی از «كشاف اصطلاحات الفنون» نام برده شده، ولی از «الفهرست» ابن ندیم که یکی از منابع مهم در شناخت اصطلاحات رایج در قرون اولیه است، مورد استفاده قرار نگرفته است. همچنین از «محيط المحيط» بطرس بستانی نام برده شده که کتابی است در لغت و ربطی به معجم فلسفی ندارد و ظاهراً در هیچ جای معجم مذکور از آن استفاده نشده است. نمونه دیگر ازاین‌دست را می‌توان «المقابسات» ابوحیان توحیدی دانست که نظیر کلیات ابو‎البقاء یک متن فلسفی به‌حساب نمی‌آید و در واقع کشکولی از مطالب ادبی و عامیانه است[۱۰].

در مقدمه کتاب، محدوده کار، آثار دانشمندان اسلامی قرار داده شده است و حال‎آنکه در فهرست به کتاب «دلالة الحائرين» از ابن میمون یهودی بر می‌خوریم و اگر بنا باشد که در چنین معجمی از آثار غیر مسلمین نیز استفاده شود، بی‌گمان قبل از هرچیز باید از «آثولوجیا» یاد کرد که بیشترین تأثیر را در فلسفه و عرفان اسلامی بر جای گذاشته و محور بحث‎های عمیق فلسفی بوده است. در این معجم از اثولوجیا و ترجمه آثار افلاطون و ارسطو به عربی استفاده نشده است‎[۱۱].

اشکال دیگر معجم این است که متصدیان، تعریف‎ مشخصی از فلسفه ندارد. در لابه‌لای‎ مدخل‎های‎ فلسفی به‎ عناوین ریاضی؛ مثل عدد، شکل و زاویه و عناوین طبیعی؛ مثل ارض، معادن، الشعاع و... و عناوین منطقی؛ مثل قیاسات و موضوعاتی در علم نجوم؛ مثل‎ الکواکب، الفلک و مسائل فلکیات، موسیقی‎، کیمیا کهانة، مفاهیم‎ اخلاق و حکمت عملی؛ مثل شجاعت، جبن، غضب و... بر می‌خوریم[۱۲].

ظاهراً‎ ایشان‎ فلسفه را به معنای قدیم‎ آن‌که‎ شامل همه علوم و معارف نظری می‌شده، گرفته‌اند، حال‎آنکه نه‌تنها از منابع‎ اصلی در علم منطق، طبیات، موسیقی و حکمت عملی استفاده‎ نشده، بلکه‎ عناوین‎ موجود در معجم در‎ خصوص‎ علومی مثل‎ منطق و نجوم و موسیقی کمتر از آن است که شایسته چنین‎ عنوانی باشد. وانگهی در ص 75 مدخلی تحت عنوان «عبادات» آورده شده که عناوین فرعی زیر را شامل می‌شود‎: احوال‎‎ السالکین، اکسیر العارفین، التسلیم، التقوی و... چنین‎ عناوینی در هیچ معنایی از فلسفه نمی‌گنجد[۱۳].

در معجم کلامی نیز همین مشکل وجود دارد و معلوم نیست‎ که قلمرو علم کلام چگونه ترسیم شده‎ است‎؛ مثلاً مشخص‎‎ نیست که بحث از فرق و مذاهب را جزء کلام می‌دانند یا خیر. در همان حال که کتاب‎ ملل و نحل شهرستانی از جمله مآخذ ین‎ بخش آورده شده و در‎ گوشه‎ و کنار‎ این ملل و مذاهب مختلف‎ یاد شده، ولی از منابع ملل و فرق نظیر مقامات الاسلامیین، الفرق‎ بین الفرق، الفصل‎ و...، استفاده نشده است و مباحث‎ مطرح شده در ملل و فرق بسیار اندک و غیرقابل‎ اعتنا‎ است‎[۱۴].

پاره‌ای از مدخل‎ها که با فلسفه و کلام کاملاً بیگانه است در این معجم آورده شده‎ است. این در حالی است که پاره‌ای از عناوین اصلی فلسفه و کلام در‎ این معجم وجود ندارد‎؛ مثلاً‎ در معجم فلسفی(ص105) با مدخلی به نام «کلام» بر می‌خوریم که‎ در ذیل آن عناوین زیر به چشم می‌خورد: اجادة الانسان الکلام‎ المترجل، انشاء الکلام الجدید ایسر علی الادباء من‎ ترفیع‎ القدیم، الموازنة بین النثر و الشعر و... معلوم نیست که این‎ عناوین با چه توجیهی در معجم فلسفی گنجانده شده است‎[۱۵].

مثال دیگر: در معجم فلسفی(ص 3)، مدخلی به‌عنوان «الآلات» آمده که عناوین‎ زیر‎ را شامل می‌شود: اسامی الآلات‎ و ما یتبعها، آلات التناسل، کیفیّة صناعة الآلات و اصلاحها و... این‌گونه موارد کم نیست؛ برای مثال بنگرید به مدخل «قرآن» در معجم فلسفی(ص 97) یا «عبادت» در‎(ص 75) ‎[۱۶].

از دیگر اشکالات مهم این مجموعه آن است که در ذیل هر عنوان‎، معمولاً‎ به‎ یک یا دو منبع اکتفا شده و تمام مآخذ مربوط را‎ نیاورده‌اند؛ برای مثال در ذیل قاعده الواحد (الواحد لا یصدر عنه‎ الاّ الواحد)(ص 146)، تنها به چند مدرک‎ اشاره‎ شده‎ ‎ ‎است. یا در زیر عنوان «اقسام وحدت» تنها به أصل الأصول‎ و اسفار‎ ارجاع‎ شده است، درصورتی‌که این مسئله در متون بسیاری مورد بحث قرار گرفته است‎.

همچنین‎ در‎ مورد «اقسام فلسفه» تنها به‎ مفاتیح العلوم ارجاع شده(ص 94)، حال‎آنکه‎ در‎ اکثر‎ آثار فلسفی‎ مخصوصاًً در شفاء، حکمة الاشراق و اسفار به‌طورجدی مورد بحث و مناقشه‎ قرار‎ گرفته‎ است. اهمیت این مطلب به‌ویژه زمانی‎ دانسته می‌شود که به یاد آوریم فیلسوفان و متکلمان‎ در‎ این‌گونه‎ مباحث اختلاف‎نظر دارند و مراجعه به یک منبع، محقق را از‎ دیگر‎ منابع‎ بی‌نیاز نمی‌کند؛ خصوصاً آنکه در بسیاری موارد معجم مذکور منابع اصلی را نشان نمی‌دهد‎[۱۷].

در ذیل هر مدخل غالباً ً با استفاده از منابع، تعریفی نیز از آن‎ ارائه شده است. در پاره‌ای موارد این تعریفات چندان مناسب‎ نیست و یا از زاویه نگاه یک‎ مکتب‎ فلسفی و کلامی خاصی‎ مطرح شده و نمی‌تواند یک تعریف عام و قابل‎قبول باشد:

مثلاً در تعریف «توحید» از مقابسات نقل شده که: التوحید هو اعتراف النفس بالواحد لوجدانها ایّاه واحدا‎ من‎ حیث هو واحد لا من حیث قیل انّه واحد(ص 29 فلسفه). این تعریف‎ گذشته از ابهام آن، به توحید الهی ربط ندارد[۱۸].

وضعیت کتاب

فهرست معجم عناوین هر بخش، در انتهای همان بخش قرار گرفته و در پاورقی‌ها، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.

پانویس

  1. مقدمه، صفحه هشت
  2. سبحانی، محمدتقی، ص49
  3. معرفی‌های گزارشی، ص84
  4. مقدمه، صفحه پنج- هشت
  5. همان، صفحه هفت- هشت
  6. ر.ک: سبحانی، محمدتقی، ص49
  7. همان
  8. همان
  9. همان
  10. همان
  11. همان
  12. همان، ص50-51
  13. همان، ص51
  14. همان
  15. همان
  16. همان
  17. همان
  18. همان، ص52

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. سبحانی، محمدتقی، «نگاهی انتقادی به معجم عناوین کلامی و فلسفی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: آینه پژوهش، آذر و دی 1374- شماره 35، (5 صفحه- از 48 تا 52).
  3. «معرفی‌های گزارشی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: آینه پژوهش، خرداد و تیر 1374، شماره 32، (13 صفحه- از 80 تا 92).

وابسته‌ها