ابن نفیس، علی بن ابیحزم
ابن نفيس، ابوالحسن (ابوالعلاء) علاءالدين على بن ابىالحزم، ابن نفيس قرشى، پزشک مشهور دمشقى و كاشف گردش ريوى خون است كه در ادب، منطق، فلسفه و علوم دينى نيز دستى قوى داشت.
نام | ابن نفیس، علی بن ابیحزم |
---|---|
نامهای دیگر | ابنابیالحزم
ابنالنفیس، ابوالحسن علاءالدین علی بن ابیالحزم ابنالنفیس، علی بن ابیالحزم قرشی، علی بن ابیالحزم نفیسی، علی بن ابیالحزم علاءالدین ابنابیالحزم قرشی |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 687 ق |
اساتید | |
برخی آثار | الصیدلیة المجربة (الموجز في الطب) |
کد مؤلف | AUTHORCODE2999AUTHORCODE |
تولد
در منابع، به تاريخ تولد ابن نفيس اشاره نشده است، اما با توجه به تاريخ درگذشت او در سال 687ق، مىتوان گفت در حدود سال 607ق، زاده شده باشد.
اساتید
ابن نفيس در دمشق رشد يافت و نزد كسانى چون ابن نحاس به تحصيل نحو و در بيمارستان نورى نزد عمران اسرائيلى به تحصيل طب پرداخت، اما برجستهترين استاد او در طب مهذبالدين دخوار است كه ابن ابىاصيبعه نيز خود نزد وى شاگردى كرده است. با توجه به تاريخ تولد و درگذشت ابن ابىاصيبعه كه همعصرى و تقريباً همسالى او را با ابن نفيس نشان مىدهد، دور نيست كه وى با ابن نفيس در مجلس اين استاد مشهور همدرس بوده باشد.
تدریس
ابن نفيس پس از تحصيل طب در دمشق، به قاهره رفت و به گفته اسنوى در بيمارستان منصورى به تدريس پرداخت. غليونجى حدس زده كه او احتمالاً در فاصله سالهاى 633 و 636ق، همراه با ابن ابىاصيبعه به مصر رفته است، اما اگر اين همراهى درست باشد، با توجه به آنكه ابن ابىاصيبعه در ربيعالاول 634، به صرخد رفته و در آنجا مقام گزيده است، مىبايست آن دو پيش از آن تاريخ، به مصر رفته باشند. از سوى ديگر، از آنجا كه بيمارستان منصورى قاهره در 684ق، به دست المنصور سيفالدين قلاوون تأسيس شد، برخلاف آنچه از روايت اسنوى مستفاد مىشود، وقتى ابن نفيس بدانجا رسيد، هنوز بيمارستان مذكور ساخته نشده بود كه وى در آنجا مقام گزيند. در آن روزگار، سلطان بيبرس بند قدارى بر مصر فرمان مىراند و ابن نفيس مىبايست در بيمارستان ناصرى به تدريس پرداخته باشد.
ابن نفيس همچنين در مدرسه مسروريه قاهره به تدريس فقه پرداخت. گفتهاند كه وى چندان به تدريس علاقه داشت كه شب و روز نمىشناخت و افزون بر مدرسه و بيمارستان، در خانه نيز مجالس درس تشكيل مىداد و برخى از علماى عصر به محضرش مىشتافتند. از جمله شاگردان او بايد از صفى ابوالفتح مسيحى، سديد دمياطى، ابوالفرج اسكندرى، ابوالفرج ابن قف و ابن ابىحليقه رئيس الاطباء نام برد.
ابن نفيس، سرانجام به دنبال چند روز بيمارى در قاهره درگذشت و شاگردش صفى ابوالفتح مسيحى در رثايش شعر سرود. وى اموال بسيارى بر جاى گذارد و چون زن و فرزندى نداشت، املاك و کتابخانه خود را وقف بيمارستان منصورى كرد.
ابن نفيس يكى از برجستهترين دانشمندانى است كه با پديد آوردن آثارى نام خود را در تاريخ پزشکى فرهنگ اسلامى بلندآوازه ساخت. افزون بر آن در فقه و اصول، حديث، منطق و ادب نيز فضلى تمام داشت. ابن نحاس، دانش او را در نحو ستوده؛ چنانكه در اين فن، رواياتى از او بر جاى مانده است. ابن فضلالله كه او را علامه روزگار و پدر همه علوم خوانده، يادآور شده است كه ابن نفيس در منطق به شيوه متقدمان تمايل داشت و در طب با جالینوس مخالفت مىورزيد.
با آنكه او را پيشواى پزشکان خواندهاند و از آثار او برمىآيد كه در فنون پزشکى و جراحى چيرهدست و صاحب سبك بوده است، گفتهاند كه در مداواى بيماران مهارت نداشت و به تجويز غذا بيش از دارو و از داروها به مفردات بيشتر مىپرداخت. سبكى و ابن قاضى شهبه، او را در زمره فقيهان شافعى ياد كرده و بهگونهاى مبالغهآميز، در علاج بيماران از ابن سينا ماهرترش دانستهاند.
آنچه در سده اخير، موجب شهرت ابن نفيس و توجه دانشمندان به وى شده، آگاهى او از گردش ريوى يا گردش كوچك خون است كه نشان مىدهد بايد در انتساب اين كشف به ميگل سروتو كه در سده 16م - سه سده پس از ابن نفيس - مىزيسته است، ترديد كرد.
نخستين بار يك دانشجوى مصرى دانشكده پزشکى فرايبورگ آلمان، به نام محيىالدين تطاوى (1896 - 1945م) در کتابخانه برلين به نسخهاى از شرح تشريح القانون ابن نفيس دست يافت كه اين نظريه در آن مطرح شده بود. تطاوى رساله دكتراى خود را با عنوان «گردش ريوى خون از نظر [ابن نفيس] قرشى» بر اساس اين کتاب تهيه كرد كه بحثهاى بسيار برانگيخت.
آثار
ابن نفيس، در فنون مختلف، خاصه در پزشکى، آثار متعددى پديد آورد كه نسخ بيشتر آنها اكنون در دست است. آثار او در پزشکى، غالباً شامل شرح برخى از كتب بقراط و جالینوس و مفصلتر از همه، آثار ابن سيناست و هم ازاينرو كه عنايت بسيار به آثار ابن سينا داشت، او را ابن سيناى دوم لقب دادهاند. برخى از شروح مفصل ابن نفيس كه خود شامل چند بخش است، هريك كتب مستقل به شمار آمده و بعضى از آثار ديگر او به چند نام شهرت يافته است و نويسندگان متقدم يا متأخر، آنها را آثار جداگانه شمردهاند:
- رساله در اوجاع الاطفال؛
- بغية الطالبين و حجة المتطببين؛
- بغية الفطن من علم البدن؛
- تشريح الاعضاء المفرد؛
- التعليق على کتاب الاوبئة بقراط؛
- تقاسيم العلل و اسباب الامراض؛
- ثمار المسائل؛
- جامع الدقائق من الطب؛
- الرسالة الكاملية في السير النبوية؛
- رقائق الحلل في دقائق الحيل؛
- الشافى؛
- الشامل؛
- شرح ابيديميا لبقراط؛
- شرح الاسباب و العلامات؛
- شرح اشارات ابن سينا؛
- شرح تشريح جالینوس؛
- شرح تشريح قانون؛
- شرح تقدمة المعرفة بقراط؛
- شرح التنبيه ابواسحاق شيرازى؛
- شرح طبيعة الانسان بقراط؛
... [۱]
پانویس
- ↑ سجادی، سید صادق، ج5، ص52-55
منابع مقاله
سجادی، سید صادق، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378
وابستهها
الصیدلیة المجربة (الموجز في الطب)
شرح القرشي علی القانون (نسخه مجلس)
کتاب الموجز المحشي بالتحشية الجديدة
الشامل فی الصناعة الطبیةَ (بخش یکم از فن سوم)
شرح نفیسی: شرحی بر کتاب الموجز ابن نفیس
مجموعه شرح قانون ابن سینا: کتابهای دوم، سوم، چهارم و پنجم
ترجمه فارسی و شرحي بر موجز ابن نفيس
شرح فارسی کتاب الموجز ابن نفیس
المغني في شرح الموجز (شرح سدیدی)