۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
سه مکتب باطنگرای تصوف، قبّالا و گنوسی به دلیل تأثیرگذاری متقابل یا یکسویه بر یکدیگر و نیز اشتراک یا قرابت نسبی در آبشخورهای اندیشه، در عین وجوه تمایز و اختلاف چشمگیر، میتوانند موضوع یک بحث تطبیقی واقع شوند. هر کدام از سه مکتب عرفانی قبّالا، گنوس و تصوف در بستر فرهنگی و اجتماعی یکی از ادیان بزرگ الهی (یهود، مسیح و اسلام) نضج یافته و به منصّه ظهور رسید. در این میان مکتبی چون گنوس از مسیحیت کمترین تأثیر را پذیرفت، بلکه با گرایش برخی از بزرگان این مکتب به دین مسیحیت، تعالیم راستین این دین در معرض انحراف و بدعت قرار گرفت؛ تصوف و قبّالا، مکتبهای توحیدمحور و تکخداباور هستند. | سه مکتب باطنگرای تصوف، قبّالا و گنوسی به دلیل تأثیرگذاری متقابل یا یکسویه بر یکدیگر و نیز اشتراک یا قرابت نسبی در آبشخورهای اندیشه، در عین وجوه تمایز و اختلاف چشمگیر، میتوانند موضوع یک بحث تطبیقی واقع شوند. هر کدام از سه مکتب عرفانی قبّالا، گنوس و تصوف در بستر فرهنگی و اجتماعی یکی از ادیان بزرگ الهی (یهود، مسیح و اسلام) نضج یافته و به منصّه ظهور رسید. در این میان مکتبی چون گنوس از مسیحیت کمترین تأثیر را پذیرفت، بلکه با گرایش برخی از بزرگان این مکتب به دین مسیحیت، تعالیم راستین این دین در معرض انحراف و بدعت قرار گرفت؛ تصوف و قبّالا، مکتبهای توحیدمحور و تکخداباور هستند. | ||
تصوف بهشدت تحت تأثیر مبانی شریعت اسلامی واقع شد، هرچند برخی آموزههای صوفیه در قالب طریقت، خارج از محدودة شریعت تلقی شد؛ ولی در کل تعالیم آن در مدار توحید باقی ماند؛ قبّالا نیز در عین تکوین در بستر دین یهود، از مبانی و آموزههای گنوسی و تصوف متأثر شد. هرچند قبّالائیان موحد بودند، ولی تأسی از برخی مبانی گنوسی، آنها را در معرض اتهام به لغزش از مسیر توحید قرار داد. اندیشۀ گنوسی نیز برآمده از عقاید ملل و ادیان (نوافلاطونی، یهود، ایران باستان، مسیحیت، آیینهای بینالنهرین، مصر و ....) است، از اندیشۀ توحیدی فاصله گرفته و به نوعی از ثنویت تمایل بیشتری دارد. بنیان تفکر در هر سه مکتب مبتنی بر معرفت اشراقی و رمزی است و هر سه درصدد پاسخگویی به پرسشهای اساسی دربارۀ هستی و زندگیاند؛ اینکه از کجا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ و چگونه باید برویم؟ | تصوف بهشدت تحت تأثیر مبانی شریعت اسلامی واقع شد، هرچند برخی آموزههای صوفیه در قالب طریقت، خارج از محدودة شریعت تلقی شد؛ ولی در کل تعالیم آن در مدار توحید باقی ماند؛ قبّالا نیز در عین تکوین در بستر دین یهود، از مبانی و آموزههای گنوسی و تصوف متأثر شد. هرچند قبّالائیان موحد بودند، ولی تأسی از برخی مبانی گنوسی، آنها را در معرض اتهام به لغزش از مسیر توحید قرار داد. اندیشۀ گنوسی نیز برآمده از عقاید ملل و ادیان (نوافلاطونی، یهود، ایران باستان، مسیحیت، آیینهای بینالنهرین، مصر و....) است، از اندیشۀ توحیدی فاصله گرفته و به نوعی از ثنویت تمایل بیشتری دارد. بنیان تفکر در هر سه مکتب مبتنی بر معرفت اشراقی و رمزی است و هر سه درصدد پاسخگویی به پرسشهای اساسی دربارۀ هستی و زندگیاند؛ اینکه از کجا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ و چگونه باید برویم؟ | ||
به لحاظ زمانی مکتب گنوسی که در صدر مسیحیت (اوج شکوفایی آن در قرن دوم میلادی) ظهور کرده است، بر تصوف و قبّالا تقدم دارد. حدود ششصد سال بعد (قرن هشتم میلادی) تصوف ظهور میکند، قبّالا نیز با وجود ظهور از اواخر قرن یازدهم ارکان آن در حدود قرن سیزدهم میلادی شکل میگیرد که پانصد سال بعد از ظهور تصوف است. البته شکل ابتداییتری از عرفان یهود تحت عنوان مرکبه یا مرکاوا پیش از تصوف و مقارن با پیدایش گنوس وجود داشته و تحت تأثیر آموزههای گنوسی بوده است. عرفان قبّالا نیز ریشه در مرکبه دارد و مبتنی بر آن شکل گرفته اما مسیر متفاوتی را طی کرده است. | به لحاظ زمانی مکتب گنوسی که در صدر مسیحیت (اوج شکوفایی آن در قرن دوم میلادی) ظهور کرده است، بر تصوف و قبّالا تقدم دارد. حدود ششصد سال بعد (قرن هشتم میلادی) تصوف ظهور میکند، قبّالا نیز با وجود ظهور از اواخر قرن یازدهم ارکان آن در حدود قرن سیزدهم میلادی شکل میگیرد که پانصد سال بعد از ظهور تصوف است. البته شکل ابتداییتری از عرفان یهود تحت عنوان مرکبه یا مرکاوا پیش از تصوف و مقارن با پیدایش گنوس وجود داشته و تحت تأثیر آموزههای گنوسی بوده است. عرفان قبّالا نیز ریشه در مرکبه دارد و مبتنی بر آن شکل گرفته اما مسیر متفاوتی را طی کرده است. | ||