۱۴۴٬۷۴۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''كتاب التكملة علی كتاب العين'''، نوشته ابوحامد احمد بن محمد خارزنجی بشتی ( | '''كتاب التكملة علی كتاب العين'''، نوشته [[خارزنجی، احمد بن محمد|ابوحامد احمد بن محمد خارزنجی بشتی]] (متوفای 348ق)، از ادیبان خراسان است. این کتاب لغت، توسط [[حمیداوی، نبأ عبدالأمیر|نبأ عبدالامیر حمیداوی]] و [[سویدی، حیدر|حیدر کریم سویدی]] تحقیق شده است. | ||
نوشتار حاضر در تکمیل معجم لغت مشهور، یعنی «كتاب العين» نوشته خلیل بن احمد فراهیدی (100-175ق)، دانشمند ادبیات عرب و بنیانگذار علم عروض به نگارش درآمده است. از کتاب یادشده تنها بخشی که مربوط به حرف لام تا یاء است، به دست رسیده است<ref>ر.ک: سزگین، فؤاد، ج8، ص349</ref>؛ به همین دلیل آنچه در کتاب مورد بحث آمده، در حقیقت حاصل جمعآوری آن چیزی است که کتاب | نوشتار حاضر در تکمیل معجم لغت مشهور، یعنی «كتاب العين» نوشته [[خلیل بن احمد|خلیل بن احمد فراهیدی]] (100-175ق)، دانشمند ادبیات عرب و بنیانگذار علم عروض به نگارش درآمده است. از کتاب یادشده تنها بخشی که مربوط به حرف لام تا یاء است، به دست رسیده است<ref>ر.ک: سزگین، فؤاد، ج8، ص349</ref>؛ به همین دلیل آنچه در کتاب مورد بحث آمده، در حقیقت حاصل جمعآوری آن چیزی است که کتاب «[[المحيط في اللغة|المحيط]]» از کتاب تكملة العين نقل کرده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>. | ||
نویسنده در تدوین اثر خود، از آثار ادبی متعددی که خود از آنها نام برده، بهره گرفته است. وی از آثار اصمعی نظیر | نویسنده در تدوین اثر خود، از آثار ادبی متعددی که خود از آنها نام برده، بهره گرفته است. وی از آثار [[اصمعی، عبدالملک بن قریب|اصمعی]] نظیر «[[كتاب الأجناس من كلام العرب و ما اشتبه في اللفظ و اختلف في المعنی|كتاب الأجناس]]» و کتاب «النوادر» و کتاب «الصفات» و... همچنین از آثار ابوعبیده، مانند النوادر، الخيل و دو کتاب غريب الحديث و الصفات نوشته نضر بن شمیل، بهاضافه آثاری ادبی و لغوی از عالمانی همچون [[ابن سکیت، یعقوب بن اسحاق|ابن سکیت]]، قطرب، ابوزید، فراء، [[ابن اعرابی، ابوعبدالله محمد بن زیاد|ابن اعرابی]]، [[اخفش، سعید بن مسعده|اخفش]]، [[ابن اشعث هذلی]] و برخی دیگر از دانشمندان ادبیات پیش از خود استفاده کرده است<ref>ر.ک: سزگین، فؤاد، ج8، ص350</ref>. | ||
نگارنده در مواردی ریشه کلمه را از كتاب العين گرفته و توضیحاتی جدید را راجع به آن میدهد که خلیل متعرض آنها نشده است. وی ریشه برخی از لغات را که خلیل آنها را مهمل دانسته، مانند «عفی» و «بعك»، به کتاب افزوده است. گاهی نیز ریشه لغتی را با همان معنایی که خلیل ذکر کرده، آورده است و در ضمن آن معنای جدیدی نیز بر آن افزوده است. خارزنجی از اختلاف ریشه لغت یا معنایی که آن ریشه میرساند غافل نشده؛ ازاینرو تفاوت لهجهها را مورد توجه قرار داده است، خواه سبب این تفاوت ابدال در کلمه یا ادغام در آن باشد؛ مانند کلمه «الزقر» که گویشی در «الصغر» است یا «طغر» که لهجهای در «دغر» و... است. وی مفردات را به شیوههای مختلفی ضبط کرده است، ازجمله: ضبط عادی با حرکات، ضبط با وزن مانند «مئبك» بر وزن «مفعل»، یا قیاس به معنا، مانند: «أنه یأنه»، به معنای «أنح یأنح» | نگارنده در مواردی ریشه کلمه را از كتاب العين گرفته و توضیحاتی جدید را راجع به آن میدهد که خلیل متعرض آنها نشده است. وی ریشه برخی از لغات را که خلیل آنها را مهمل دانسته، مانند «عفی» و «بعك»، به کتاب افزوده است. گاهی نیز ریشه لغتی را با همان معنایی که خلیل ذکر کرده، آورده است و در ضمن آن معنای جدیدی نیز بر آن افزوده است. [[خارزنجی، احمد بن محمد|خارزنجی]] از اختلاف ریشه لغت یا معنایی که آن ریشه میرساند غافل نشده؛ ازاینرو تفاوت لهجهها را مورد توجه قرار داده است، خواه سبب این تفاوت ابدال در کلمه یا ادغام در آن باشد؛ مانند کلمه «الزقر» که گویشی در «الصغر» است یا «طغر» که لهجهای در «دغر» و... است. وی مفردات را به شیوههای مختلفی ضبط کرده است، ازجمله: ضبط عادی با حرکات، ضبط با وزن مانند «مئبك» بر وزن «مفعل»، یا قیاس به معنا، مانند: «أنه یأنه»، به معنای «أنح یأنح». | ||
در مواردی [[خارزنجی، احمد بن محمد|خارزنجی]] درباره ریشه بعضی از کلمات با [[خلیل بن احمد]] اختلاف داشته است؛ مثلاً: کلمه «العسطوس» را خلیل در باب رباعی ذکر کرده است، درحالیکه خارزنجی آن را در شمار ثلاثی آورده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-11</ref>. | |||
اهمیت کتاب موجب شده تا بسیاری از نویسندگان اهل لغت بر کتاب یادشده اعتماد نموده و در آثارشان از آن بهره ببرند که این امر در حقیقت بهمنزله توثیق کتاب شمرده شده است. از جمله کتابهایی که بهوفور از آن نقل کرده است، میتوان به کتاب المحيط نوشته [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] (385ق) اشاره کرد که برخی از نویسندگان نیز از طریق المحيط، مطالب تکمله را نقل نمودهاند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. بهجز این، ادیبانی دیگر مانند [[عسکری، ابواحمد|ابواحمد عسکری]] (متوفای 382)، در کتاب «التصحيف» و [[میدانی، احمد بن محمد|ابوالفضل میدانی]] (متوفای 518) در «[[مجمع الأمثال]]» و برخی دیگر از ادیبان در آثار خود از آن بهره بردهاند<ref>ر.ک: سزگین، فؤاد، ج8، ص349</ref>. | |||
محققان پس از جمعآوری واژگان تكملة العين، از کتاب المحيط في اللغة و مقابله آنها با آنچه در دیگر معاجم لغوی آمده، واژگان گردآوریشده را در ذیل ابوابی با ترتیب حروف الفبا در کتاب آوردهاند<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>. | این اثر، مورد ستایش برخی از عالمان مانند [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد|سمعانی]] و دیگران قرار گرفته است؛ بااینوجود ازهری آن را بهصورت جدی مورد نقد قرار داده است. این امر به دلیل وجود تصحیف و اشتباهات فراوان و همچنین استفاده از منابع خطی دانسته شده که به سماع نویسنده نرسیده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
محققان پس از جمعآوری واژگان تكملة العين، از کتاب [[المحيط في اللغة]] و مقابله آنها با آنچه در دیگر معاجم لغوی آمده، واژگان گردآوریشده را در ذیل ابوابی با ترتیب حروف الفبا در کتاب آوردهاند<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>. | |||
ذکر آدرس واژگان مورد بحث در سایر مصادر لغت، بههمراه ذکر توضیحاتی پیرامون برخی اشعار متن<ref>ر.ک: متن کتاب، ص25 و 29 و 65</ref>، از دیگر کارهای محققان کتاب است. | ذکر آدرس واژگان مورد بحث در سایر مصادر لغت، بههمراه ذکر توضیحاتی پیرامون برخی اشعار متن<ref>ر.ک: متن کتاب، ص25 و 29 و 65</ref>، از دیگر کارهای محققان کتاب است. | ||