الموسيقي (اشکوری): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها == ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
    جز (جایگزینی متن - 'ابن‌س' به 'ابن‌ س')
     
    خط ۳۷: خط ۳۷:
    در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع کتاب، به ذکر سرفصل عناوین و فصول آن، پرداخته شده است<ref>مقدمه، ص4- 7</ref>.
    در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع کتاب، به ذکر سرفصل عناوین و فصول آن، پرداخته شده است<ref>مقدمه، ص4- 7</ref>.


    در فصل نخست، به تعریف معنای «موسیقی» پرداخته شده است. مسلماً، لفظ موسیقی، جزء لغات عربی نیست، اما اینکه اصل آن، مربوط به چه زبانی می‌شود، اختلاف وجود دارد. برخی از اصحاب لغت، آن را یونانی دانسته و برخی سریانی. برخی نیز معتقدند که لفظی فرنگی و غربی است. لذا در ابتدای این فصل، با استفاده از کتب معتبری همچون «المنجد»، «حاشیة كشف الظنون»، «[[نفائس الفنون في عرائس العيون|نفائس الفنون]]»، «حاشية برهان القاطع» و «جواهر الأسرار»، به بررسی لغت آن پرداخته شده و سپس، با توجه به نظریات [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر محمد بن محمد فارابی]] (متوفی 339ق) در کتاب «الموسیقي الکبیر»، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] در رساله «الموسيقی» و کتاب «[[الشفاء]]»، صاحب «[[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]]» و رساله «[[اخوان الصفا]]»، به تعریف موسیقی، پرداخته و دراین‌بین بهترین ترجمه را «ان الموسيقي هی الألحلان التی تخرج من اداة الموسیقی و تکون علی اساس التناسب و الموازین الایقاعیة» دانسته است<ref>متن کتاب، ص12- 18</ref>.
    در فصل نخست، به تعریف معنای «موسیقی» پرداخته شده است. مسلماً، لفظ موسیقی، جزء لغات عربی نیست، اما اینکه اصل آن، مربوط به چه زبانی می‌شود، اختلاف وجود دارد. برخی از اصحاب لغت، آن را یونانی دانسته و برخی سریانی. برخی نیز معتقدند که لفظی فرنگی و غربی است. لذا در ابتدای این فصل، با استفاده از کتب معتبری همچون «المنجد»، «حاشیة كشف الظنون»، «[[نفائس الفنون في عرائس العيون|نفائس الفنون]]»، «حاشية برهان القاطع» و «جواهر الأسرار»، به بررسی لغت آن پرداخته شده و سپس، با توجه به نظریات [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر محمد بن محمد فارابی]] (متوفی 339ق) در کتاب «الموسیقي الکبیر»، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌ سینا]] در رساله «الموسيقی» و کتاب «[[الشفاء]]»، صاحب «[[كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون|كشف الظنون]]» و رساله «[[اخوان الصفا]]»، به تعریف موسیقی، پرداخته و دراین‌بین بهترین ترجمه را «ان الموسيقي هی الألحلان التی تخرج من اداة الموسیقی و تکون علی اساس التناسب و الموازین الایقاعیة» دانسته است<ref>متن کتاب، ص12- 18</ref>.


    در فصل دوم، به تأثیری که موسیقی بر روی انسان و همچنین حیوانات دارد، اشاره گردیده<ref>همان، ص19- 27</ref> و در فصل سوم، به نقل کلمات برخی از فقها همچون [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در کتاب «[[المقنعة]]»<ref>همان، ص29</ref>، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] در کتاب «[[النهاية في غريب الحديث و الأثر|النهاية]]» و «[[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|الإستبصار]]»<ref>همان</ref>، [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس]] در «[[السرائر]]»<ref>همان، ص30</ref>، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق]] در «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام (تحقیق بقال)|الشرائع]]»<ref>همان</ref>، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]] در «[[قواعد الأحكام|القواعد]]»<ref>همان</ref>، [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] در کتاب «[[المكاسب (طبع قدیم)|المكاسب]]»<ref>همان، ص32</ref>، [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] در «[[استفتائات امام خمینی (موسوعه جلد 32)|استفتائات]]»<ref>همان</ref>، [[خویی، سید ابوالقاسم|آیت‌الله خویی]] در «منية السائل»<ref>همان، ص33</ref> و همچنین علما و بزرگان سایر مذاهب اسلامی همچون امام [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] از شافعیه<ref>همان، ص38</ref> و علمای حنفیه<ref>همان</ref>، مالکیه<ref>همان</ref> و حنابله<ref>همان، ص39</ref> پیرامون موسیقی، پرداخته شده است.
    در فصل دوم، به تأثیری که موسیقی بر روی انسان و همچنین حیوانات دارد، اشاره گردیده<ref>همان، ص19- 27</ref> و در فصل سوم، به نقل کلمات برخی از فقها همچون [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] در کتاب «[[المقنعة]]»<ref>همان، ص29</ref>، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] در کتاب «[[النهاية في غريب الحديث و الأثر|النهاية]]» و «[[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|الإستبصار]]»<ref>همان</ref>، [[ابن ادریس، محمد بن احمد|ابن ادریس]] در «[[السرائر]]»<ref>همان، ص30</ref>، [[حلی، جعفر بن حسن|محقق]] در «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام (تحقیق بقال)|الشرائع]]»<ref>همان</ref>، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه]] در «[[قواعد الأحكام|القواعد]]»<ref>همان</ref>، [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] در کتاب «[[المكاسب (طبع قدیم)|المكاسب]]»<ref>همان، ص32</ref>، [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] در «[[استفتائات امام خمینی (موسوعه جلد 32)|استفتائات]]»<ref>همان</ref>، [[خویی، سید ابوالقاسم|آیت‌الله خویی]] در «منية السائل»<ref>همان، ص33</ref> و همچنین علما و بزرگان سایر مذاهب اسلامی همچون امام [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] از شافعیه<ref>همان، ص38</ref> و علمای حنفیه<ref>همان</ref>، مالکیه<ref>همان</ref> و حنابله<ref>همان، ص39</ref> پیرامون موسیقی، پرداخته شده است.

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۱

    ‏الموسيقي
    الموسيقي (اشکوری)
    پدیدآورانحسینی اشکوری، علی (نويسنده)
    ناشربی نا
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر1413ق
    موضوعاسلام و موسیقی، موسیقی(فقه)
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏194‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏م‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الموسيقی، اثر علی حسینی اشکوری (معاصر)، کتابی است پیرامون موسیقی و بررسی حکم شرعی آن، بر اساس ادله فقهی.

    تاریخ نگارش

    نویسنده نگارش کتاب را در یازدهم ذی‌قعده سال 1412ق، به اتمام رسانده است[۱].

    ساختار

    کتاب با مقدمه مختصری از نویسنده آغاز و مطالب در شش فصل، عرضه شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع کتاب، به ذکر سرفصل عناوین و فصول آن، پرداخته شده است[۲].

    در فصل نخست، به تعریف معنای «موسیقی» پرداخته شده است. مسلماً، لفظ موسیقی، جزء لغات عربی نیست، اما اینکه اصل آن، مربوط به چه زبانی می‌شود، اختلاف وجود دارد. برخی از اصحاب لغت، آن را یونانی دانسته و برخی سریانی. برخی نیز معتقدند که لفظی فرنگی و غربی است. لذا در ابتدای این فصل، با استفاده از کتب معتبری همچون «المنجد»، «حاشیة كشف الظنون»، «نفائس الفنون»، «حاشية برهان القاطع» و «جواهر الأسرار»، به بررسی لغت آن پرداخته شده و سپس، با توجه به نظریات ابونصر محمد بن محمد فارابی (متوفی 339ق) در کتاب «الموسیقي الکبیر»، ابن‌ سینا در رساله «الموسيقی» و کتاب «الشفاء»، صاحب «كشف الظنون» و رساله «اخوان الصفا»، به تعریف موسیقی، پرداخته و دراین‌بین بهترین ترجمه را «ان الموسيقي هی الألحلان التی تخرج من اداة الموسیقی و تکون علی اساس التناسب و الموازین الایقاعیة» دانسته است[۳].

    در فصل دوم، به تأثیری که موسیقی بر روی انسان و همچنین حیوانات دارد، اشاره گردیده[۴] و در فصل سوم، به نقل کلمات برخی از فقها همچون شیخ مفید در کتاب «المقنعة»[۵]، شیخ طوسی در کتاب «النهاية» و «الإستبصار»[۶]، ابن ادریس در «السرائر»[۷]، محقق در «الشرائع»[۸]، علامه در «القواعد»[۹]، شیخ انصاری در کتاب «المكاسب»[۱۰]، امام خمینی(ره) در «استفتائات»[۱۱]، آیت‌الله خویی در «منية السائل»[۱۲] و همچنین علما و بزرگان سایر مذاهب اسلامی همچون امام غزالی از شافعیه[۱۳] و علمای حنفیه[۱۴]، مالکیه[۱۵] و حنابله[۱۶] پیرامون موسیقی، پرداخته شده است.

    در فصل چهارم، به بررسی موضوع حکم حرمت در باب موسیقی از نظر شارع پرداخته شده و در این زمینه، شش احتمال زیر، مورد بحث قرار گرفته است:

    1. هر صوتی که از آلات موسیقی خارج می‌شود؛
    2. صدایی که از آلات موسیقی خارج شده و بر اساس تناسب و اوزان شعری و موازین ایقاعی می‌باشد؛
    3. هر صدای موزونی که از آلات موسیقی خارج شده و شأنیت اطراب دارد.
    4. هر صدای موزونی که از آلات موسیقی خارج شده و اهل فسق، سفله و کبائر، بدان میل داشته باشند؛
    5. هر صدایی که از آلات موسیقی خارج شده و بر اساس اوزان ایقاعی راقصه باشد (متناسب با وزن رقصی)؛
    6. هر صوت موزونی که از آلات موسیقی خارج شده و انسان را به‌واسطه تحریک شهوات حیوانی و عدم مبالات به دین، از یاد خدا، بازداشته و وسیله‌ای است برای بطالت و موجب غفلت انسان از خود و تکالیفش می‌شود و از نشانه‌های آن، این است که اهل فسق و فجور، بدان میل داشته و وزن آن، از اوزان راقصه می‌باشد[۱۷].

    نویسنده در فصل پنجم، بر اساس ادله چهارگانه (کتاب، سنت، عقل و اجماع)، به استدلال بر حرمت موسیقی پرداخته است. وی حکم عقل را مقدم نموده و ابتدا به بررسی دلیل عقلی بر این حرمت پرداخته است[۱۸].

    در آخرین فصل نیز، به بررسی تأثیر اختلاف ظروف در تشریع حرمت موسیقی و احتمال تأثیر شرایط زمان و مکان در صدور نصوصی که بر حرمت موسیقی دلالت دارند، پرداخته شده است[۱۹].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۲۰]، به توضیح برخی از مطالب، پرداخته شده است[۲۱].

    پانویس

    1. متن کتاب، ص235
    2. مقدمه، ص4- 7
    3. متن کتاب، ص12- 18
    4. همان، ص19- 27
    5. همان، ص29
    6. همان
    7. همان، ص30
    8. همان
    9. همان
    10. همان، ص32
    11. همان
    12. همان، ص33
    13. همان، ص38
    14. همان
    15. همان
    16. همان، ص39
    17. همان، ص41- 42
    18. همان، ص53- 189
    19. همان، ص193- 235
    20. ر.ک: پاورقی، ص49
    21. ر.ک: همان، ص64

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها