نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:
اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، مقصود علی تبریزی، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نه‌تنها گزارشی از اندیشه‌های فلسفی و سخنان حکمت‌آمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست می‌دهد. (مقدمه محمد سرور مولایی ص «یا»،«ید»))
اصل این کتاب، به زبان عربی است و در اوایل سده یازدهم (1011- 1014ق)، دانشمند، حکیم و عارف ایرانی، مقصود علی تبریزی، در هند آن را به دستور جهانگیر گورکانی، به فارسی ترجمه کرده که نه‌تنها گزارشی از اندیشه‌های فلسفی و سخنان حکمت‌آمیز و پندهای دلپذیر است، بلکه متنی زیبا، روان و کم مانند از فارسی آن روزگار را نیز به دست می‌دهد. (مقدمه محمد سرور مولایی ص «یا»،«ید»))


مترجم به هنگام ترجمه، در جای‌جای کتاب، نکته‏هایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان مى‏دهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفته‌اند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مى‏توان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و ... مراجعه کرد. این افزوده‏ها نه‌تنها نشانه‏هاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مى‏دهد. (همان، ص«ید»)
مترجم به هنگام ترجمه، در جای‌جای کتاب، نکته‌‏هایى از خویش در تفسیر احادیث نبوى و توضیح اقوال حکما و داورى آراى آنان افزوده است که نشان می‌دهد آنچه از فضل، علم و بینش عارفانه وی گفته‌اند سخنى گزافه نبوده است که ازجمله مى‏‌توان به صفحات 6، 7، 8، 9، 10، 18، 33، 174، 175 و ... مراجعه کرد. این افزوده‌‏ها نه‌تنها نشانه‌‏هاى دست داشتن او در حکمت، فلسفه و علوم دیگر است، بلکه ذوق عرفانى او را نیز نشان مى‌‏دهد. (همان، ص«ید»)


با آن‌که این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگی‌هاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مى‏آید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخن‌سنج، پارسى آشفته است و فارسى‏گویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگی‌ها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مى‏گرفت، شاید کار از گونه‏اى دیگر مى‏بود، چنان‌که در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونه‏هاى آن را مى‏توان دید. (همان)
با آن‌که این ترجمه، در ساخت عبارت و جمله از متن عربى شهرزورى و منابع دیگر متأثر است- و شاید این مقدار تأثیر به علت دشوارى ترجمه، رعایت امانت و دقت در کلام حکما بوده است- ازنظر زبان فارسى و ویژگی‌هاى آن در قرن دهم و یازدهم، از نثرهاى روان و پاکیزه این روزگار به شمار مى‌‏آید؛ زیرا در این دوره که به نظر ناقدان سخن‌سنج، پارسى آشفته است و فارسى‌‏گویان از هند تا عثمانى آشفته گوی، زبان مقصود على تا حدود زیادی از آن آشفتگی‌ها برکنار مانده است و اگر این ترجمه آزادتر صورت مى‌‏گرفت، شاید کار از گونه‌‏اى دیگر مى‌‏بود، چنان‌که در صفحات 150، 320- 321 و 473 نمونه‏‌هاى آن را مى‌‏توان دید. (همان)


بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگی‌هاى زبان او را روشن مى‏گرداند. (همان)
بارى، این ترجمه گویاى علم، فضل و توانایى مقصود على تبریزى در دو زبان تازى و درى است. بررسى اجمالى فهرست لغات و ترکیبات و مقایسه آن با آثار معاصران او تا حدودى ویژگی‌هاى زبان او را روشن مى‌‏گرداند. (همان)


در نثر او، جمله‏هاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» (ص93) برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است. (همان)
در نثر او، جمله‌‏هاى وصفى مانند «ملاحظه کردار و اطوار مردم کرده او را به یارى و دوستى بگزینید، نظر بر گفتار او کرده اختیار مکنید» (ص93) برخلاف نثرهاى رایج این دوره بسیار اندک است. (همان)


وی در پاره‏اى از موارد، جملات مسجّع به‌کاربرده است که نشانه تصرف‌هاى ادیبانه اوست ازجمله:
وی در پاره‏اى از موارد، جملات مسجّع به‌کاربرده است که نشانه تصرف‌هاى ادیبانه اوست ازجمله:
خط ۶۱: خط ۶۱:
زبان مترجم از تأثیر فارسى رایج آن روزگار هند، چه در واژگان و چه در برخى از ساخت‌هاى دستورى، برکنار نمانده است، به‌عنوان نمونه:
زبان مترجم از تأثیر فارسى رایج آن روزگار هند، چه در واژگان و چه در برخى از ساخت‌هاى دستورى، برکنار نمانده است، به‌عنوان نمونه:


الف- نمونه‏هایى از لغات و ترکیبات:
الف- نمونه‏‌هایى از لغات و ترکیبات:


بازى خوردن (ص143، 160، 180 و...)، بازى دادن: فریب دادن (ص119، 245، 373)؛ بندى: زندانى (ص50)؛ بندى‏بان: زندانبان (ص113، 209)؛ بندی خانه:زندان (ص113، 116، 209)؛ جرم کردن: جریمه کردن (ص108)؛ جرمى: گناهکار (ص75)؛ چرکنت: چرکى، پلیدى (ص308)؛ خاتم‏بندى: خاتم‏کارى (ص263)؛ خدا داری: خداشناسى (ص94)؛ خوش کردن: پسندیدن (ص72، 318، 436)؛ دکه (به فتح اول و دوم): صدمه آسیب (ص470)؛ روان گردانیدن: فرستادن (ص282) و...
بازى خوردن (ص143، 160، 180 و...)، بازى دادن: فریب دادن (ص119، 245، 373)؛ بندى: زندانى (ص50)؛ بندى‏بان: زندانبان (ص113، 209)؛ بندی خانه:زندان (ص113، 116، 209)؛ جرم کردن: جریمه کردن (ص108)؛ جرمى: گناهکار (ص75)؛ چرکنت: چرکى، پلیدى (ص308)؛ خاتم‏بندى: خاتم‏کارى (ص263)؛ خدا داری: خداشناسى (ص94)؛ خوش کردن: پسندیدن (ص72، 318، 436)؛ دکه (به فتح اول و دوم): صدمه آسیب (ص470)؛ روان گردانیدن: فرستادن (ص282) و...
خط ۶۹: خط ۶۹:
1- متعدى با (آنى): دانانیدن (ص316)؛ شناسانیدن: فهماندن، حالى کردن (ص235، 340، 341)؛ کنانیدن (ص345)؛ گیرانیدن: دستگیر کردن (ص447، 449).
1- متعدى با (آنى): دانانیدن (ص316)؛ شناسانیدن: فهماندن، حالى کردن (ص235، 340، 341)؛ کنانیدن (ص345)؛ گیرانیدن: دستگیر کردن (ص447، 449).


2- وجه التزامى مضارع با مى+ ریشه فعل+ باشد: مى‏کرده باشد: بکنید (ص43)؛ مى‏بوده باشید: باشید (ص46)؛ مى‏داشته باشد: بدارد (ص93)؛ مى‏گرفته باشند: بگیرند (ص103)؛ مى‏کرده باشد: بکند (ص121، 268)؛ مى‏ساخته باشى: بسازى (ص181)؛ مى‏نموده باشد: بنماید (ص199، 268)، مى‏رفته باشند: بروند (ص279)؛ مى‏داده باشد: بدهد (ص285، 287، 341)؛ مى‏شنیده باشد: بشنود (ص292)؛ مى‏آمده باشد: بیاید (ص354). (همان، ص«یو»)
2- وجه التزامى مضارع با مى+ ریشه فعل+ باشد: مى‏کرده باشد: بکنید (ص43)؛ مى‌‏بوده باشید: باشید (ص46)؛ مى‏‌داشته باشد: بدارد (ص93)؛ مى‏‌گرفته باشند: بگیرند (ص103)؛ مى‌‏کرده باشد: بکند (ص121، 268)؛ مى‏‌ساخته باشى: بسازى (ص181)؛ مى‌‏نموده باشد: بنماید (ص199، 268)، مى‏‌رفته باشند: بروند (ص279)؛ مى‏‌داده باشد: بدهد (ص285، 287، 341)؛ مى‏‌شنیده باشد: بشنود (ص292)؛ مى‌‏آمده باشد: بیاید (ص354). (همان، ص«یو»)


وضعیت کتاب
وضعیت کتاب
از ترجمه حاضر، نسخه‏هاى خطى متعددى در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران موجود است که متن حاضر باراهنمایی استاد دانش‏پژوه، بر اساس نسخه کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به شماره 85- ب، تاریخ نگارش 1037 تهیه‌شده است و براى رفع کاستی‌ها و فروافتادگی‌ها، از 3 نسخه خطى دیگر متعلق به کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران استفاده‌شده است.(همان، ص«یا»)
از ترجمه حاضر، نسخه‏‌هاى خطى متعددى در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران موجود است که متن حاضر باراهنمایی استاد دانش‌‏پژوه، بر اساس نسخه کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به شماره 85- ب، تاریخ نگارش 1037 تهیه‌شده است و براى رفع کاستی‌ها و فروافتادگی‌ها، از 3 نسخه خطى دیگر متعلق به کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران استفاده‌شده است.(همان، ص«یا»)




در ترجمه حاضر، از ضبط تفصیلى اختلاف نسخه‏ها، جز مواردى که ضرورت داشته، صرف‌نظر شده و آنچه در متن گنجانیده شده است، بیشتر با توجه به متن عربى «نزهه الارواح» بوده که این مهم و تصحیح تصحیف‌‏هاى حیرت‏آور، در نام‌هاى حکما و برخى از اماکن، به یمن همت استاد محمدتقی دانش‏پژوه صورت کمال‌یافته است.(همان، ص«یب»)
در ترجمه حاضر، از ضبط تفصیلى اختلاف نسخه‌‏ها، جز مواردى که ضرورت داشته، صرف‌نظر شده و آنچه در متن گنجانیده شده است، بیشتر با توجه به متن عربى «نزهه الارواح» بوده که این مهم و تصحیح تصحیف‌‏هاى حیرت‏آور، در نام‌هاى حکما و برخى از اماکن، به یمن همت استاد محمدتقی دانش‏‌پژوه صورت کمال‌یافته است.(همان، ص«یب»)


فهرست مطالب در ابتدا و فهرست احادیث، بیت‌ها و مصراع‌های فارسی، اصطلاحات، نام کتاب‌هایی که در متن آمده است، لغات و ترکیبات، نام‌های کسان و نام جای‌ها، در انتهای کتاب آمده است.
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست احادیث، بیت‌ها و مصراع‌های فارسی، اصطلاحات، نام کتاب‌هایی که در متن آمده است، لغات و ترکیبات، نام‌های کسان و نام جای‌ها، در انتهای کتاب آمده است.
۶۷۶

ویرایش