مسروق بن اجدع: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'ع‏آور' به 'ع‏‌آور'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ع‏آور' به 'ع‏‌آور')
خط ۹۷: خط ۹۷:
احتمالا بر گوینده خبر كه مجهول‌الهویه است امر مشتبه شده و در این پندار گمان داشته است در عبارت: «حتّى إذا كان بین الصّفّین ...» كه بخشى از خبر است، ضمیر در كان به مسروق بازمى‌‏گردد، در حالى كه- بر فرض صحت خبر- بازگشت ضمیر به فرشته است. و احتمال دارد كه این مسروق نام همان عكّى دوست معاویه است كه از چهره‏هاى برجسته شام است و همو است كه معاویه را بر تمرد از فرمان امام و خونخواهى عثمان تشویق می‌كرد.
احتمالا بر گوینده خبر كه مجهول‌الهویه است امر مشتبه شده و در این پندار گمان داشته است در عبارت: «حتّى إذا كان بین الصّفّین ...» كه بخشى از خبر است، ضمیر در كان به مسروق بازمى‌‏گردد، در حالى كه- بر فرض صحت خبر- بازگشت ضمیر به فرشته است. و احتمال دارد كه این مسروق نام همان عكّى دوست معاویه است كه از چهره‏هاى برجسته شام است و همو است كه معاویه را بر تمرد از فرمان امام و خونخواهى عثمان تشویق می‌كرد.


اما نسبت دادن به او كه مأمور جمع‏آورى مالیات براى معاویه بود و زیاد بن ابیه او را حاكم «سلسله» قرار داده بود كه همان جا هم به سال 62 یا 63 مرد و مسروق از این كرده خود ناخشنود بود و می‌گفت: «سه تن مرا رها نكردند: زیاد، شریح و شیطان كه پیرامون مرا گرفتند و پیوسته چنین شغلى را (قبول حكومت سلسله) پیش چشم من آراستند تا اینكه در دام آن گرفتار آمدم!». او می‌گفت: «من هرگز از كرده‏اى كه مرا به جهنم برد بیشتر از این كار نهراسیده‏ام!». او همان جا بود تا مرد.
اما نسبت دادن به او كه مأمور جمع‏‌آورى مالیات براى معاویه بود و زیاد بن ابیه او را حاكم «سلسله» قرار داده بود كه همان جا هم به سال 62 یا 63 مرد و مسروق از این كرده خود ناخشنود بود و می‌گفت: «سه تن مرا رها نكردند: زیاد، شریح و شیطان كه پیرامون مرا گرفتند و پیوسته چنین شغلى را (قبول حكومت سلسله) پیش چشم من آراستند تا اینكه در دام آن گرفتار آمدم!». او می‌گفت: «من هرگز از كرده‏اى كه مرا به جهنم برد بیشتر از این كار نهراسیده‏ام!». او همان جا بود تا مرد.


ابن سعد می‌گوید: «او در سلسله از توابع «واسط» مرد و قبرش در آن دیار مزار مردم است». از ام قیس آورده است كه گفت: «در سلسله با مسروق برخورد كردم و همراهم 60 گاو نر بود كه بار پنیر و گردو حمل می‌كرد؛ مسروق پرسید كه هستى؟ گفتم: مكاتبه‏ام. گفت: رهایش سازید چون بر مال مكاتب زكات نیست».
ابن سعد می‌گوید: «او در سلسله از توابع «واسط» مرد و قبرش در آن دیار مزار مردم است». از ام قیس آورده است كه گفت: «در سلسله با مسروق برخورد كردم و همراهم 60 گاو نر بود كه بار پنیر و گردو حمل می‌كرد؛ مسروق پرسید كه هستى؟ گفتم: مكاتبه‏ام. گفت: رهایش سازید چون بر مال مكاتب زكات نیست».


[[کشی، محمد بن عمر|كشى]] از [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] روایت كرده است كه گفت: «مسروق مأمور جمع‏آورى مالیات براى معاویه بود و با همین شغل در مكانى پایین‏تر از شهر واسط كه كنار دجله است و به آن رصافه می‌گویند مرد و قبرش آنجا است».
[[کشی، محمد بن عمر|كشى]] از [[فضل بن شاذان نیشابوری|فضل بن شاذان]] روایت كرده است كه گفت: «مسروق مأمور جمع‏‌آورى مالیات براى معاویه بود و با همین شغل در مكانى پایین‏تر از شهر واسط كه كنار دجله است و به آن رصافه می‌گویند مرد و قبرش آنجا است».


این، همه گزارشى است كه در این باره گفته‌‏اند، ولى نمى‌‏توان آن را پذیرفت، چه اینكه با واقع تاریخ سازگار نیست، زیرا:
این، همه گزارشى است كه در این باره گفته‌‏اند، ولى نمى‌‏توان آن را پذیرفت، چه اینكه با واقع تاریخ سازگار نیست، زیرا:
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
ثانیا: سلسل یكى از نواحى هشت‏گانه استان «شاذ قباذ» است كه به بخش دجله معروف است. صاحب «یاقوت» می‌گوید: «دجله بخشى در شرق بغداد است كه هشت ناحیه دارد كه عبارتند از: رستقباذ، مهروذ، سلسل، جلولاء، بند نیجین، براز روز، دسكره و رستاقین». او می‌گوید: «لفظ «طسّوج» به معناى ناحیه به هر یك از آن‏ها اضافه می‌شود».
ثانیا: سلسل یكى از نواحى هشت‏گانه استان «شاذ قباذ» است كه به بخش دجله معروف است. صاحب «یاقوت» می‌گوید: «دجله بخشى در شرق بغداد است كه هشت ناحیه دارد كه عبارتند از: رستقباذ، مهروذ، سلسل، جلولاء، بند نیجین، براز روز، دسكره و رستاقین». او می‌گوید: «لفظ «طسّوج» به معناى ناحیه به هر یك از آن‏ها اضافه می‌شود».


بنابراین بسیار بعید به نظر می‌رسد كه دانشمندى بزرگ و راویى توانا همچون مسروق بن اجدع بر چنین منطقه كوچك و دورافتاده‏اى از مراكز علمى و فرهنگى‏ گمارده شود؛ خصوصا اینكه كار او چیزى شبیه كار مأمورین جمع‏آورى مالیات باشد! آرى، چیزى نیست كه درباره شخصیتى به سان مسروق بن اجدع كه پیشوایى الگو و یكى از صاحب نظران بزرگ است قابل پذیرش باشد؛ از این رو به نظر می‌رسد كارگزار آن ناحیه باید كس دیگرى باشد! ثالثا: خطیب بغدادى می‌گوید: «مسروق بن اجدع همدانى و ادعا شده كه كنیه‌‏اش ابوعایشه است به سال 63 در كوفه درگذشت، او در این هنگام 63 سال داشت»، ولى ابن اثیر بر آن است كه: «مسروق بن اجدع در سال 62 یا 63 در مصر وفات یافت» و چنان كه ابن حجر آورده است: «در سلسل وفات یافت». بدین ترتیب درباره جاى قبر او سه قول است كه قول اول صحیح‏تر به نظر می‌رسد.
بنابراین بسیار بعید به نظر می‌رسد كه دانشمندى بزرگ و راویى توانا همچون مسروق بن اجدع بر چنین منطقه كوچك و دورافتاده‏اى از مراكز علمى و فرهنگى‏ گمارده شود؛ خصوصا اینكه كار او چیزى شبیه كار مأمورین جمع‏‌آورى مالیات باشد! آرى، چیزى نیست كه درباره شخصیتى به سان مسروق بن اجدع كه پیشوایى الگو و یكى از صاحب نظران بزرگ است قابل پذیرش باشد؛ از این رو به نظر می‌رسد كارگزار آن ناحیه باید كس دیگرى باشد! ثالثا: خطیب بغدادى می‌گوید: «مسروق بن اجدع همدانى و ادعا شده كه كنیه‌‏اش ابوعایشه است به سال 63 در كوفه درگذشت، او در این هنگام 63 سال داشت»، ولى ابن اثیر بر آن است كه: «مسروق بن اجدع در سال 62 یا 63 در مصر وفات یافت» و چنان كه ابن حجر آورده است: «در سلسل وفات یافت». بدین ترتیب درباره جاى قبر او سه قول است كه قول اول صحیح‏تر به نظر می‌رسد.


اما آن كسى كه در مصر وفات یافته احتمالا عكّى- از دوستان معاویه- است و آن كسى كه مأمور جمع‏آورى زكات بود و بر سلسله گمارده شده بود ممكن است ابن وائل باشد. و اللّه العالم اما اینكه او را از فرماندهان لشكر ابن زیاد به شمار آورده‏اند- بنابر آنچه در «مسترشد» آمده است- كاملا بى‏اساس می‌نماید، چه اینكه او مسروق بن وائل حضرمى، از لشكریان كوفه است كه براى جنگ با حسین بن على علیه‌السّلام در كربلا بسیج شده بودند. ابومخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمى از برادرش مسروق بن وائل نقل كرده است كه گفت: «در صف اول سپاهى بودم كه براى نبرد با حسین به راه افتاده بود؛ با خود گفتم: اگر در صف اول باشم شاید سر حسین نصیب من گردد و بدین وسیله جایگاهى نزد عبیداللّه بن زیاد بیابم ...». او زمان پیامبر صلّى اللّه علیه و اله را درك كرده بود و با گروهى از مردم حضرموت خدمت رسیده بود.
اما آن كسى كه در مصر وفات یافته احتمالا عكّى- از دوستان معاویه- است و آن كسى كه مأمور جمع‏‌آورى زكات بود و بر سلسله گمارده شده بود ممكن است ابن وائل باشد. و اللّه العالم اما اینكه او را از فرماندهان لشكر ابن زیاد به شمار آورده‏اند- بنابر آنچه در «مسترشد» آمده است- كاملا بى‏اساس می‌نماید، چه اینكه او مسروق بن وائل حضرمى، از لشكریان كوفه است كه براى جنگ با حسین بن على علیه‌السّلام در كربلا بسیج شده بودند. ابومخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمى از برادرش مسروق بن وائل نقل كرده است كه گفت: «در صف اول سپاهى بودم كه براى نبرد با حسین به راه افتاده بود؛ با خود گفتم: اگر در صف اول باشم شاید سر حسین نصیب من گردد و بدین وسیله جایگاهى نزد عبیداللّه بن زیاد بیابم ...». او زمان پیامبر صلّى اللّه علیه و اله را درك كرده بود و با گروهى از مردم حضرموت خدمت رسیده بود.


اما دفاع مسروق بن اجدع از عثمان شاید تنها به خاطر حفظ وحدت و عدم تفرقه بوده است نه اینكه به عثمان عقیده‏اى داشته باشد؛ از این روست كه گفته‌‏اند: او از ابوبكر، عمر، على، ابن مسعود و أبىّ بن كعب نقل روایت كرده، ولى از عثمان چیزى نقل نكرده است. نیز گرامى داشتن عایشه فقط به خاطر احترام پیامبر صلّى اللّه علیه و اله بوده است و گرنه خود یكى از معترضان بر عایشه به خاطر ناهمگونى موضعش نسبت به عثمان است. ابن سعد از اعمش از خیثمه از مسروق نقل كرده است: «عایشه به هنگام كشته شدن عثمان گفت: او را بسان جامه‏اى پاكیزه رها كردید، سپس او را پیش آوردید تا همچون گوسفندى ذبح كنید؛ آیا امكان نداشت این كارها پیش از این صورت می‌گرفت؟! مسروق به او گفت: این كرده توست؛ تو بودى كه به مردم نوشتى و آنان را علیه عثمان شوراندى!! ولى عایشه به گونه‌‏اى حالت گرفت كه گویى خود سبب نبوده است».
اما دفاع مسروق بن اجدع از عثمان شاید تنها به خاطر حفظ وحدت و عدم تفرقه بوده است نه اینكه به عثمان عقیده‏اى داشته باشد؛ از این روست كه گفته‌‏اند: او از ابوبكر، عمر، على، ابن مسعود و أبىّ بن كعب نقل روایت كرده، ولى از عثمان چیزى نقل نكرده است. نیز گرامى داشتن عایشه فقط به خاطر احترام پیامبر صلّى اللّه علیه و اله بوده است و گرنه خود یكى از معترضان بر عایشه به خاطر ناهمگونى موضعش نسبت به عثمان است. ابن سعد از اعمش از خیثمه از مسروق نقل كرده است: «عایشه به هنگام كشته شدن عثمان گفت: او را بسان جامه‏اى پاكیزه رها كردید، سپس او را پیش آوردید تا همچون گوسفندى ذبح كنید؛ آیا امكان نداشت این كارها پیش از این صورت می‌گرفت؟! مسروق به او گفت: این كرده توست؛ تو بودى كه به مردم نوشتى و آنان را علیه عثمان شوراندى!! ولى عایشه به گونه‌‏اى حالت گرفت كه گویى خود سبب نبوده است».