كيف ردّ الشيعة غزو المغول: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابی الحدید' به 'ابی‌الحدید'
جز (جایگزینی متن - 'ابی الحدید' به 'ابی‌الحدید')
خط ۴۸: خط ۴۸:
در شماره دوم از همین فصل کتاب، آدرس‌های اینترنتی توجه خواننده را به خود جلب می‌کند. خواننده می‌تواند با مراجعه به این صفحات اینترنتی تاریخ و قبائل مغول، تاریخ حکام و سلسله‌های حاکم و کتاب تاریخ مغول عباس اقبال آشتیانی را مطالعه کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>. کتابی که نویسنده معرفی کرده است عبارت است از: تاریخ مغول از حمله چنگیزخان (اوایل قرن هفتم) تا تشکیل دولت تیموری (نیمه دوم قرن نهم)<ref>ر.ک: همدانی، علی‌کرم، ص7</ref>.
در شماره دوم از همین فصل کتاب، آدرس‌های اینترنتی توجه خواننده را به خود جلب می‌کند. خواننده می‌تواند با مراجعه به این صفحات اینترنتی تاریخ و قبائل مغول، تاریخ حکام و سلسله‌های حاکم و کتاب تاریخ مغول عباس اقبال آشتیانی را مطالعه کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>. کتابی که نویسنده معرفی کرده است عبارت است از: تاریخ مغول از حمله چنگیزخان (اوایل قرن هفتم) تا تشکیل دولت تیموری (نیمه دوم قرن نهم)<ref>ر.ک: همدانی، علی‌کرم، ص7</ref>.


در ابتدای فصل دوم کتاب خبر دادن [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] از حمله چنگیزخان ذکر شده است. گویا می‌بینیم آن‌ها را که گروهى هستند که چهره‌هایشان مانند سپر (پهن و گرد) و چکش‌خورده است. لباس‌های دیبا و ابریشم مى‌پوشند و اسب‌های نیکو یدک مى‌کشند، هرکجا (که وارد شوند) خونریزى بسیار سخت واقع مى‌شود به‌گونه‌ای که مجروحین بر روى کشته‌ها راه روند و گریخته کمتر از اسیر باشد (اکثراً مخالفین آن‌ها کشته یا اسیر شوند و راه فرارى ندارند)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص21</ref>. نویسنده پس از ذکر سخن ابن ابی الحدید درباره این حدیث می‌نویسد: این یکی از معجرات [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است و عقیده ما بر این است که پیامبر(ص) مطالب بسیاری به آن حضرت آموخت<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.
در ابتدای فصل دوم کتاب خبر دادن [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] از حمله چنگیزخان ذکر شده است. گویا می‌بینیم آن‌ها را که گروهى هستند که چهره‌هایشان مانند سپر (پهن و گرد) و چکش‌خورده است. لباس‌های دیبا و ابریشم مى‌پوشند و اسب‌های نیکو یدک مى‌کشند، هرکجا (که وارد شوند) خونریزى بسیار سخت واقع مى‌شود به‌گونه‌ای که مجروحین بر روى کشته‌ها راه روند و گریخته کمتر از اسیر باشد (اکثراً مخالفین آن‌ها کشته یا اسیر شوند و راه فرارى ندارند)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص21</ref>. نویسنده پس از ذکر سخن ابن ابی‌الحدید درباره این حدیث می‌نویسد: این یکی از معجرات [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] است و عقیده ما بر این است که پیامبر(ص) مطالب بسیاری به آن حضرت آموخت<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>.


از جمله نکات قابل‌توجه که در فصل چهارم کتاب مطرح شده این مطلب است که وهابیان همواره به تبعیت از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، شیعه را متهم می‌کنند که سبب حمله مغول به بلاد مسلمین و سقوط خلافت شرعی بوده است. آن‌ها گمان می‌کنند که وزیر محمد بن علقمی اسدی شیعه بوده و بنا داشته که از فرمانده سپاه دویدار و پسر خلیفه به خاطر هجومشان به محله کرخ شیعیان در بغداد دو سال پیش از حمله مغول، انتقام بگیرد؛ پس به هولاکو نامه نوشت و او را بر حمله به بغداد تشجیع نمود. شیعه این کلام را از افترائات [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] می‌داند؛ چراکه ابن علقمی عالمی مبرای از این اتهام است، بلکه او برای دفاع از بغداد و سرزمین‌های مسلمانان این کار را کرد، اما کلامش را نشنیدند. او سپس اقدام به بر حذر داشتن مغولان از داخل شدن به بغداد و تخریب آن نمود اما باز هم به سخنش گوش ندادند<ref>ر.ک: همان، ص67</ref>. همچنین شیعه جواب محکم‌تری به وهابیان می‌دهد: حتی اگر بپذیریم که شیعه سبب سقوط خلافت عباسی بوده است. پس‌ازآن خلافت قوی‌تر و وسیع‌تر از آن خلافت عثمانی تشکیل شد. پس وهابیت آمد و به همراهی انگلیس سال‌های طولانی با آن جنگیدند تا این‌که خلافت عثمانی را ساقط کردند. درحالی‌که فقهای شیعه و عشایر آن‌ها در عراق دوش‌به‌دوش سپاهیان خلافت عثمانی با لشکر انگلیسی مبارزه کردند و خون شهدای آن‌ها با شهدای ترک به هم آمیخته شد و مجاهدین شیعه با افسران لشکر عثمانی زندانی شدند و همگی به دست انگلیس اعدام شدند. لکن وهابیان این حقایق را مخفی می‌کنند و فریادشان را با متهم کردن شیعه و ابن علقمی و نصیرالدین طوسی به خیانت بالا می‌برند.... کورانی سپس به ظهور نویسندگان منصف در سال‌های اخیر اشاره می‌کند که برخلاف وهابیت صدا را به بی‌گناهی ابن علقمی و خواجه نصیر طوسی و شیعه بلند کرده‌اند. سعد بن حذیفه غامدی استاد تاریخ اسلامی در دانشگاه ملک سعود کتابی با نام سقوط دولت عباسی و نقش شیعه بین حقیقت و اتهام نوشته است<ref>ر.ک: همان، ص68-67</ref>.
از جمله نکات قابل‌توجه که در فصل چهارم کتاب مطرح شده این مطلب است که وهابیان همواره به تبعیت از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، شیعه را متهم می‌کنند که سبب حمله مغول به بلاد مسلمین و سقوط خلافت شرعی بوده است. آن‌ها گمان می‌کنند که وزیر محمد بن علقمی اسدی شیعه بوده و بنا داشته که از فرمانده سپاه دویدار و پسر خلیفه به خاطر هجومشان به محله کرخ شیعیان در بغداد دو سال پیش از حمله مغول، انتقام بگیرد؛ پس به هولاکو نامه نوشت و او را بر حمله به بغداد تشجیع نمود. شیعه این کلام را از افترائات [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] می‌داند؛ چراکه ابن علقمی عالمی مبرای از این اتهام است، بلکه او برای دفاع از بغداد و سرزمین‌های مسلمانان این کار را کرد، اما کلامش را نشنیدند. او سپس اقدام به بر حذر داشتن مغولان از داخل شدن به بغداد و تخریب آن نمود اما باز هم به سخنش گوش ندادند<ref>ر.ک: همان، ص67</ref>. همچنین شیعه جواب محکم‌تری به وهابیان می‌دهد: حتی اگر بپذیریم که شیعه سبب سقوط خلافت عباسی بوده است. پس‌ازآن خلافت قوی‌تر و وسیع‌تر از آن خلافت عثمانی تشکیل شد. پس وهابیت آمد و به همراهی انگلیس سال‌های طولانی با آن جنگیدند تا این‌که خلافت عثمانی را ساقط کردند. درحالی‌که فقهای شیعه و عشایر آن‌ها در عراق دوش‌به‌دوش سپاهیان خلافت عثمانی با لشکر انگلیسی مبارزه کردند و خون شهدای آن‌ها با شهدای ترک به هم آمیخته شد و مجاهدین شیعه با افسران لشکر عثمانی زندانی شدند و همگی به دست انگلیس اعدام شدند. لکن وهابیان این حقایق را مخفی می‌کنند و فریادشان را با متهم کردن شیعه و ابن علقمی و نصیرالدین طوسی به خیانت بالا می‌برند.... کورانی سپس به ظهور نویسندگان منصف در سال‌های اخیر اشاره می‌کند که برخلاف وهابیت صدا را به بی‌گناهی ابن علقمی و خواجه نصیر طوسی و شیعه بلند کرده‌اند. سعد بن حذیفه غامدی استاد تاریخ اسلامی در دانشگاه ملک سعود کتابی با نام سقوط دولت عباسی و نقش شیعه بین حقیقت و اتهام نوشته است<ref>ر.ک: همان، ص68-67</ref>.