لغت شاهنامه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR28819J1.jpg | عنوان = لغت شاهنامه | عنوان‌های دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = بغدادی، عبد القادر بن عمر (نويسنده) زالمان، کارل گرمانویچ (مصحح) رواقی، علی ( مترجم و محقق) هاشم‌پور سبحانی، توفیق ( مترجم و مح...» ایجاد کرد)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۷: خط ۲۷:
    | پیش از =  
    | پیش از =  
    }}
    }}
    '''لغت شاهنامه'''، اثر عبدالقادر بغدادی (1030-1093ق)، فرهنگ لغات «شاهنامه» فردوسی است که با تصحیح «کارل. گ. زالمان» و ترجمه، توضیح و تعلیق توفیق ه. سبحانی و علی رواقی، منتشر شده است.
    '''لغت شاهنامه'''، اثر [[بغدادی، عبدالقادر بن عمر|عبدالقادر بغدادی]] (1030-1093ق)، فرهنگ لغات «[[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]]» [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] است که با تصحیح «[[زالمان، کارل گرمانویچ|کارل. گ. زالمان]]» و ترجمه، توضیح و تعلیق [[هاشم‌پور سبحانی، توفیق|توفیق ه. سبحانی]] و [[رواقی، علی|علی رواقی]]، منتشر شده است.


    عبدالقادر فرهنگ خود را به‌ترتیب باب و فصل (حرف اول و حرف آخر)، مرتب کرده است. «آ» و «الف» را در یک باب آورده است. در فرهنگ‌های کهن، این ترتیب رایج بوده است. در این فرهنگ، جز باب و فصل، در موارد دیگر، رعایت ترتیب الفبا، نشده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>.
    [[بغدادی، عبدالقادر بن عمر|عبدالقادر]] فرهنگ خود را به‌ترتیب باب و فصل (حرف اول و حرف آخر)، مرتب کرده است. «آ» و «الف» را در یک باب آورده است. در فرهنگ‌های کهن، این ترتیب رایج بوده است. در این فرهنگ، جز باب و فصل، در موارد دیگر، رعایت ترتیب الفبا، نشده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده</ref>.


    عبدالقادر چنان‌که خود در مقدمه تصریح می‌کند، تنها به معنی لغات بسنده نکرده است، بلکه به اعلام شاهنامه، چون: پادشاهان، نظیر کیومرث، منوچهر، کیکاووس و پهلوانان نظیر رستم، زال و افراسیاب و اعلام جغرافیایی، چون: زاولستان، رویین‌دژ و... هم پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    [[بغدادی، عبدالقادر بن عمر|عبدالقادر]] چنان‌که خود در مقدمه تصریح می‌کند، تنها به معنی لغات بسنده نکرده است، بلکه به اعلام شاهنامه، چون: پادشاهان، نظیر کیومرث، منوچهر، کیکاووس و پهلوانان نظیر رستم، زال و افراسیاب و اعلام جغرافیایی، چون: زاولستان، رویین‌دژ و... هم پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>.


    وی پس از به دست دادن معنی یا معانی لغت، کوشیده است که نمونه‌ای از شاهنامه را به دست دهد. در توضیح معانی دیگر، از شاعران ایرانی از فیروز مشرقی، ابوالمؤید، ابوشکور، دقیقی، اسدی، تا حافظ و جامی و شمس فخری اصفهانی و عرفی شیرازی، ابیاتی نقل کرده است. فقط چند مورد اندک است که نام شاعر، قید نشده و فقط شعر با عبارت «چنان‌که شاعر گوید» آمده است و در مواردی نیز شاعر را با لقبش، قید کرده است؛ مثلا گفته است: «چنان‌که شهاب‌الدین فرماید» که به‌آسانی نمی‌توان دریافت که منظور او، کدام شاعر بوده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    وی پس از به دست دادن معنی یا معانی لغت، کوشیده است که نمونه‌ای از شاهنامه را به دست دهد. در توضیح معانی دیگر، از شاعران ایرانی از فیروز مشرقی، ابوالمؤید، ابوشکور، دقیقی، [[اسدی طوسی، علی بن احمد|اسدی]]، تا [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و [[جامی، عبدالرحمن|جامی]] و [[شمس تبریزی، محمد|شمس]] فخری اصفهانی و [[عرفی شیرازی، جمال‌الدین محمد|عرفی شیرازی]]، ابیاتی نقل کرده است. فقط چند مورد اندک است که نام شاعر، قید نشده و فقط شعر با عبارت «چنان‌که شاعر گوید» آمده است و در مواردی نیز شاعر را با لقبش، قید کرده است؛ مثلا گفته است: «چنان‌که شهاب‌الدین فرماید» که به‌آسانی نمی‌توان دریافت که منظور او، کدام شاعر بوده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


    در یک مورد، رضی‌الدین نیشابوری را به‌خطا، ریاض‌الدین نیشابوری خوانده است. در موردی دیگر، از شاعری به نام شرف یافعی نام برده که گمان می‌رود خطای مصحح باشد که «بافقی» را «یافعی» قرائت کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    در یک مورد، [[رضی‌الدین نیشابوری]] را به‌خطا، ریاض‌الدین نیشابوری خوانده است. در موردی دیگر، از شاعری به نام شرف یافعی نام برده که گمان می‌رود خطای مصحح باشد که «بافقی» را «یافعی» قرائت کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


    در این کتاب، نام برخی از شاعران، به‌نحو خاصی قید شده است؛ مثلا امیرخسرو دهلوی، میرخسرو و ناصرخسرو قبادیانی، شاه ناصرخسرو، ذکر شده است. شواهدی که از مولانا جلال‌الدین رومی نقل شده، همه جا گوینده ملای روم خوانده شده است<ref>ر.ک: همان، بیست</ref>.
    در این کتاب، نام برخی از شاعران، به‌نحو خاصی قید شده است؛ مثلا [[امیرخسرو دهلوی، خسرو بن محمود|امیرخسرو دهلوی]]، میرخسرو و [[ناصر خسرو|ناصرخسرو قبادیانی،]] شاه [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]]، ذکر شده است. شواهدی که از مولانا جلال‌الدین رومی نقل شده، همه جا گوینده ملای روم خوانده شده است<ref>ر.ک: همان، بیست</ref>.


    عبدالقادر «یوسف و زلیخا» را از فردوسی دانسته و نمونه‌هایی نیز از آن مثنوی را نقل کرده است. وی برای برخی از لغات، معانی جدیدی به‌ دست داده که حاکی از دقت اوست<ref>ر.ک: همان</ref>.
    [[بغدادی، عبدالقادر بن عمر|عبدالقادر]] «یوسف و زلیخا» را از [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] دانسته و نمونه‌هایی نیز از آن مثنوی را نقل کرده است. وی برای برخی از لغات، معانی جدیدی به‌ دست داده که حاکی از دقت اوست<ref>ر.ک: همان</ref>.


    مزیت کتاب این است که شواهدی که از شاعران گوناگون در آن آمده، با متون تصحیح‌شده امروزی، اختلافی ندارند، مگر در موارد بسیار جزیی<ref>ر.ک: همان</ref>.
    مزیت کتاب این است که شواهدی که از شاعران گوناگون در آن آمده، با متون تصحیح‌شده امروزی، اختلافی ندارند، مگر در موارد بسیار جزیی<ref>ر.ک: همان</ref>.

    نسخهٔ ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۱۱

    لغت شاهنامه
    لغت شاهنامه
    پدیدآورانبغدادی، عبد القادر بن عمر (نويسنده)

    زالمان، کارل گرمانویچ (مصحح) رواقی، علی ( مترجم و محقق)

    هاشم‌پور سبحانی، توفیق ( مترجم و محقق)
    ناشرانجمن آثار و مفاخر فرهنگی
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1382ش
    چاپ1
    شابک964-7874-33-2
    موضوعفردوسی، ابو القاسم، 329 - 416؟ق. شاهنامه - واژه نامه‏ها - فردوسی، ابو القاسم، 329 - 416؟ق. شاهنامه - کشف الابیات
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‎‏/‎‏ب‎‏7‎‏ل‎‏7 4494 PIR
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    لغت شاهنامه، اثر عبدالقادر بغدادی (1030-1093ق)، فرهنگ لغات «شاهنامه» فردوسی است که با تصحیح «کارل. گ. زالمان» و ترجمه، توضیح و تعلیق توفیق ه. سبحانی و علی رواقی، منتشر شده است.

    عبدالقادر فرهنگ خود را به‌ترتیب باب و فصل (حرف اول و حرف آخر)، مرتب کرده است. «آ» و «الف» را در یک باب آورده است. در فرهنگ‌های کهن، این ترتیب رایج بوده است. در این فرهنگ، جز باب و فصل، در موارد دیگر، رعایت ترتیب الفبا، نشده است[۱].

    عبدالقادر چنان‌که خود در مقدمه تصریح می‌کند، تنها به معنی لغات بسنده نکرده است، بلکه به اعلام شاهنامه، چون: پادشاهان، نظیر کیومرث، منوچهر، کیکاووس و پهلوانان نظیر رستم، زال و افراسیاب و اعلام جغرافیایی، چون: زاولستان، رویین‌دژ و... هم پرداخته است[۲].

    وی پس از به دست دادن معنی یا معانی لغت، کوشیده است که نمونه‌ای از شاهنامه را به دست دهد. در توضیح معانی دیگر، از شاعران ایرانی از فیروز مشرقی، ابوالمؤید، ابوشکور، دقیقی، اسدی، تا حافظ و جامی و شمس فخری اصفهانی و عرفی شیرازی، ابیاتی نقل کرده است. فقط چند مورد اندک است که نام شاعر، قید نشده و فقط شعر با عبارت «چنان‌که شاعر گوید» آمده است و در مواردی نیز شاعر را با لقبش، قید کرده است؛ مثلا گفته است: «چنان‌که شهاب‌الدین فرماید» که به‌آسانی نمی‌توان دریافت که منظور او، کدام شاعر بوده است[۳].

    در یک مورد، رضی‌الدین نیشابوری را به‌خطا، ریاض‌الدین نیشابوری خوانده است. در موردی دیگر، از شاعری به نام شرف یافعی نام برده که گمان می‌رود خطای مصحح باشد که «بافقی» را «یافعی» قرائت کرده است[۴].

    در این کتاب، نام برخی از شاعران، به‌نحو خاصی قید شده است؛ مثلا امیرخسرو دهلوی، میرخسرو و ناصرخسرو قبادیانی، شاه ناصرخسرو، ذکر شده است. شواهدی که از مولانا جلال‌الدین رومی نقل شده، همه جا گوینده ملای روم خوانده شده است[۵].

    عبدالقادر «یوسف و زلیخا» را از فردوسی دانسته و نمونه‌هایی نیز از آن مثنوی را نقل کرده است. وی برای برخی از لغات، معانی جدیدی به‌ دست داده که حاکی از دقت اوست[۶].

    مزیت کتاب این است که شواهدی که از شاعران گوناگون در آن آمده، با متون تصحیح‌شده امروزی، اختلافی ندارند، مگر در موارد بسیار جزیی[۷].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، صفحه نوزده
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان
    5. ر.ک: همان، بیست
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    مقدمه کتاب.


    وابسته‌ها