الحیاة الخالدة أو الحیاة الأخری: تفاوت میان نسخهها
(+) |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| تصویر =NUR39027J1.jpg | | تصویر =NUR39027J1.jpg | ||
| عنوان =الحیاة الخالدة أو الحیاة الأخری | | عنوان =الحیاة الخالدة أو الحیاة الأخری | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = [[زندگی جاوید حیات اخروی]] | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مطهری، مرتضی]] (نويسنده) | [[مطهری، مرتضی]] (نويسنده) | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''الحیاة الخالدة أو الحیاة الأخری''' برگردان عربی | '''الحیاة الخالدة أو الحیاة الأخری''' برگردان عربی [[زندگی جاوید حیات اخروی]] از آثار [[مطهری، مرتضی|مرتضی مطهری]] (متوفی 1358ش) به قلم [[آذرشب، محمدعلی|محمدعلی آذرشب]] است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۵۸
الحیاة الخالدة أو الحیاة الأخری | |
---|---|
پدیدآوران | مطهری، مرتضی (نويسنده) آذرشب، محمدعلي (مترجم) |
عنوانهای دیگر | زندگی جاوید حیات اخروی |
ناشر | مؤسسة البعثة |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1407ق, |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الحیاة الخالدة أو الحیاة الأخری برگردان عربی زندگی جاوید حیات اخروی از آثار مرتضی مطهری (متوفی 1358ش) به قلم محمدعلی آذرشب است.
ساختار
کتاب مشتمل بر چهار عنوان اصلی است: معاد از ارکان جهانبینی اسلامی، ماهیت مرگ، زندگی پس از مرگ و استدلالهای قرآن. در ذیل هر یک از این عناوین مباحث مرتبط طرح شده است. مترجم در عین رعایت امانت، سعی در ایجاز و تصحیح عبارات داشته و متنی فصیح و روان ارائه کرده است.
گزارش محتوا
یکی از اصول جهانبینی اسلامی که از ارکان ایمانی و اعتقادی دین اسلام است، اصل ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی است. ایمان به عالم آخرت شرط مسلمانی است؛ یعنی اگر این ایمان را از دست بدهد و انکار کند از زمره مسلمانان خارج است.
پیامبران الهی –بدون استثناء- پس از اصل توحید، مهمترین اصلی که مردم را به آن متذکر کردهاند و ایمان به آن را از مردم خواستهاند، همین اصل است که در اصطلاح متکلمان اسلامی به نام «اصل معاد» معروف شده است.
در قرآن کریم به صدها آیه برمیخوریم که به نحوی از انحاء درباره عالم پس از مرگ و روز قیامت و کیفیت حشر اموات و میزان و حساب و ضبط اعمال و بهشت و جهنم و جاودانگی عالم آخرت و سایر مسائلی که به عالم پس از مرگ مربوط میشود بحث کرده است، ولی در دوازده آیه رسماً پس از ایمان به خدا از «ایمان به روز آخر» یاد کرده است[۱].
قرآن کریم در مورد عالم قیامت تعبیرات مختلفی دارد و هر تعبیری بابی از معرفت است- یکی از آنها «الیوم الآخر» است. قرآن کریم با این تعبیر دو نکته را برای ما یادآوری میکند: الف: اینکه حیات انسان بلکه دوره جهان مجموعاً به دو دوره که هر دوره را بهعنوان یک روز باید شناخت تقسیم میشود که یک روز و دوره اول و ابتداست و پایان میپذیرد که دوره دنیاست و دیگر روز و دورهای که آخر است و پایانناپذیر است که دوره آخرت است و از تعبیرات دیگر قرآن درباره حیات دنیوی «اولی» و برای حیات اخروی «آخرت» است. «وَ إِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولَى» ﴿ليل، 13﴾. «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولَى» ﴿ضحى، 4﴾.
ب. دیگر اینکه ما هماکنون از آغاز آفرینش تا این زمان در دوره اول هستیم و به دوره دوم نرسیدهایم و آن از ما پنهان است و آخرت بستگی به عملهای ما در این دنیا دارد و هرکاری اینجا انجام میدهیم نابود شدنی نیست، بلکه در دوره دوم بهحساب آنها رسیدگی میشود و سعادت ما به آن بستگی دارد[۲].
نویسنده اولین منبع و منشأ ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی را وحی الهی دانسته است که بهوسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است؛ اگرچه یک عده راههای دیگر –و لااقل قرائن و علائم دیگر- نیز برای اعتقاد و ایمان به معاد وجود دارد که نتیجه تلاشهای فکری و عقلی و علمی خود بشر است. این موارد را میتوان تأییدی برای صحت سخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمرد. این راهها عبارتند از: راه شناخت خدا، راه شناخت جهان و راه شناخت روح و نفس انسان. توضیح این مباحث به آخرین بحث کتاب «استدلالهای قرآن» موکول شده است[۳].
پاسخ به چیستی مرگ دومین مبحث کتاب را تشکیل داده است. این موضوع با توجه به آیات قرآن بررسی شده است. قرآن کریم پاسخ ویژهای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد. قرآن در این مورد کلمه «توفی» را به کار برده و مرگ را «توفی» خوانده است. توفی و استیفاء هر دو از یک ماده و به معنای چیزی را کما و تمام و بدون کموکاست گرفتن است. چنین استنباط میشود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است؛ یعنی انسان به هنگام مرگ، به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل مأموران الهی قرار میگیرد و آنان انسان را دریافت میکنند. با این تعبیر دیگر مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست، انتقال از عالمی به عالم دیگر است. آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل میدهد و «من» واقعی او محسوب میشود، همان است که در قرآن از آن به «نفس» و احیاناً به روح تعبیر شده است[۴].
زندگی پس از مرگ به دو مرحله برزخ و قیامت تقسیم میشود. عالم برزخ همانند دنیا پایان میپذیرد ولی عالم قیامت کبری بههیچوجه پایان نمیپذیرد. انسان در فاصله مرگ و قیامت از نوعی حیات برخوردار است و در آن حال شدیداً احساس میکند، گفت و شنود دارد، لذت و رنج و سرور و اندوه دارد و بالاخره از نوعی زندگانی سعادتآمیز [یا شقاوت آلود] برخوردار است. در حدود 15 آیه از قرآن کریم به نحوی از انحاء یک جریان حیاتی را یاد کرده که میرساند انسان در فاصله بین مرگ و قیامت از یک حیات کامل برخوردار است[۵].
قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کرده است. ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان، بی فروغ شدن خورشید، خشک شدن دریاها و... و دگرگونیها و انقلابات عظیم و بیمانند بیان کرده است. مطابق آنچه از قرآن کریم استفاده میشود تمامی عالم بهسوی انهدام و خرابی میرود و همهچیز نابود میشود و بار دیگر جهان نوسازی میشود و تولدی دیگر مییابد و با قوانین و نظامات دیگر که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد، ادامه مییابد و برای همیشه باقی میماند[۶].
یکی از موضوعات بسیار مهم و اساسی پیوستگی و رابطه این جهان و زندگی آن جهان است. بذر آن حیات در این حیات به دست خود انسان کاشته میشود و سرنوشت آن حیات در این حیات بهوسیله خود انسان تعین میگردد. رسول خدا(ص) در تعبیر جالب خود فرمود: «دنیا کشتگاه آخرت است». هر تخم بدی یا نیکی در دنیا بکارید در آخرت برداشت خواهید کرد[۷].
تجسم اعمال از مسائل کلامی مورد اختلاف مذاهب اسلامی است. از قرآن کریم و اخبار و روایات پیشوایان دینی چنین استنباط میشود که اعمال و آثار انسان به نحوی ضبط و نگهداری میشود و از بین نمیرود و انسان در نشئه قیامت تمام اعمال و آثار گذشته خود را «مصور» و «مجسم» میبیند و مشاهده میکند[۸].
براهین قرآن مجموعه از جوابها بر منکرین قیامت است که به سه قسم تقسیم شده است: تبیین امکان قیامت، ذکر نمونههایی از زندگی دنیا شبیه بعث و نشور، آیات ضروری بودن قیامت[۹].
نویسنده مباحث کتاب را با توضیح دو اصل عدل الهی و حکمت الهی به اتمام میرساند چراکه این عدل و حکمت الهی حیات جاویدان را ایجاب میکند. در رابطه با عدل چنین میخوانیم: «جهان دیگر باید باشد که نیکوکاران پاداش کامل نیکوکاری خود را دریافت کنند و بدکاران کیفر کار بد خود را، وگرنه برخلاف عدل الهی است»[۱۰].
آذرشب در مطلع کتاب چنین نوشته است: «این کتاب از جمله کتبی است که استاد مطهری(ره) آن را تنقیح و تصحیح نکرده است. در چاپ فارسی نواقص و ایرادات برطرف شد. من نیز کوشش کردم که نواقص را تا حد امکان اصلاح کنم و سیاق عبارات را منظم کنم تا به فهم و تبویب نزدیکتر شود». با توجه به این عبارت مترجم مشخص میشود که در عبارات نویسنده دخل و تصرفهایی صورت گرفته است؛ بهعنوان نمونه در ابتدای کتاب عبارت «یکی از اصول جهانبینی اسلامی که از ارکان ایمانی و اعتقادی دین اسلام است، اصل ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی است. ایمان به عالم آخرت شرط مسلمانی است؛ یعنی اگر کسی این ایمان را از دست بدهد و انکار کند از زمره مسلمانان خارج است» مختصر و مفید چنین ترجمه شده است: «الایمان بالحیاة الخالدة و الحیاة الاخرویة واحد من اصول التصور الاسلامي و من ارکان الایمان و الاعتقاد فی الاسلام و لا یکون الانسان مسلماً ما لم یحمل مثل هذا الایمان»[۱۱].
همچنین در ابتدای عنوان «الحیاة بعد الموت (زندگی پس از مرگ)» در متن فارسی با طرح سؤال در یک پاراگراف آغاز شده است؛ اما در ترجمه عربی ضرورتی در ذکر آن پاراگراف دیده نشده است. متن با این عبارت آغاز شده «الانسان بعد الموت لا یدخل عالم القیامة الکبری مباشرة کما تدل علی ذلک نصوص الکتاب و السنة المتواترة» که ترجمهای فصیح و موجز از این عبارت است: «مطابق آنچه از نصوص قرآن کریم و اخبار و روایات متواتر و غیرقابلانکاری که از رسول اکرم و ائمه اطهار رسیده است استفاده میشود، هیچکس بلافاصله پس از مرگ وارد عالم قیامت کبری نمیشود»[۱۲].
مترجم همچنین برخی مطالب کتاب را تکمیل کرده است؛ بهعنوان نمونه در بحث تجسم اعمال نویسنده تنها یک حدیث را ذکر کرده و بحث ناتمام مانده است؛ لذا مترجم با مراجعه به بحارالانوار علامه مجلسی پنج حدیث را متذکر شده است[۱۳].
وضعیت کتاب
متن فارسی این اثر در جلد دوم مجموعه آثار شهید مطهری به همراه چند اثر دیگر ارائه شده است. نسخه عربی برخلاف نسخه فارسی فاقد فهارس فنی است و تنها فهرست مطالب در انتهای آن ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص5؛ مطهری، مرتضی، ص501
- ↑ ر.ک: همان، ص6؛ همان، ص502
- ↑ ر.ک: همان، ص7-6؛ همان، ص503-502
- ↑ ر.ک: همان، ص9-8؛ همان، ص506-505
- ↑ ر.ک: همان، ص14؛ همان، ص515-514
- ↑ ر.ک: همان، ص18؛ همان، ص519
- ↑ ر.ک: همان، ص19؛ همان، ص520
- ↑ ر.ک: همان، ص19؛ همان، ص521
- ↑ ر.ک: همان، ص24؛ همان، ص525
- ↑ ر.ک: همان، ص32؛ همان، ص534
- ↑ ر.ک: همان، ص5؛ همان، ص501
- ↑ ر.ک: همان، ص13؛ همان، ص513
- ↑ ر.ک: همان، ص22-20؛ همان، ص522
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، جلد 2، تهران، انتشارات صدرا، چاپ هفتم، فروردین 1377.