بقاعی، ابراهیم بن عمر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' :' به ':')
     
    (۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR03812.jpg|بندانگشتی|بقاعی، ابراهیم بن عمر]]
    [[پرونده:NUR03812.jpg|بندانگشتی|بقاعی، ابراهیم بن عمر]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|بقاعی، ابراهیم بن عمر
    ! نام!! data-type="authorName" |بقاعی، ابراهیم بن عمر
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| ابراهیم بقاعی
    | data-type="authorOtherNames" |  
     
    بقاعی، ابوالحسن برهان‌الدین ابراهیم بن عمر
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |عمر
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|1406 م
    | data-type="authorbirthDate" |809ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |قريه «خربة روحاء» در ناحيه بقاع، واقع در لبنان كنونى
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|885 هـ.ق یا 1480 م
    | data-type="authorDeathDate" |885 ق یا 1481 م
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |تاج‌الدين بن بهادر
     
    شرف‌الدين سبکی
     
    علاءالدين قلقشندى
     
    شمس‌الدين قاياتى
     
    [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[نظم الدرر في تناسب الآیات و السور ]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    | data-type="authorWritings" |[[عنوان الزمان بتراجم الشیوخ و الأقران]]  
     
    |- class="articleCode"
    [[ إظهار العصر لأسرار أهل العصر: تاریخ البقاعی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    |کد مؤلف
    |-class='articleCode'
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE03812AUTHORCODE
    |کد مولف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE3812AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''بقاعى، ابوالحسن ابراهیم بن عمر بن حسن''' (885-809ق)، ملقب به برهان‌الدین، مفسر، مورخ و محدث شافعى،
    == ولادت ==
    در قريه «خربة روحاء» در ناحيه بقاع، واقع در لبنان كنونى متولد شد؛ به همين سبب به او نسبت خرباوى هم داده‌اند.
    بقاعى در 12 سالگى به دليل منازعات طايفه‌اى در روستاها و شهرهاى اطراف سرگردان شد، تا پدربزرگش او را به دمشق برد.
    == تحصیلات ==
    در دمشق به حفظ قرآن و آموختن مقدمات علوم روى آورد. مصادف با ورود [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]] به دمشق در 18 سالگى نزد او به آموختن علم قرائت پرداخت.
    از تاج‌الدين بن بهادر نيز در فقه بهره گرفت. چندى بعد راه به بيت‌المقدس برد و از افرادى چون تقى‌الدين حصنى، تاج‌الدين غرابيلى و عمادالدين بن شرف حديث و قرائت فراگرفت.


    «بقاعى، ابوالحسن ابراهيم بن عُمر»، ملقب به برهان‌الدين، اديب، شاعر، مورخ و مفسّر شافعى قرن نهم بوده است.
    سفر بعدى او به قاهره بود كه در آنجا نزد شرف‌الدين سبکی، علاءالدين قلقشندى، شمس‌الدين قاياتى، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] و ابوالفضل مغربى حديث و علوم ديگر آموخت. سپس به‌همراه ابن حجر به حلب رفت. مسافرت‌هایى نيز به دمياط، اسكندريه، مكه، مدينه و طائف داشت. پس از مسافرت‌هاى پياپى، تا پايان عمر در دمشق اقامت گزيد.


    وى در سال 809 در خربةروحا، از نواحى بقاع، متولد شد و تا دوازده‌سالگى در آنجا بود. به گفته خودش، در821 در پى يك جنگ قبيله‌اى، همراه خانواده خود، به وادى التيم مهاجرت كرد، سپس به دمشق رفت و به كسب علم پرداخت. در دمشق، از كسانى مثل «على بن شمس جزرى»، «تاج بن بهادر غرابيلى»، «ابن قاضى شُهبه» و ديگران علم آموخت. براى تحصيلات بيشتر، به بيت‌المقدس و سپس به مصر رفت. در قاهره از علاء قلقشندى و قايانى و ديگران علم آموخت. وى همچنين از اكابر تلاميذ ابن حجر بود و ابن حجر وى را به‌عنوان قارى [[صحيح بخارى]] در قصر ملك ظاهر جَقْمَق تعيين كرده بود و او با فصاحتى كه در خواندن آن متن داشت، بارها مورد تقدير جقمق قرار گرفت.
    برخى از هم‌عصران بقاعى، به‌ويژه سخاوى در نكوهش او مبالغه كرده‌اند. در اين ميان، تنوع علوم، تعدد آثار و گوناگونى نظرات و نقدهاى تندى كه به ديگران و حتى استادان خويش داشت، بى‌تأثير نبود. برخى، مواضع خصمانه امثال سخاوى را ناشى از اختلافات شخصى دانسته‌اند.


    بقاعى پس از پايان تحصيلات، در مصر اقامت كرد و به تأليف و سخنرانى پرداخت. وى از عالمانى بود كه در سخنرانى‌ها و تأليفات خود، پيوسته بر صوفيان و صوفى‌مشربان مى‌تاخت و اعمال آنان را تشنيع مى‌كرد. به گزارش ابن صيرفى، وى در سخنرانى‌هاى خود به‌ويژه در ذم و تكفير ابن فارض سخن مى‌گفت و حتى يك بار بعد از سخنرانى بقاعى بين طرف‌داران ابن فارض و اصحاب بقاعى درگيرى شد و طرفين به ضرب و شتم يكديگر پرداختند، ولى به‌رغم اعتراض و شكايت برخى علماى مصر به مقامات حكومتى، بقاعى در موضع‌گيرى خود تجديد نظر نكرد. قاضى مالكى مصر نيز، به سبب همين روش‌ها، حكم به كفر او داد و ريختن خونش را جايز شمرد، اما بقاعى با حمايت قاضى زين‌الدين ابوبكر بن مُزْهِر انصارى، ناظر ديوان انشاى جقمق، تبرئه شد. پس از آن، در مصر پيوسته مورد ايذا و اذيت بود، به‌ناچار مصر را به قصد دمشق ترك كرد. پس از ورود به دمشق، مجدداً با صوفيان درگير شد و در رد سماع صوفيان كتاب «إنارة الفكر بما هو الحق في كيفية الذكر» را نوشت. بقاعى در885 دار فانى را وداع گفت.
    برخى آثارش، به‌ويژه تفسير وى، تلاش او را در ارائه ديدگاه‌هاى جديد نمايان مى‌سازند. گرايش‌هاى صوفيانه نيز در آثار او به چشم مى‌خورد؛ هرچند با آرايى همچون وحدت وجود، ستيز جدى داشته و نگارش‌هایى برضد ابن فارض و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از او گزارش شده است.


    وى از عالمان كثيرالتأليف بود. تعداد مؤلفاتش را بغدادى بيش از چهل برشمرده است. مهم‌ترين اثر او تفسير قرآن است به نام «نظم الدّرر في تناسب الآيات و السور» كه در اين كتاب مناسبات ترتيب آيه‌ها و سوره‌ها با يكديگر و بسيارى از اسرار و رموز قرآن جمع‌آورى شده و تا آن زمان در نوع خود بى‌نظير بوده است. اين كتاب كه ثمره چهارده سال تلاش وى بود، مورد ايراد علماى عصرش قرار گرفت، و او را متهم كردند كه در تفسير خود به كتب عهدين [تورات و انجيل] استناد كرده است و سخاوى، همدرس و مخالف سرسخت و آشتى‌ناپذير وى در رد تفسيرش، در كتاب «أصل الأصيل في تحريم النقل من التوراة و الإنجيل» مطالبى نوشت. بقاعى در جواب اين ايرادها، رساله «الأقوال القويمة في حكم النقل من الكتب القديمة» را تأليف و دلايل جواز نقل از كتب عهدين را بيان كرد. كتاب «نظم الدرر» در 1389 زير نظر محمد عبدالمعيد، مدير دايرةالمعارف عثمانى هند، به چاپ رسيد.
    نگارش‌هاى متنوع او، بيانگر گوناگونى ابعاد شخصيتى او نيز هست. در نوشته‌هایش به عرف حاكم بر جو علمى زمانه خويش، پاى‌بند نيست. از كتب عهدين استفاده كرده و به آنها استناد نموده است. اين كار او قدح ديگران را نسبت به خود برانگيخته است. از ديگر سو، انگيزه‌هاى شخصى و حسادت‌ها و درگيرى‌هایش با معاصران، منجر به سعايت او نزد قاضى مالكى و گرفتن حكم مهدورالدم بودن او شد؛ پس كتابى در دفاع از خويش نوشت و سرانجام، به وساطت برخى از فقهاى عصر، مثل قاضى زينى بن مزهر، اسلامش دوباره تأييد شد و از مرگ رهایى يافت.


    == ديگر مؤلفات بقاعى عبارتند از:==
    ديگر زمينه نگارش‌هاى او زمينه‌هاى فلسفى است كه بيشتر به انگيزه مخالفت با فلسفه و نقد ديدگاه‌ها و نظريات برخى فلاسفه نگاشته شده است و براى همين، نمى‌توان او را در زمره فلاسفه قرار داد؛ همان گونه كه در نگارش‌هاى تاريخى‌اش زمينه‌هاى رجالى و اخبارى ديده مى‌شود؛ يعنى مثل ساير مورخان، همه دقايق تاريخى برایش جالب توجه نبوده است، بلكه رشته‌ها و گزارش‌هاى خاصى را دنبال كرده است.


    == آثار ==


    1. تحذير العباد ببدعة الاتحاد (در رد فصوص الحكم ابن عربى و تائيّه ابن فارض و ديگر معتقدان وحدت وجود)؛


    2. تهديم الأركان من ليس في الإمكان أبدَعُ ممّا كان (در اين كتاب، غزالى و معتقدان به وحدت وجود را مورد ايراد قرار داده است
    بيش از 30 اثر و تأليف از او گزارش شده است، در زمينه‌هاى: موضوعات فلسفى بيشتر با انگيزه فلسفه‌ستيزى؛ نقد و رد برخى بزرگان عرفان و نظرات آنان، به‌ويژه مخالفت جدى با نظريه وحدت وجود؛ عبادت و سلوك؛ قرائات و علوم قرآنى؛ حساب و رياضيات؛ شعر و ادبيات؛ تفسير كه بيش از همه به او شهرت داده است.


    3. جواهر البحار في نظم سيرة النبي المختار (منظومه‌اى است در سيره پيامبر اكرم(ص) كه شرح آن را در دو جلد، در سال 848 تأليف كرده است)؛
    از جمله آثار اوست:
    {{ستون-شروع|2}}
    # تهديم الأركان من ليس في الإمكان أبدع مما كان؛
    # كتابى در منطق به نام ايساغوجى؛
    # سر الروح (خلاصه كتاب الروح [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قيم جوزيه]] است)؛
    # تنبيه الغبي إلى تكفير ابن عربی؛
    # تحذير العباد من أهل العناد ببدعة الاتحاد؛
    # الناطق بالصواب الفارض لتكفير ابن الفارض؛
    # إثارة الفكر بما هو الحق في كيفية الذكر؛
    # الإيذان بفتح أسرار التشهد و الأذان؛
    # لعب العرب بالميسر في الجاهلية الأولى؛
    # أخبار الجلاد في فتح البلاد؛
    # عنوان الزمان بتراجم الشيوخ و الأقران؛
    # مختصر سيرة النبي يا تاريخ بقاعى؛
    # جواهر البحار في نظم سيرة النبي المختار؛
    # الضوابط و الإشارات؛
    # القول المفيد، در علم تجويد؛
    # إباحة الباحة في علمي الحساب و المساحة؛
    # أسواق الأشواق في مصارع العشاق؛
    # ما لا يستغني عنه الإنسان من ملح اللسان؛
    # إشعار الواعي بأشعار البقاعي؛
    # الأقوال القويمة في حكم النقل من الكتب القديمة؛
    # بذل النصح و الشفقة للتعريف بصحبة ورقة؛
    # النكت الوفية بما في شرح الألفية، كه شرح ألفية الحديث عراقى است؛
    # النكت و الفرائد على شرح العقائد؛
    # تفسير سورة البقرة؛
    # الفتح القدسي في آية الكرسي؛
    # مصاعد النظر للإشراف على مقاصد السور يا المقصد الأسمى في مطابقة اسم كل سورة للمسمى؛
    {{پایان}}
    و...


    4. إظهار العصر لأسرار أهل العصر (در تاريخ و وفيات. اين كتاب را ذيلى بر كتاب «إنباء الغُمر» استادش ابن حجر قرار داده است)؛
    قابل توجه است كه در بين همه آثار او حتى در تفسير، هيچ كتابى جايگاه «نظم الدرر في تناسب الآيات و السور» را كه به «تفسير بقاعى» يا «مناسبات بقاعى» معروف است، ندارد؛ به‌گونه‌اى كه آن را نشانه عظمت بقاعى و تسلط او بر دانش‌هاى روايى و درايى و توانمندى بالاى او و مبرزترين اثر او دانسته‌اند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7888 ر.ک: مطيع، مهدى، ج12، ص381-383]</ref>


    5. عنوان الزمان في تراجم الشيوخ و الأقران (كه در شرح حال مشايخ و هم‌شاگردان خود نوشته است)؛
    ==پانويس ==
    <references />


    6. النكت الوفية بما في شرحِ الألفيّة (حاشيه بر الفيه عراقى در علم حديث است)؛
    ==منابع مقاله==


    7. الباحة في علمي الحساب و المساحة (منظومه‌اى است كه شرح مزجى آن را «الإباحة في شرح الباحة» ناميده است)؛
    [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/7888 مطيع، مهدى، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ اول، 1383ش].


    8. ديوان شعر با نام «إشعار الواعي بأشعار البقاعي»؛


    و...
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == منابع مقاله ==
    [[عنوان الزمان بتراجم الشیوخ و الأقران]]


    [[نظم الدرر في تناسب الآیات و السور]]


    برگرفته از دانشنامه جهان اسلام، ج 3، ص 602، به قلم داوود الهامى.
    [[إنارة الفكر بما هو الحق في كيفية الذكر]]


    [[ما لایستغني عنه الإنسان من ملح اللسان (في النحو)]]


    == وابسته‌ها ==
    [[مصرع التصوف أو تنبيه‌ الغبي‌ إلی تکفير إبن‌ عربي‌]]
    {{وابسته‌ها}}
    [[نظم الدرر في تناسب الآیات و السور]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[ اظهار العصر لاسرار اهل العصر: تاریخ البقاعی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[اظهار العصر لاسرار اهل العصر: تاریخ البقاعی]]  


    [[شرح کتاب سر الروح للإمام الحافظ برهان الدين أبي الحسن إبراهيم بن عمر بن حسن البقاعي]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[شرح کتاب سر الروح للإمام الحافظ برهان‌الدين أبي‌الحسن إبراهیم بن عمر بن حسن البقاعي]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:محدثان]]
    [[رده:مورّخان]]
    [[رده:مفسران سنی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۷

    بقاعی، ابراهیم بن عمر
    نام بقاعی، ابراهیم بن عمر
    نام‎های دیگر
    نام پدر عمر
    متولد 809ق
    محل تولد قريه «خربة روحاء» در ناحيه بقاع، واقع در لبنان كنونى
    رحلت 885 ق یا 1481 م
    اساتید تاج‌الدين بن بهادر

    شرف‌الدين سبکی

    علاءالدين قلقشندى

    شمس‌الدين قاياتى

    ابن حجر عسقلانى

    برخی آثار عنوان الزمان بتراجم الشیوخ و الأقران
    کد مؤلف AUTHORCODE03812AUTHORCODE

    بقاعى، ابوالحسن ابراهیم بن عمر بن حسن (885-809ق)، ملقب به برهان‌الدین، مفسر، مورخ و محدث شافعى،

    ولادت

    در قريه «خربة روحاء» در ناحيه بقاع، واقع در لبنان كنونى متولد شد؛ به همين سبب به او نسبت خرباوى هم داده‌اند.

    بقاعى در 12 سالگى به دليل منازعات طايفه‌اى در روستاها و شهرهاى اطراف سرگردان شد، تا پدربزرگش او را به دمشق برد.

    تحصیلات

    در دمشق به حفظ قرآن و آموختن مقدمات علوم روى آورد. مصادف با ورود ابن جزرى به دمشق در 18 سالگى نزد او به آموختن علم قرائت پرداخت.

    از تاج‌الدين بن بهادر نيز در فقه بهره گرفت. چندى بعد راه به بيت‌المقدس برد و از افرادى چون تقى‌الدين حصنى، تاج‌الدين غرابيلى و عمادالدين بن شرف حديث و قرائت فراگرفت.

    سفر بعدى او به قاهره بود كه در آنجا نزد شرف‌الدين سبکی، علاءالدين قلقشندى، شمس‌الدين قاياتى، ابن حجر عسقلانى و ابوالفضل مغربى حديث و علوم ديگر آموخت. سپس به‌همراه ابن حجر به حلب رفت. مسافرت‌هایى نيز به دمياط، اسكندريه، مكه، مدينه و طائف داشت. پس از مسافرت‌هاى پياپى، تا پايان عمر در دمشق اقامت گزيد.

    برخى از هم‌عصران بقاعى، به‌ويژه سخاوى در نكوهش او مبالغه كرده‌اند. در اين ميان، تنوع علوم، تعدد آثار و گوناگونى نظرات و نقدهاى تندى كه به ديگران و حتى استادان خويش داشت، بى‌تأثير نبود. برخى، مواضع خصمانه امثال سخاوى را ناشى از اختلافات شخصى دانسته‌اند.

    برخى آثارش، به‌ويژه تفسير وى، تلاش او را در ارائه ديدگاه‌هاى جديد نمايان مى‌سازند. گرايش‌هاى صوفيانه نيز در آثار او به چشم مى‌خورد؛ هرچند با آرايى همچون وحدت وجود، ستيز جدى داشته و نگارش‌هایى برضد ابن فارض و ابن عربى از او گزارش شده است.

    نگارش‌هاى متنوع او، بيانگر گوناگونى ابعاد شخصيتى او نيز هست. در نوشته‌هایش به عرف حاكم بر جو علمى زمانه خويش، پاى‌بند نيست. از كتب عهدين استفاده كرده و به آنها استناد نموده است. اين كار او قدح ديگران را نسبت به خود برانگيخته است. از ديگر سو، انگيزه‌هاى شخصى و حسادت‌ها و درگيرى‌هایش با معاصران، منجر به سعايت او نزد قاضى مالكى و گرفتن حكم مهدورالدم بودن او شد؛ پس كتابى در دفاع از خويش نوشت و سرانجام، به وساطت برخى از فقهاى عصر، مثل قاضى زينى بن مزهر، اسلامش دوباره تأييد شد و از مرگ رهایى يافت.

    ديگر زمينه نگارش‌هاى او زمينه‌هاى فلسفى است كه بيشتر به انگيزه مخالفت با فلسفه و نقد ديدگاه‌ها و نظريات برخى فلاسفه نگاشته شده است و براى همين، نمى‌توان او را در زمره فلاسفه قرار داد؛ همان گونه كه در نگارش‌هاى تاريخى‌اش زمينه‌هاى رجالى و اخبارى ديده مى‌شود؛ يعنى مثل ساير مورخان، همه دقايق تاريخى برایش جالب توجه نبوده است، بلكه رشته‌ها و گزارش‌هاى خاصى را دنبال كرده است.

    آثار

    بيش از 30 اثر و تأليف از او گزارش شده است، در زمينه‌هاى: موضوعات فلسفى بيشتر با انگيزه فلسفه‌ستيزى؛ نقد و رد برخى بزرگان عرفان و نظرات آنان، به‌ويژه مخالفت جدى با نظريه وحدت وجود؛ عبادت و سلوك؛ قرائات و علوم قرآنى؛ حساب و رياضيات؛ شعر و ادبيات؛ تفسير كه بيش از همه به او شهرت داده است.

    از جمله آثار اوست:

    1. تهديم الأركان من ليس في الإمكان أبدع مما كان؛
    2. كتابى در منطق به نام ايساغوجى؛
    3. سر الروح (خلاصه كتاب الروح ابن قيم جوزيه است)؛
    4. تنبيه الغبي إلى تكفير ابن عربی؛
    5. تحذير العباد من أهل العناد ببدعة الاتحاد؛
    6. الناطق بالصواب الفارض لتكفير ابن الفارض؛
    7. إثارة الفكر بما هو الحق في كيفية الذكر؛
    8. الإيذان بفتح أسرار التشهد و الأذان؛
    9. لعب العرب بالميسر في الجاهلية الأولى؛
    10. أخبار الجلاد في فتح البلاد؛
    11. عنوان الزمان بتراجم الشيوخ و الأقران؛
    12. مختصر سيرة النبي يا تاريخ بقاعى؛
    13. جواهر البحار في نظم سيرة النبي المختار؛
    14. الضوابط و الإشارات؛
    15. القول المفيد، در علم تجويد؛
    16. إباحة الباحة في علمي الحساب و المساحة؛
    17. أسواق الأشواق في مصارع العشاق؛
    18. ما لا يستغني عنه الإنسان من ملح اللسان؛
    19. إشعار الواعي بأشعار البقاعي؛
    20. الأقوال القويمة في حكم النقل من الكتب القديمة؛
    21. بذل النصح و الشفقة للتعريف بصحبة ورقة؛
    22. النكت الوفية بما في شرح الألفية، كه شرح ألفية الحديث عراقى است؛
    23. النكت و الفرائد على شرح العقائد؛
    24. تفسير سورة البقرة؛
    25. الفتح القدسي في آية الكرسي؛
    26. مصاعد النظر للإشراف على مقاصد السور يا المقصد الأسمى في مطابقة اسم كل سورة للمسمى؛

    و...

    قابل توجه است كه در بين همه آثار او حتى در تفسير، هيچ كتابى جايگاه «نظم الدرر في تناسب الآيات و السور» را كه به «تفسير بقاعى» يا «مناسبات بقاعى» معروف است، ندارد؛ به‌گونه‌اى كه آن را نشانه عظمت بقاعى و تسلط او بر دانش‌هاى روايى و درايى و توانمندى بالاى او و مبرزترين اثر او دانسته‌اند.[۱]

    پانويس

    منابع مقاله

    مطيع، مهدى، دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، تهران، مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، چاپ اول، 1383ش.


    وابسته‌ها