گیبون، ادوارد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱۸: خط ۱۸:
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    | data-type="authorDeathDate" |16 ژانويه 1794م
    | data-type="authorDeathDate" |16 ژانویه 1794م
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    خط ۳۱: خط ۳۱:
    </div>
    </div>


    '''ادوارد گيبون''' (1737-1794م)، نویسنده، تاریخ‌نگار انگلیسی و عضو پارلمان انگلستان، مهمترین اثر او [[انحطاط و سقوط امپراطوری روم]]
    '''ادوارد گیبون''' (1737-1794م)، نویسنده، تاریخ‌نگار انگلیسی و عضو پارلمان انگلستان، مهمترین اثر او [[انحطاط و سقوط امپراطوری روم]]


    == ولادت ==
    == ولادت ==
    در ۸ مه ۱۷۳۷م در شهر پوتنى استان سورى(Surrey) زاده شد.روزگار كودكى‌اش در زندگى او بسيار تأثير گذارد؛ زيرا در سده هجدهم، خانواده او را از نُجبا مى‌شمردند. پدرش نيز كه ادوارد نام داشت، نماينده مجلس به‌شمار مى‌رفت و از تربيت و آموزش‌هاى اشرافى برخوردار و بر پايه آيين‌هاى نجيبان بار آمده بود.
    در ۸ مه ۱۷۳۷م در شهر پوتنى استان سورى(Surrey) زاده شد. روزگار کودکى‌اش در زندگى او بسیار تأثیر گذارد؛ زیرا در سده هجدهم، خانواده او را از نُجبا مى‌شمردند. پدرش نیز که ادوارد نام داشت، نماینده مجلس به‌شمار مى‌رفت و از تربیت و آموزش‌هاى اشرافى برخوردار و بر پایه آیین‌هاى نجیبان بار آمده بود.
    ==تحصیلات==
    ==تحصیلات==


    ادواردِ پسر، از كودكى به مطالعه عشق مى‌ورزيد و به گفته خودش به جاى فرفره بازى، با سلسله پادشاهان آشور و مصر وَر مى‌رفت. او در چهارده سالگى در كتابى درباره دوره‌هاى پايانى امپراطورى روم غرق شده و هنوز به پانزده سالگى نرسيده بود كه به دانشگاه آكسفورد رفت، اما خود دوران چهارده ماهه تحصيلش را در آن‌جا از ناسودمندترين دوره‌هاى زندگى‌اش مى‌شمرد. او از راهنمايى در مطالعه كردن برخوردار نبود و از اين‌روى به خواندن كتاب‌هاى بسوئه و پارسنز، از ژزوئتى‌هاى عالى‌مقام دوره اليزابت روى آورد و سرانجام در شانزده سالگى به فرقه كاتوليك درآمد.
    ادواردِ پسر، از کودکى به مطالعه عشق مى‌ورزید و به گفته خودش به جاى فرفره بازى، با سلسله پادشاهان آشور و مصر وَر مى‌رفت. او در چهارده سالگى در کتابى درباره دوره‌هاى پایانى امپراطورى روم غرق شده و هنوز به پانزده سالگى نرسیده بود که به دانشگاه آکسفورد رفت، اما خود دوران چهارده ماهه تحصیلش را در آن‌جا از ناسودمندترین دوره‌هاى زندگى‌اش مى‌شمرد. او از راهنمایى در مطالعه کردن برخوردار نبود و از این‌روى به خواندن کتاب‌هاى بسوئه و پارسنز، از ژزوئتى‌هاى عالى‌مقام دوره الیزابت روى آورد و سرانجام در شانزده سالگى به فرقه کاتولیک درآمد.


    او به دليل آشنايى‌اش با فرانسه، به زندگانى اجتماعى و معنوى لوزان روى كرد و گاهى به پيروى از كارهاى ولتر يا مكاتبه با دانش‌مندان سوئيس مى‌پرداخت. به گفته خودش از آغاز جوانى در انديشه مورخ شدن بود و همواره در اين باره فكر مى‌كرد كه تاريخ چه كشورى را بنويسد، اما پيش از گزينش تاريخچه‌اى از سرگذشت‌هاى بى‌شمار فراروى، رساله‌اى محققانه در ادبيات به فرانسه نوشت و از اين‌روى درهاى آشنايى‌اش با بزرگان فرانسه باز شد.
    او به دلیل آشنایى‌اش با فرانسه، به زندگانى اجتماعى و معنوى لوزان روى کرد و گاهى به پیروى از کارهاى ولتر یا مکاتبه با دانش‌مندان سوئیس مى‌پرداخت. به گفته خودش از آغاز جوانى در اندیشه مورخ شدن بود و همواره در این باره فکر مى‌کرد که تاریخ چه کشورى را بنویسد، اما پیش از گزینش تاریخچه‌اى از سرگذشت‌هاى بى‌شمار فراروى، رساله‌اى محققانه در ادبیات به فرانسه نوشت و از این‌روى درهاى آشنایى‌اش با بزرگان فرانسه باز شد.


    وى چند سالى در ايتاليا زندگى كرد و سال‌ها پس از اين دوران، در انديشه نوشتن تاريخ «انحطاط و سقوط شهر روم» افتاد، اما از اين انديشه برگذشت و سرانجام تاريخ امپراطورى روم را نوشت.
    وى چند سالى در ایتالیا زندگى کرد و سال‌ها پس از این دوران، در اندیشه نوشتن تاریخ «انحطاط و سقوط شهر روم» افتاد، اما از این اندیشه برگذشت و سرانجام تاریخ امپراطورى روم را نوشت.


    او در 1770م (35 سالگى) به نويسندگى سرگرم بود كه پدرش درگذشت و از اين‌رو، زمانى را به سامان‌دهى كارهاى او و نقل و انتقال اموال وى صرف كرد و دوباره به كار اصلى‌اش بازگشت و در 1776 نخستین جلد انحطاط و سقوط امپراطورى روم را به سرانجام رساند. او در اين دوره نه تنها بر مواد تاريخ چيره شد كه در نويسندگى شيوه‌اى ويژه پيش‌نهاد و خود همان را برگزيد. اين كتاب به گفته خود او به هر خانه‌اى راه يافت و زمينه را براى آوازه‌مندى او فراهم آورد. كسانى مانند هيوم اين را براى نوشتن چنين كتابى ستودند، اما به هر روى انتقادها و طعن‌هاى كشيشان و مؤمنان خود موضوع ديگرى بود. جلد دوم و سوم اين اثر در پنج سال سامان يافت.
    او در 1770م (35 سالگى) به نویسندگى سرگرم بود که پدرش درگذشت و از این‌رو، زمانى را به سامان‌دهى کارهاى او و نقل و انتقال اموال وى صرف کرد و دوباره به کار اصلى‌اش بازگشت و در 1776 نخستین جلد انحطاط و سقوط امپراطورى روم را به سرانجام رساند. او در این دوره نه تنها بر مواد تاریخ چیره شد که در نویسندگى شیوه‌اى ویژه پیش‌نهاد و خود همان را برگزید. این کتاب به گفته خود او به هر خانه‌اى راه یافت و زمینه را براى آوازه‌مندى او فراهم آورد. کسانى مانند هیوم این را براى نوشتن چنین کتابى ستودند، اما به هر روى انتقادها و طعن‌هاى کشیشان و مؤمنان خود موضوع دیگرى بود. جلد دوم و سوم این اثر در پنج سال سامان یافت.


    او در دوران زندگى‌اش پيش‌آمد ناگوارى نديد و اندكى سختى‌هاى زندگى‌اش در برابر آسودگى‌هاى آن ناچيز است.
    او در دوران زندگى‌اش پیش‌آمد ناگوارى ندید و اندکى سختى‌هاى زندگى‌اش در برابر آسودگى‌هاى آن ناچیز است.


    برخى از افراد نسل پس از گيبون، سبک وى را خشك و بى‌روح دانستند و بر او خرده گرفتند كه تنها صنعت‌گرى، صحنه‌سازى و قدرت‌نمايى كرده است، اما نويسندگان پيرو سبک قديم از ستايش‌گران او به شمار مى‌رفتند. او پس از نوشتن اين اثر بزرگ، به سامان‌دهى شرح حال خود روى آورد و پس از مرگش، دوست او شيفيلد سياهه‌هاى او را گرد آورد و اكنون دست‌رنج او به زندگى‌نامه گيبون معروف است.
    برخى از افراد نسل پس از گیبون، سبک وى را خشک و بى‌روح دانستند و بر او خرده گرفتند که تنها صنعت‌گرى، صحنه‌سازى و قدرت‌نمایى کرده است، اما نویسندگان پیرو سبک قدیم از ستایش‌گران او به شمار مى‌رفتند. او پس از نوشتن این اثر بزرگ، به سامان‌دهى شرح حال خود روى آورد و پس از مرگش، دوست او شیفیلد سیاهه‌هاى او را گرد آورد و اکنون دست‌رنج او به زندگى‌نامه گیبون معروف است.


    ==وفات==
    ==وفات==


    وی سرانجام در شانزدهم ژانويه 1794م بر اثر بيمارى به يادگار مانده از دوران جنگ هفت ساله (56 - 1763م) در اروپا، امريكاى شمالى و هندوستان، در 56 سالگى درگذشت.
    وی سرانجام در شانزدهم ژانویه 1794م بر اثر بیمارى به یادگار مانده از دوران جنگ هفت ساله (56 - 1763م) در اروپا، امریکاى شمالى و هندوستان، در 56 سالگى درگذشت.
    ==آثار==
    ==آثار==
     
    انحطاط و سقوط امپراطوری روم
    # انحطاط و سقوط امپراطوری روم
     
     
     


    == وابسته‌ها ==
    == وابسته‌ها ==
    خط ۶۵: خط ۶۱:


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:دی (1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۱۹

    گیبون، ادوارد
    نام گیبون، ادوارد
    نام‌های دیگر جیبون، ادوارد
    نام پدر ادوارد
    متولد ۸ مه ۱۷۳۷م
    محل تولد پوتنى استان سورى
    رحلت 16 ژانویه 1794م
    اساتید
    برخی آثار انحطاط و سقوط امپراطوری روم
    کد مؤلف AUTHORCODE02389AUTHORCODE

    ادوارد گیبون (1737-1794م)، نویسنده، تاریخ‌نگار انگلیسی و عضو پارلمان انگلستان، مهمترین اثر او انحطاط و سقوط امپراطوری روم

    ولادت

    در ۸ مه ۱۷۳۷م در شهر پوتنى استان سورى(Surrey) زاده شد. روزگار کودکى‌اش در زندگى او بسیار تأثیر گذارد؛ زیرا در سده هجدهم، خانواده او را از نُجبا مى‌شمردند. پدرش نیز که ادوارد نام داشت، نماینده مجلس به‌شمار مى‌رفت و از تربیت و آموزش‌هاى اشرافى برخوردار و بر پایه آیین‌هاى نجیبان بار آمده بود.

    تحصیلات

    ادواردِ پسر، از کودکى به مطالعه عشق مى‌ورزید و به گفته خودش به جاى فرفره بازى، با سلسله پادشاهان آشور و مصر وَر مى‌رفت. او در چهارده سالگى در کتابى درباره دوره‌هاى پایانى امپراطورى روم غرق شده و هنوز به پانزده سالگى نرسیده بود که به دانشگاه آکسفورد رفت، اما خود دوران چهارده ماهه تحصیلش را در آن‌جا از ناسودمندترین دوره‌هاى زندگى‌اش مى‌شمرد. او از راهنمایى در مطالعه کردن برخوردار نبود و از این‌روى به خواندن کتاب‌هاى بسوئه و پارسنز، از ژزوئتى‌هاى عالى‌مقام دوره الیزابت روى آورد و سرانجام در شانزده سالگى به فرقه کاتولیک درآمد.

    او به دلیل آشنایى‌اش با فرانسه، به زندگانى اجتماعى و معنوى لوزان روى کرد و گاهى به پیروى از کارهاى ولتر یا مکاتبه با دانش‌مندان سوئیس مى‌پرداخت. به گفته خودش از آغاز جوانى در اندیشه مورخ شدن بود و همواره در این باره فکر مى‌کرد که تاریخ چه کشورى را بنویسد، اما پیش از گزینش تاریخچه‌اى از سرگذشت‌هاى بى‌شمار فراروى، رساله‌اى محققانه در ادبیات به فرانسه نوشت و از این‌روى درهاى آشنایى‌اش با بزرگان فرانسه باز شد.

    وى چند سالى در ایتالیا زندگى کرد و سال‌ها پس از این دوران، در اندیشه نوشتن تاریخ «انحطاط و سقوط شهر روم» افتاد، اما از این اندیشه برگذشت و سرانجام تاریخ امپراطورى روم را نوشت.

    او در 1770م (35 سالگى) به نویسندگى سرگرم بود که پدرش درگذشت و از این‌رو، زمانى را به سامان‌دهى کارهاى او و نقل و انتقال اموال وى صرف کرد و دوباره به کار اصلى‌اش بازگشت و در 1776 نخستین جلد انحطاط و سقوط امپراطورى روم را به سرانجام رساند. او در این دوره نه تنها بر مواد تاریخ چیره شد که در نویسندگى شیوه‌اى ویژه پیش‌نهاد و خود همان را برگزید. این کتاب به گفته خود او به هر خانه‌اى راه یافت و زمینه را براى آوازه‌مندى او فراهم آورد. کسانى مانند هیوم این را براى نوشتن چنین کتابى ستودند، اما به هر روى انتقادها و طعن‌هاى کشیشان و مؤمنان خود موضوع دیگرى بود. جلد دوم و سوم این اثر در پنج سال سامان یافت.

    او در دوران زندگى‌اش پیش‌آمد ناگوارى ندید و اندکى سختى‌هاى زندگى‌اش در برابر آسودگى‌هاى آن ناچیز است.

    برخى از افراد نسل پس از گیبون، سبک وى را خشک و بى‌روح دانستند و بر او خرده گرفتند که تنها صنعت‌گرى، صحنه‌سازى و قدرت‌نمایى کرده است، اما نویسندگان پیرو سبک قدیم از ستایش‌گران او به شمار مى‌رفتند. او پس از نوشتن این اثر بزرگ، به سامان‌دهى شرح حال خود روى آورد و پس از مرگش، دوست او شیفیلد سیاهه‌هاى او را گرد آورد و اکنون دست‌رنج او به زندگى‌نامه گیبون معروف است.

    وفات

    وی سرانجام در شانزدهم ژانویه 1794م بر اثر بیمارى به یادگار مانده از دوران جنگ هفت ساله (56 - 1763م) در اروپا، امریکاى شمالى و هندوستان، در 56 سالگى درگذشت.

    آثار

    انحطاط و سقوط امپراطوری روم

    وابسته‌ها