چالش درون: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'های ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده) | [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده) | ||
| زبان = | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره = 2چ3م/9/286 BP | | کد کنگره = 2چ3م/9/286 BP | ||
| موضوع = عشق، عقل، عرفان، متون قدیمی. | | موضوع = عشق، عقل، عرفان، متون قدیمی. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| شابک =4-409-422-964 | | شابک =4-409-422-964 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =0000 | ||
| کتابخوان همراه نور = | | کتابخوان همراه نور = | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
نویسنده در مقدّمه کم و کیف بحث را و آنچه را که مراد وی بوده را به اختصار بیان کرده است و آن را همیشگی و دائمیخوانده ولی در برخی از افراد را معرّفی کرده است که این چالش در آنان بدون مخالفت و در پی هم قرار دارند و به جای چالش به اتّحادی معنوی رسیده و در راه کمال صاحب خود را همراهی میکنند و لذا اگر هم در آنان به نوعی چالش باشد یا دیده شود چالشی در صورت است نه در کُنه و ماهیّت<ref>مقدّمه، ص 9</ref>. | نویسنده در مقدّمه کم و کیف بحث را و آنچه را که مراد وی بوده را به اختصار بیان کرده است و آن را همیشگی و دائمیخوانده ولی در برخی از افراد را معرّفی کرده است که این چالش در آنان بدون مخالفت و در پی هم قرار دارند و به جای چالش به اتّحادی معنوی رسیده و در راه کمال صاحب خود را همراهی میکنند و لذا اگر هم در آنان به نوعی چالش باشد یا دیده شود چالشی در صورت است نه در کُنه و ماهیّت<ref>مقدّمه، ص 9</ref>. | ||
کتاب چالش درون با | کتاب چالش درون با مقدّمهای مختصر ولی گویا آغاز میشود و فهرستی که شماره وار مطالب را معرّفی میکند در پی آن به ترتیب تقریباً زمانی قرار میگیرد. این شمارهها از 1 تا 21 را به نمایش میگذارد. غیر از سه شمارهی نخست که به ترتیب به تعریف عقل و دل میپردازد و عرفان و فلسفه و روش کار آن را معلوم میدارد مابقی سیری تاریخی دارد که از زمان [[افلاطون]] را در بر میگیرد تا به دوران معاصر که به [[اقبال لاهوری، محمد|اقبال لاهوری]] ختم میشود. | ||
از شمارهی چهار به بعد فهرست مطلب بدین گونه است: 4- افلاطون و نظریهی مثل 5- نظریهی روحی افلاطون 6- افلاطون و نظریهی معرفت 7- [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] 8- [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و مکتب مشّاء 9- ابوسعید ابوالخیر 10- [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهابالدّین سهروردی (شیخ اشراق)]] 11- [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزّالی]] 12- [[سنایی، مجدود بن آدم|حکیم سنایی]] 13- [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابوری]] 14- شمسالدّین تبریزی 15- [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین مولوی]] 16- [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ شیرازی]] 17- شیخ [[شبستری، محمود|محمود شبستری]] 18- [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرای شیرازی]] 19- [[سبزواری، هادی|حکیم ملا هادی سبزواری]] 20- [[اقبال لاهوری، محمد|علامه اقبال لاهوری]] 21 خاتمهی جدال. در آخر کتاب هم منابع و مآخذ و همین طور نمایه قرار دارد. غیر از حافظ و شیخ شبستری که دوّمیاوّل و اوّلی دوّم باید مطرح میشد مابقی در جای خود قرار دارند و سیر تاریخی نیز به خوبی لحاظ و رعایت شده است. شاید این چینش و مقدّم داشتن حافظ به شیخ شبستری از جهت شهرتی است که دارد و معمولاً همراه مولانا در کنار سنایی و عطار نام حافظ و سعدی هم دیده میشود. ور نه با زمانهایی که نویسنده در آغاز هر بحث قید کرده به خوبی میدانسته که حافظ در سال 792 هجری و شیخ شبستری در سال 720 و یا 740 هجری وفات یافته است. | از شمارهی چهار به بعد فهرست مطلب بدین گونه است: 4- افلاطون و نظریهی مثل 5- نظریهی روحی افلاطون 6- افلاطون و نظریهی معرفت 7- [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] 8- [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و مکتب مشّاء 9- ابوسعید ابوالخیر 10- [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهابالدّین سهروردی (شیخ اشراق)]] 11- [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزّالی]] 12- [[سنایی، مجدود بن آدم|حکیم سنایی]] 13- [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابوری]] 14- شمسالدّین تبریزی 15- [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین مولوی]] 16- [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ شیرازی]] 17- شیخ [[شبستری، محمود|محمود شبستری]] 18- [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرای شیرازی]] 19- [[سبزواری، هادی|حکیم ملا هادی سبزواری]] 20- [[اقبال لاهوری، محمد|علامه اقبال لاهوری]] 21 خاتمهی جدال. در آخر کتاب هم منابع و مآخذ و همین طور نمایه قرار دارد. غیر از حافظ و شیخ شبستری که دوّمیاوّل و اوّلی دوّم باید مطرح میشد مابقی در جای خود قرار دارند و سیر تاریخی نیز به خوبی لحاظ و رعایت شده است. شاید این چینش و مقدّم داشتن حافظ به شیخ شبستری از جهت شهرتی است که دارد و معمولاً همراه مولانا در کنار سنایی و عطار نام حافظ و سعدی هم دیده میشود. ور نه با زمانهایی که نویسنده در آغاز هر بحث قید کرده به خوبی میدانسته که حافظ در سال 792 هجری و شیخ شبستری در سال 720 و یا 740 هجری وفات یافته است. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
کتاب چالش درون نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی عقل و عشق و در واقع چالش و جدال آن دو میپردازد. چالشی که از دیرباز گریبانگیر آدمیان بوده و هست و همچنان نیز خواهد بود. آنچه که | کتاب چالش درون نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی عقل و عشق و در واقع چالش و جدال آن دو میپردازد. چالشی که از دیرباز گریبانگیر آدمیان بوده و هست و همچنان نیز خواهد بود. آنچه که هزارهها قبل حضوری فعّال داشته قابلیّت آن را دارد که هزارههای دیگر و یا تا زمانی که انسانی با عقل و دل وجود دارد نیز ادامهیابد و خود را در چالش و جدال ظاهر سازد. از این رو در بین دینداران، فلاسفه، عارفان، ادیبان و هر فردی با گرایشهای فرهنگی این احتمال وجود دارد، زیرا هر کسی از این دو عنصر در خود چیزی را مییابد که در درون با هم در چالش و جدالند. | ||
تفسیر مستقل عقل و دل در فصول اوّل و دوّم کاری بنیادین است و بدون این تعریف و توصیف درک اختلاف و چالش فیمابین آن دو دشوار است. نویسنده در تعریف عقل نگرشی فلسفی را لحاظ میکند و از چند عقل که در فلسفه کاربرد دارد سخن میگوید. عقل هیولانی، عقل بلملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد از آن جمله است<ref>متن، صص 14-13</ref>. در همین بخش تعاریفی از عقل وجود دارد که ماهیّت آن را بیشتر مشخّص میکند. نویسنده حدود ده معنی یا تعریف برای عقل آورده که قابل توجّه است، برخی از این تعاریف چنین است: جوهر مجرّد ذاتاً و فعلاً. وجود منبسط. قوّهی ادراک کلّیّات. قوّهی ادراک خیر و شر، و تمییز نفع و ضرر. ملکهی داعی بر خیرات و حسنات. ملکهی تنظیم امور زندگانی و مواردی دیگر. <ref>متن، صص 16-15</ref>. | تفسیر مستقل عقل و دل در فصول اوّل و دوّم کاری بنیادین است و بدون این تعریف و توصیف درک اختلاف و چالش فیمابین آن دو دشوار است. نویسنده در تعریف عقل نگرشی فلسفی را لحاظ میکند و از چند عقل که در فلسفه کاربرد دارد سخن میگوید. عقل هیولانی، عقل بلملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد از آن جمله است<ref>متن، صص 14-13</ref>. در همین بخش تعاریفی از عقل وجود دارد که ماهیّت آن را بیشتر مشخّص میکند. نویسنده حدود ده معنی یا تعریف برای عقل آورده که قابل توجّه است، برخی از این تعاریف چنین است: جوهر مجرّد ذاتاً و فعلاً. وجود منبسط. قوّهی ادراک کلّیّات. قوّهی ادراک خیر و شر، و تمییز نفع و ضرر. ملکهی داعی بر خیرات و حسنات. ملکهی تنظیم امور زندگانی و مواردی دیگر. <ref>متن، صص 16-15</ref>. | ||
در بخش دیگر به تعریف دل و قلب پرداخته و به تفصیل از آن سخن گفته است. در تعریف دل | در بخش دیگر به تعریف دل و قلب پرداخته و به تفصیل از آن سخن گفته است. در تعریف دل اشارهای به سخنان [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزّالی]] در [[کیمیای سعادت]] دارد و تفصیل آن را از طریق [[إحياء علوم الدين|احیاء علوم الدّین]] در بخش شرح عجایب دل توضیح میدهد. کمیبعد توضیحی واژگانی در قرآن را اساس قرار میدهد و برخی الفاظ قریب المضمون را در کنار هم مورد بررسی قرار میدهد که از جمله عبارتند از: قلب، صدر، فؤاد و بطن. برای هر کدام بر اساس آیات قرآن توضیحاتی دارد که برای بهتر فهمیدن دل مهم است. | ||
بخش دیگر به فلسفه و عرفان پرداخته و معنا و روش و کار هر یک را در این باره تشریح میکند، دل را منسوب به عرفان و عقل را به فلسفه نسبت میدهد. توضیحاتی از کتابهای [[مصباح الانس فی شرح مفتاح غیب الجمع و الوجود|مصباح الانس]] و اسفارالاربعه زمینهی حث را فراهم میکند و از قول [[برتراند راسل]] در [[تاریخ فلسفهی غرب]] توضیحی در خصوص فلسفه میدهد. <ref>متن، ص 33</ref>. آنگاه از زبان [[مولانا]] در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] ابیاتی را روایت میکند که عقل و دل، عرفان و فلسفه، علم ظاهر و علم باطن را نشانه میرود. در فصول چهار و پنج و شش به افلاطون توجّه میدهد زیرا افلاطون از بابت فلسفه و اشراقی که در کار خود کرده است جانب هر دو طرف را در خود دارد. هم از فلسفه سخن میگوید و هم از عرفان، هم از عقل هم از دل. نظریات مثل و معرفت و موقعیّت روح را از همین بابت مورد ملاحظه قرار میدهد. | بخش دیگر به فلسفه و عرفان پرداخته و معنا و روش و کار هر یک را در این باره تشریح میکند، دل را منسوب به عرفان و عقل را به فلسفه نسبت میدهد. توضیحاتی از کتابهای [[مصباح الانس فی شرح مفتاح غیب الجمع و الوجود|مصباح الانس]] و اسفارالاربعه زمینهی حث را فراهم میکند و از قول [[برتراند راسل]] در [[تاریخ فلسفهی غرب]] توضیحی در خصوص فلسفه میدهد. <ref>متن، ص 33</ref>. آنگاه از زبان [[مولانا]] در [[مثنوی معنوی|مثنوی]] ابیاتی را روایت میکند که عقل و دل، عرفان و فلسفه، علم ظاهر و علم باطن را نشانه میرود. در فصول چهار و پنج و شش به افلاطون توجّه میدهد زیرا افلاطون از بابت فلسفه و اشراقی که در کار خود کرده است جانب هر دو طرف را در خود دارد. هم از فلسفه سخن میگوید و هم از عرفان، هم از عقل هم از دل. نظریات مثل و معرفت و موقعیّت روح را از همین بابت مورد ملاحظه قرار میدهد. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در فصل هفت به [[فارابی]] میپردازد و وی را با کتاب [[الجمع بین رأيي الحکيمین|الجمع بین رأی الحکیمین]] در واقع نوعی تفاهم و آشتی بین عقل و دل و یا فلسفه و عرفان وضع میکند، این اتّحاد را در کتاب دیگری که مورد نظر قرار میدهد نیز دنبال میکند، [[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء اهل المدینة الفاضله]]. فصل بعد به [[ابن سینا]] اختصاص دارد. ابن سینا اگر هم در آغاز گرایشی صرفاً عقلانی ـ فلسفی داشت ولی در اواخر عمر رویکردی مناسب به عرفان و تصوّف پیدا کرد که مورد انتقاد و حتّی تمسخر برخی واقع شد که انتقادی ناصحیح میتوان در نظر گرفت. کتاب [[الإشارات و التنبيهات|اشارات و تنبیهات]] نشانگر این رویکرد است که به تفصیل از عرفان و دل سخن میگوید، و ایراد دیگران از این بابت است که رویکرد وی به عرفان نیز از دریچهی فلسفه و عقل است. نمط نهم کتاب که به «فی مقامات العارفین» اختصاص یافته انصافاً مهم و قابل توجّه است. | در فصل هفت به [[فارابی]] میپردازد و وی را با کتاب [[الجمع بین رأيي الحکيمین|الجمع بین رأی الحکیمین]] در واقع نوعی تفاهم و آشتی بین عقل و دل و یا فلسفه و عرفان وضع میکند، این اتّحاد را در کتاب دیگری که مورد نظر قرار میدهد نیز دنبال میکند، [[آراء أهل المدينة الفاضلة و مضاداتها|آراء اهل المدینة الفاضله]]. فصل بعد به [[ابن سینا]] اختصاص دارد. ابن سینا اگر هم در آغاز گرایشی صرفاً عقلانی ـ فلسفی داشت ولی در اواخر عمر رویکردی مناسب به عرفان و تصوّف پیدا کرد که مورد انتقاد و حتّی تمسخر برخی واقع شد که انتقادی ناصحیح میتوان در نظر گرفت. کتاب [[الإشارات و التنبيهات|اشارات و تنبیهات]] نشانگر این رویکرد است که به تفصیل از عرفان و دل سخن میگوید، و ایراد دیگران از این بابت است که رویکرد وی به عرفان نیز از دریچهی فلسفه و عقل است. نمط نهم کتاب که به «فی مقامات العارفین» اختصاص یافته انصافاً مهم و قابل توجّه است. | ||
در دیگر فصول نیز از بزرگانی به مانند [[ابوسعید ابوالخیر]] و ربط او در ماجرایی با [[ابن سینا]] یاد میکند و بعد از آن به شیخ اشراق توجّه میدهد که گرایش اشراقی او و باورهای عرفانی و | در دیگر فصول نیز از بزرگانی به مانند [[ابوسعید ابوالخیر]] و ربط او در ماجرایی با [[ابن سینا]] یاد میکند و بعد از آن به شیخ اشراق توجّه میدهد که گرایش اشراقی او و باورهای عرفانی و صوفیانهاش او را در مقام آشتی بین عقل و عشق قرار میدهد. [[غزالی، محمد بن محمد|غزّالی]] هم در این بین از دریچهی کلام توجّهات زیادی به عقل و دل نشان داده که در دو کتاب گفته شده از این بابت شواهدی در صدق مطلب روایت شده است. دو بزرگمرد دیگر، یکی [[سنایی، مجدود بن آدم|حکیم سنایی]] و یکی هم [[عطار نیشابوری]] است که برای اهل عرفان و تصوّف به خوبی شناخته شده است و هر کدام در مثنویهای خود و خاصّه در دیوان غزلیات و قصایدی که دارند به قوّت تمام از عقل و عشق سخن گفتهاند. [[مولانا]] در این باره غوغایی است و دریایی که به بهترین وجه ممکن در جمع این دو کوشیده و به توفیق تمام رسیده است. دیگران نیز هر کدام در این باره حرف و حدیثی دارند که نویسنده از آثارشان شواهدی در نقل و نقد بحث آورده است. در مواردی که شخص مورد نظر جنبهی شاعری هم دارد به مانند سنایی، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] و [[شبستری، محمود|شبستری]] و حتّی [[ملا هادی سبزواری]] و علامه [[اقبال لاهوری، محمد|اقبال لاهوری]] نیز از هر کدام نمونههای متعدّدی از عقل و عشق را چه به آشتی و چه با رویکرد قهر به عنوان شاهد آورده که از تحلیل و تفسیر و نقد آن نیز فروگذار نشده است. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
# نگارش کتاب نسبتاً آسان است و از روانی مطلوبی برخوردار است. | # نگارش کتاب نسبتاً آسان است و از روانی مطلوبی برخوردار است. | ||
# منابع گسترده و اصیل بحث نشان از اصالت پژوهش است. | # منابع گسترده و اصیل بحث نشان از اصالت پژوهش است. | ||
# وجود | # وجود پاورقیها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را نشان میدهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل مطلب آسان میکند. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۹
چالش درون | |
---|---|
پدیدآوران | کاظم محمّدی (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | جدال تاریخی عقل و عشق |
ناشر | انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی |
مکان نشر | ایران ـ تهران |
سال نشر | 1381 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 4-409-422-964 |
موضوع | عشق، عقل، عرفان، متون قدیمی. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 2چ3م/9/286 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
چالش درون با عنوان فرعی جدال تاریخی عقل و عشق، نوشتهی کاظم محمّدی کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح اختلافات و چالش درونی عقل و عشق میپردازد. در واقع نوعی نگرش فلسفی به این دو مقوله دارد. از آنجائی که عقل و عشق هر دو از درون آدمیخود را به نمایش در میآوردند در اغلب موارد رویی ناساز و دگرگونه از خود نشان میدهند. این ناسازی سبب چالش و جدال بین آن دو میشود و گاهی در جریان بیرونی با عدم تلفیق و هماهنگی درست میتواند چالشی دائمیرا در فرد یا افراد به بار بیاورد. در این کتاب از این چالش سخن به میان آمده است. اکنون دقیقاً بیست سال از چاپ این کتاب میگذرد ولی پیش از این، این اثر با نام جدال تاریخی عقل و عشق حد اقل یک دهه بیشتر به انتشار رسیده بود و وقتی که به ماجرا خوش مینگریم در دوران معاصر کسی به مانند کاظم محمّدی در نوشتن این کار به این گستردگی و استقلال پیشگام نبوده است. اگر کار ارزشمند نجمالدّین رازی با نام رساله عشق و عقل را که هشتصد سال پیش نوشته شده و در این دوران نیز به همّت و تصحیح کاظم محمّدی به چاپ رسیده را نادیده بگیریم چالش درون اوّلین کار در تاریخ فکر و فلسفه و عرفان است که پژوهش شده است. البتّه کاری که شیخ دایه به انجام رسانده بود هیچ ربطی به این کاری که به نوعی تاریخ فلسفه هم محسوب میشود ندارد. امّا پیش از این که نویسنده از جدال تاریخی و چالش درونی عقل و عشق بگوید قبلاً در کتاب عشق، عاشق، معشوق از حقیقت و ماهیت عشق سخن گفته بود و تبیین و تحلیل بیشتر آن را به دیگر کتابها به مانند چشمهی بقا و صدای سخن عشق واگذاشته و بعدها به انتشار رساند.
البتّه نباید از متون عرفانی و به ویژه منظومههای عرفانی و یا دیوانهای شعری ادیبان و صوفیان و عارفان غفلت کرد و ذکر عقل و عشق را در آنها نادیده گرفت، گرچه عموماً در منکوب کردن و نادیده گرفتن عشق و تحقیر و تمسخر آن پرداختهاند ولی در عین حال برخی نیز اعتبار عقل را چنان که باید بیان کرده و آن را در جایی که دارد نشاندهاند، کما این که مولانا در مثنوی چنین کرده و کاظم محمّدی نیز در کتاب مولانا و دفاع از عقل بهترین تفسیر و تحلیل را از این بابت نوشته و منتشر نموده است.
ساختار
کتاب چالش درون اثری است یک جلدی و با 268 صفحه که اختصاصاً به شرح چالش عقل و عشق میپردازد و ماهیت آن را میکاود. این چالش همواره در متون ادبی و عرفانی وجود داشته ولی عموماً بی سرانجام و یا با سرکوب و خوارداشت عقل به پیایان رسیده است و حال آنکه به درستی نه معلوم شده کدام عشق و نه کدام عقل در دستور کار قرار گرفته است. در این کتاب ما با حقیقت معلومی مواجه میشویم که نه به هر عشقی بها میدهد و نه عقل را نادیده و زبون میپندارد.
نویسنده در مقدّمه کم و کیف بحث را و آنچه را که مراد وی بوده را به اختصار بیان کرده است و آن را همیشگی و دائمیخوانده ولی در برخی از افراد را معرّفی کرده است که این چالش در آنان بدون مخالفت و در پی هم قرار دارند و به جای چالش به اتّحادی معنوی رسیده و در راه کمال صاحب خود را همراهی میکنند و لذا اگر هم در آنان به نوعی چالش باشد یا دیده شود چالشی در صورت است نه در کُنه و ماهیّت[۱].
کتاب چالش درون با مقدّمهای مختصر ولی گویا آغاز میشود و فهرستی که شماره وار مطالب را معرّفی میکند در پی آن به ترتیب تقریباً زمانی قرار میگیرد. این شمارهها از 1 تا 21 را به نمایش میگذارد. غیر از سه شمارهی نخست که به ترتیب به تعریف عقل و دل میپردازد و عرفان و فلسفه و روش کار آن را معلوم میدارد مابقی سیری تاریخی دارد که از زمان افلاطون را در بر میگیرد تا به دوران معاصر که به اقبال لاهوری ختم میشود.
از شمارهی چهار به بعد فهرست مطلب بدین گونه است: 4- افلاطون و نظریهی مثل 5- نظریهی روحی افلاطون 6- افلاطون و نظریهی معرفت 7- فارابی 8- ابن سینا و مکتب مشّاء 9- ابوسعید ابوالخیر 10- شیخ شهابالدّین سهروردی (شیخ اشراق) 11- امام محمّد غزّالی 12- حکیم سنایی 13- عطار نیشابوری 14- شمسالدّین تبریزی 15- جلالالدین مولوی 16- حافظ شیرازی 17- شیخ محمود شبستری 18- ملا صدرای شیرازی 19- حکیم ملا هادی سبزواری 20- علامه اقبال لاهوری 21 خاتمهی جدال. در آخر کتاب هم منابع و مآخذ و همین طور نمایه قرار دارد. غیر از حافظ و شیخ شبستری که دوّمیاوّل و اوّلی دوّم باید مطرح میشد مابقی در جای خود قرار دارند و سیر تاریخی نیز به خوبی لحاظ و رعایت شده است. شاید این چینش و مقدّم داشتن حافظ به شیخ شبستری از جهت شهرتی است که دارد و معمولاً همراه مولانا در کنار سنایی و عطار نام حافظ و سعدی هم دیده میشود. ور نه با زمانهایی که نویسنده در آغاز هر بحث قید کرده به خوبی میدانسته که حافظ در سال 792 هجری و شیخ شبستری در سال 720 و یا 740 هجری وفات یافته است.
گزارش محتوا
کتاب چالش درون نوشتهی کاظم محمّدی با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی عقل و عشق و در واقع چالش و جدال آن دو میپردازد. چالشی که از دیرباز گریبانگیر آدمیان بوده و هست و همچنان نیز خواهد بود. آنچه که هزارهها قبل حضوری فعّال داشته قابلیّت آن را دارد که هزارههای دیگر و یا تا زمانی که انسانی با عقل و دل وجود دارد نیز ادامهیابد و خود را در چالش و جدال ظاهر سازد. از این رو در بین دینداران، فلاسفه، عارفان، ادیبان و هر فردی با گرایشهای فرهنگی این احتمال وجود دارد، زیرا هر کسی از این دو عنصر در خود چیزی را مییابد که در درون با هم در چالش و جدالند.
تفسیر مستقل عقل و دل در فصول اوّل و دوّم کاری بنیادین است و بدون این تعریف و توصیف درک اختلاف و چالش فیمابین آن دو دشوار است. نویسنده در تعریف عقل نگرشی فلسفی را لحاظ میکند و از چند عقل که در فلسفه کاربرد دارد سخن میگوید. عقل هیولانی، عقل بلملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد از آن جمله است[۲]. در همین بخش تعاریفی از عقل وجود دارد که ماهیّت آن را بیشتر مشخّص میکند. نویسنده حدود ده معنی یا تعریف برای عقل آورده که قابل توجّه است، برخی از این تعاریف چنین است: جوهر مجرّد ذاتاً و فعلاً. وجود منبسط. قوّهی ادراک کلّیّات. قوّهی ادراک خیر و شر، و تمییز نفع و ضرر. ملکهی داعی بر خیرات و حسنات. ملکهی تنظیم امور زندگانی و مواردی دیگر. [۳].
در بخش دیگر به تعریف دل و قلب پرداخته و به تفصیل از آن سخن گفته است. در تعریف دل اشارهای به سخنان امام محمّد غزّالی در کیمیای سعادت دارد و تفصیل آن را از طریق احیاء علوم الدّین در بخش شرح عجایب دل توضیح میدهد. کمیبعد توضیحی واژگانی در قرآن را اساس قرار میدهد و برخی الفاظ قریب المضمون را در کنار هم مورد بررسی قرار میدهد که از جمله عبارتند از: قلب، صدر، فؤاد و بطن. برای هر کدام بر اساس آیات قرآن توضیحاتی دارد که برای بهتر فهمیدن دل مهم است.
بخش دیگر به فلسفه و عرفان پرداخته و معنا و روش و کار هر یک را در این باره تشریح میکند، دل را منسوب به عرفان و عقل را به فلسفه نسبت میدهد. توضیحاتی از کتابهای مصباح الانس و اسفارالاربعه زمینهی حث را فراهم میکند و از قول برتراند راسل در تاریخ فلسفهی غرب توضیحی در خصوص فلسفه میدهد. [۴]. آنگاه از زبان مولانا در مثنوی ابیاتی را روایت میکند که عقل و دل، عرفان و فلسفه، علم ظاهر و علم باطن را نشانه میرود. در فصول چهار و پنج و شش به افلاطون توجّه میدهد زیرا افلاطون از بابت فلسفه و اشراقی که در کار خود کرده است جانب هر دو طرف را در خود دارد. هم از فلسفه سخن میگوید و هم از عرفان، هم از عقل هم از دل. نظریات مثل و معرفت و موقعیّت روح را از همین بابت مورد ملاحظه قرار میدهد.
در فصل هفت به فارابی میپردازد و وی را با کتاب الجمع بین رأی الحکیمین در واقع نوعی تفاهم و آشتی بین عقل و دل و یا فلسفه و عرفان وضع میکند، این اتّحاد را در کتاب دیگری که مورد نظر قرار میدهد نیز دنبال میکند، آراء اهل المدینة الفاضله. فصل بعد به ابن سینا اختصاص دارد. ابن سینا اگر هم در آغاز گرایشی صرفاً عقلانی ـ فلسفی داشت ولی در اواخر عمر رویکردی مناسب به عرفان و تصوّف پیدا کرد که مورد انتقاد و حتّی تمسخر برخی واقع شد که انتقادی ناصحیح میتوان در نظر گرفت. کتاب اشارات و تنبیهات نشانگر این رویکرد است که به تفصیل از عرفان و دل سخن میگوید، و ایراد دیگران از این بابت است که رویکرد وی به عرفان نیز از دریچهی فلسفه و عقل است. نمط نهم کتاب که به «فی مقامات العارفین» اختصاص یافته انصافاً مهم و قابل توجّه است.
در دیگر فصول نیز از بزرگانی به مانند ابوسعید ابوالخیر و ربط او در ماجرایی با ابن سینا یاد میکند و بعد از آن به شیخ اشراق توجّه میدهد که گرایش اشراقی او و باورهای عرفانی و صوفیانهاش او را در مقام آشتی بین عقل و عشق قرار میدهد. غزّالی هم در این بین از دریچهی کلام توجّهات زیادی به عقل و دل نشان داده که در دو کتاب گفته شده از این بابت شواهدی در صدق مطلب روایت شده است. دو بزرگمرد دیگر، یکی حکیم سنایی و یکی هم عطار نیشابوری است که برای اهل عرفان و تصوّف به خوبی شناخته شده است و هر کدام در مثنویهای خود و خاصّه در دیوان غزلیات و قصایدی که دارند به قوّت تمام از عقل و عشق سخن گفتهاند. مولانا در این باره غوغایی است و دریایی که به بهترین وجه ممکن در جمع این دو کوشیده و به توفیق تمام رسیده است. دیگران نیز هر کدام در این باره حرف و حدیثی دارند که نویسنده از آثارشان شواهدی در نقل و نقد بحث آورده است. در مواردی که شخص مورد نظر جنبهی شاعری هم دارد به مانند سنایی، عطار، مولانا، حافظ و شبستری و حتّی ملا هادی سبزواری و علامه اقبال لاهوری نیز از هر کدام نمونههای متعدّدی از عقل و عشق را چه به آشتی و چه با رویکرد قهر به عنوان شاهد آورده که از تحلیل و تفسیر و نقد آن نیز فروگذار نشده است.
ویژگیها
کتاب چالش درون به منزلهی کاری فلسفی، عرفانی و تاریخی که سبغهی دینی هم دارد حاوی نکاتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
- کتاب به این شیوه برای نخستین بار نوشته و تدوین شده است.
- کتاب سیر تاریخی را به دقّت تنظیم کرده است.
- موضوع بحث به خوبی در مباحث نخستین مورد تبیین قرار گرفته است.
- در هر فصل به آثار فرد عارف یا فیلسوف برای تدوین و تفصیل بحث استفاده شده است.
- نگارش کتاب نسبتاً آسان است و از روانی مطلوبی برخوردار است.
- منابع گسترده و اصیل بحث نشان از اصالت پژوهش است.
- وجود پاورقیها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را نشان میدهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل مطلب آسان میکند.
وضعیت کتاب
چالش درون، جدال تاریخی عقل و عشق، تألیف کاظم محمّدی
کتاب در یک جلد با مقدّمهای خلاصه نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 268 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و همینطور نمایهی کامل دیده میشود.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب