راحة العقل: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ن‎ر' به 'ن‌ر')
    جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۶: خط ۶:
    [[کرمانی، احمد بن عبدالله]] (نویسنده)
    [[کرمانی، احمد بن عبدالله]] (نویسنده)


    [[غالب، مصطفي]] (محقق)
    [[غالب، مصطفی]] (محقق)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =‏‏BP‎‏ ‎‏216‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏4‎‏ر‎‏2  
    | کد کنگره =‏‏BP‎‏ ‎‏216‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏4‎‏ر‎‏2  
    | موضوع =توحيد  
    | موضوع =توحيد  


    هستي شناسي (فلسفه اسلامي)
    هستي شناسي (فلسفه اسلامى)


    | ناشر =دار الأندلس  
    | ناشر =دار الأندلس  
    خط ۲۲: خط ۲۲:
    | شابک =
    | شابک =
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =23925
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =14788
    | کتابخوان همراه نور =14788
    | کد پدیدآور =07401
    | کد پدیدآور =07401
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۲۸: خط ۲۹:
    }}  
    }}  


    '''راحة العقل'''، اثر [[کرمانی، احمد بن عبدالله|احمد حمیدالدین کرمانی]]، کتابی است در تبیین اصول و فروع مذهب اسماعیلیه که با تحقیق [[غالب، مصطفي|مصطفی غالب]] به چاپ رسیده است.
    '''راحة العقل'''، اثر [[کرمانی، احمد بن عبدالله|احمد حمیدالدین کرمانی]]، کتابی است در تبیین اصول و فروع مذهب اسماعیلیه که با تحقیق [[غالب، مصطفی|مصطفی غالب]] به چاپ رسیده است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۳۶: خط ۳۷:
    در مقدمه اول، ابتدا توضیحاتی پیرامون عقاید اسماعیلیه و دعوت توحیدی آن ارائه گردیده و سپس به تشریح زندگی‌نامه نویسنده و آثار وی، پرداخته شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23925/1/13 ر.ک: مقدمه مصحح، ص13-‎80]</ref>.
    در مقدمه اول، ابتدا توضیحاتی پیرامون عقاید اسماعیلیه و دعوت توحیدی آن ارائه گردیده و سپس به تشریح زندگی‌نامه نویسنده و آثار وی، پرداخته شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23925/1/13 ر.ک: مقدمه مصحح، ص13-‎80]</ref>.


    در مقدمه نویسنده، به ساختار کتاب و موضوعات مطرح‎شده در آن، اشاره گردیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23925/1/81 ر.ک: مقدمه مؤلف، ص81-‎96]</ref>.
    در مقدمه نویسنده، به ساختار کتاب و موضوعات مطرح‌شده در آن، اشاره گردیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23925/1/81 ر.ک: مقدمه مؤلف، ص81-‎96]</ref>.
       
       
    نویسنده در این کتاب سعی کرده است تا اصول و فروع مذهب اسماعیلیان را مطابق با نظام خلقت از افلاک و اجرام عالم‎ طبیعت‎ و عوالم عقول مجرد و نفوس‎ و همچنین‎ محاسبات دقیق در یک چهارچوب قرار دهد که قابل کم و زیاد شدن و خدشه نباشد؛ زیرا در آن زمان کسی نمی‌توانست نظام خلقتی را که بر اساس هیئت بطلمیوسی و نظام مجردات عقل‎ و نفس‎ ارسطویی و یا مثل افلاطونی بود، منکر شود یا خدشه‌ای در آن وارد کند؛ زیرا می‌دانیم که فلسفه مشاء بر اساس نظام ارسطویی است و حتی فلسفه افلاطونی در آن روزگار، یعنی قرن‎ پنجم‎، غیر قابل‎ رخنه و خدشه بود و فلاسفه عموما و به‌راحتی مدعی بودند که این نظام فکری غیر قابل خدشه است؛ حتی فارابی، نظام «مدینه فاضله» خود را بر اساس نظام خلقت مخروطی‎‎شکل‎ جهان‎ هستی قرار می‌دهد که این سازندگی نظام مدینه فاضله بر اساس فلسفه نظام‎یافته طبقاتی ارسطویی یا مثل ‎‎افلاطونی‎، کاری بسیار سهل و آسان است؛ لکن کار سازندگی نظام شریعت اسماعیلیان بر اساس نظام‎ فلسفه‎ ارسطویی‎ و افکار فلسفی افلاطونیان کار بسیار دشواری است<ref>ر.ک: کرمانی، حمیدالدین؛ ساجدی، سید جعفر، ص105-‎106</ref>.
    نویسنده در این کتاب سعی کرده است تا اصول و فروع مذهب اسماعیلیان را مطابق با نظام خلقت از افلاک و اجرام عالم‎ طبیعت‎ و عوالم عقول مجرد و نفوس‎ و همچنین‎ محاسبات دقیق در یک چهارچوب قرار دهد که قابل کم و زیاد شدن و خدشه نباشد؛ زیرا در آن زمان کسی نمی‌توانست نظام خلقتی را که بر اساس هیئت بطلمیوسی و نظام مجردات عقل‎ و نفس‎ ارسطویی و یا مثل افلاطونی بود، منکر شود یا خدشه‌ای در آن وارد کند؛ زیرا می‌دانیم که فلسفه مشاء بر اساس نظام ارسطویی است و حتی فلسفه افلاطونی در آن روزگار، یعنی قرن‎ پنجم‎، غیر قابل‎ رخنه و خدشه بود و فلاسفه عموما و به‌راحتی مدعی بودند که این نظام فکری غیر قابل خدشه است؛ حتی فارابی، نظام «مدینه فاضله» خود را بر اساس نظام خلقت مخروطی‎‎شکل‎ جهان‎ هستی قرار می‌دهد که این سازندگی نظام مدینه فاضله بر اساس فلسفه نظام‎یافته طبقاتی ارسطویی یا مثل ‎‎افلاطونی‎، کاری بسیار سهل و آسان است؛ لکن کار سازندگی نظام شریعت اسماعیلیان بر اساس نظام‎ فلسفه‎ ارسطویی‎ و افکار فلسفی افلاطونیان کار بسیار دشواری است<ref>ر.ک: کرمانی، حمیدالدین؛ ساجدی، سید جعفر، ص105-‎106</ref>.


    [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] در مقابل مقادیر زیادی از‎ اصطلاحات واقع شده است. امام هفتم (و بالجمله عدد هفت)، یعنی محمد بن اسماعیل‎ و طبق عقیده آنها مقام‎ امام‎ بسیار عالی است و ولایت مطلقه دارد؛ واضع شریعت است و هم حافظ آن. در نظام طبیعت و خلقت، مجردات و مادیات باید یک مرتبه هفتم را بیابند و آن را منطبق با آن بدانند و چون‎ او را در رأس عدد هفت می‌دانند و شارع، باید در نظام شریعت‎ها دست‎کاری کنند و ادوار شرایع را هفت‎هفت کنند، از آدم ابوالبشر تا پیامبر اسلام(ص) که قهرا حاجت آنها برآورده نمی‌شود. پس باید هفت دور بیابند که دور هفتم و در پایان آن، محمد بن ‎اسماعیل کامل‎کننده و مکمل آن باشد. خوب مقام و جایگاه‎ او‎ در نظام شرایع باید با کدام یک از انبیا و اوصیا مطابق باشد؟ این هم یک مشکل است و ناگزیر می‌شوند که انبیا و اوصیای آنها را طبقه‌بندی و نام‎ها و عناوین خاصی که نمودار‎ جایگاه‎ هرکدام است، جعل کنند یا از آیات و روایات الهام بگیرند و این است که اساس، وصی، متم و لواحق به وجود می‌آید که همه در محور نطقا، یعنی انبیای صاحب‎ شریعت‎، دور‎ می‌زنند، ولذا انبیایی که نام‎ آنان‎ در‎ قرآن مجید آمده است، به نطقای صاحب شرع و نطقای غیر صاحب شرع و نطقای اولوالعزم و نطقای غیر اولوالعزم طبقه‌بندی می‌شوند. هریک‎ از‎ نطقا اساسی دارند و متم و لاحق و... همه اینها‎ برای‎ یافتن مقام و جایگاه امام اصلی خودشان است که در کجای نظام خلقت می‌توان جای داد<ref>ر.ک: همان، ص106-‎107</ref>.
    [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] در مقابل مقادیر زیادی از‎ اصطلاحات واقع شده است. امام هفتم (و بالجمله عدد هفت)، یعنی محمد بن اسماعیل‎ و طبق عقیده آنها مقام‎ امام‎ بسیار عالی است و ولایت مطلقه دارد؛ واضع شریعت است و هم حافظ آن. در نظام طبیعت و خلقت، مجردات و مادیات باید یک مرتبه هفتم را بیابند و آن را منطبق با آن بدانند و چون‎ او را در رأس عدد هفت می‌دانند و شارع، باید در نظام شریعت‎ها دست‎کاری کنند و ادوار شرایع را هفت‎هفت کنند، از آدم ابوالبشر تا پیامبر اسلام(ص) که قهرا حاجت آنها برآورده نمی‌شود. پس باید هفت دور بیابند که دور هفتم و در پایان آن، محمد بن ‎اسماعیل کامل‌کننده و مکمل آن باشد. خوب مقام و جایگاه‎ او‎ در نظام شرایع باید با کدام یک از انبیا و اوصیا مطابق باشد؟ این هم یک مشکل است و ناگزیر می‌شوند که انبیا و اوصیای آنها را طبقه‌بندی و نام‎ها و عناوین خاصی که نمودار‎ جایگاه‎ هرکدام است، جعل کنند یا از آیات و روایات الهام بگیرند و این است که اساس، وصی، متم و لواحق به وجود می‌آید که همه در محور نطقا، یعنی انبیای صاحب‎ شریعت‎، دور‎ می‌زنند، ولذا انبیایی که نام‎ آنان‎ در‎ قرآن مجید آمده است، به نطقای صاحب شرع و نطقای غیر صاحب شرع و نطقای اولوالعزم و نطقای غیر اولوالعزم طبقه‌بندی می‌شوند. هریک‎ از‎ نطقا اساسی دارند و متم و لاحق و... همه اینها‎ برای‎ یافتن مقام و جایگاه امام اصلی خودشان است که در کجای نظام خلقت می‌توان جای داد<ref>ر.ک: همان، ص106-‎107</ref>.


    از اینها که بگذریم،‎ مسئله‎ امامت‎ است که از دیدگاه آنها ولایت مطلقه هم دارد و صاحت‎ عزم و امر و نهی است و باید مقام و جایگاه آنها هم مشخص شود و امامان باید از نسل حسین بن‎ علی(ع)‎ باشند و آنها هم در ادوار اسبوع، اسبوع قرار گیرند و یک نظام‎ گسترده‎ شریعتی که از نظر آنها جزو اصول است، به وجود آید تا همه آنها، با نظام‎ تأویلی‎ و نظام‎ خلقت و در جهت نظام مجرداتی و هم عالم طبیعت انطباق داده شود. مسئله‎ دیگر،‎ فروع‎ این اصول است که نظام دعوت و تبلیغی باشد که آن‌هم باید در یک نظام‎ معین‎ غیر‎ قابل خدشه باشد و بدین ترتیب روشن می‌شود که توجه نویسنده به فلسفه‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و احیانا [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] چیست<ref>ر.ک: همان، ص107</ref>.
    از اینها که بگذریم،‎ مسئله‎ امامت‎ است که از دیدگاه آنها ولایت مطلقه هم دارد و صاحت‎ عزم و امر و نهی است و باید مقام و جایگاه آنها هم مشخص شود و امامان باید از نسل حسین بن‎ علی(ع)‎ باشند و آنها هم در ادوار اسبوع، اسبوع قرار گیرند و یک نظام‎ گسترده‎ شریعتی که از نظر آنها جزو اصول است، به وجود آید تا همه آنها، با نظام‎ تأویلی‎ و نظام‎ خلقت و در جهت نظام مجرداتی و هم عالم طبیعت انطباق داده شود. مسئله‎ دیگر،‎ فروع‎ این اصول است که نظام دعوت و تبلیغی باشد که آن‌هم باید در یک نظام‎ معین‎ غیر‎ قابل خدشه باشد و بدین ترتیب روشن می‌شود که توجه نویسنده به فلسفه‎ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]‎ و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و احیانا [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] چیست<ref>ر.ک: همان، ص107</ref>.
    خط ۴۶: خط ۴۷:
    نویسنده به‌راحتی می‌توانست با‎ الهام‎ از‎ حکمت اشراق و نظریه خلقت در فلسفه نوافلاطونی، مقامات و مناصب را انطباق دهد؛ لکن‎ مشکل‎ کار این بوده است که اولا نام انبیای عظام که در قرآن مجید‎ آمده‎ است،‎ در نظام خاصی قرار دارد که آن را با فلسفه اشراقی به‌دشواری می‌توان انطباق داد‎ و ثانیا‎ از دیدگاه ارباب مذاهب آن روزگار که فلسفه اشراقی را منبعث از‎ افکار‎ مجوسیان‎ می‌دانستند، کل نظام مجوسیت مردود بود و از روی غرض و مرض سعی می‌کردند مجوسیت را مساوی‎ با‎ ثنویت‎ بدانند و معادل شرک به حساب آورند و به‌هرحال این مرد بزرگ نابغه، با‎ امکانات‎ فکری و علمی آن روزگار به احسن وجه، از عهده وظیفه‌ای که به او واگذار شده بود‎، برآمده‎ است و ازاین‌رو است که خود [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] مدعی است که کتاب «راحة العقل»‎ او، مبتدیان و مدعیان را به کار نیاید‎ و کسانی‎ که‎ بخواهند از کار او در «راحة العقل»‎ بهره‎ گیرند، باید قبلا کتاب‌های بسیاری را مطالعه کنند<ref>ر.ک: همان، ص107-‎108</ref>.
    نویسنده به‌راحتی می‌توانست با‎ الهام‎ از‎ حکمت اشراق و نظریه خلقت در فلسفه نوافلاطونی، مقامات و مناصب را انطباق دهد؛ لکن‎ مشکل‎ کار این بوده است که اولا نام انبیای عظام که در قرآن مجید‎ آمده‎ است،‎ در نظام خاصی قرار دارد که آن را با فلسفه اشراقی به‌دشواری می‌توان انطباق داد‎ و ثانیا‎ از دیدگاه ارباب مذاهب آن روزگار که فلسفه اشراقی را منبعث از‎ افکار‎ مجوسیان‎ می‌دانستند، کل نظام مجوسیت مردود بود و از روی غرض و مرض سعی می‌کردند مجوسیت را مساوی‎ با‎ ثنویت‎ بدانند و معادل شرک به حساب آورند و به‌هرحال این مرد بزرگ نابغه، با‎ امکانات‎ فکری و علمی آن روزگار به احسن وجه، از عهده وظیفه‌ای که به او واگذار شده بود‎، برآمده‎ است و ازاین‌رو است که خود [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] مدعی است که کتاب «راحة العقل»‎ او، مبتدیان و مدعیان را به کار نیاید‎ و کسانی‎ که‎ بخواهند از کار او در «راحة العقل»‎ بهره‎ گیرند، باید قبلا کتاب‌های بسیاری را مطالعه کنند<ref>ر.ک: همان، ص107-‎108</ref>.


    تعریف [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]‎ از‎ حکمت، همان‎ تعریف‎ ابن‌سینا است که غایت حکمت را‎ نیل‎ به کمال علمی و عملی می‌داند و تهذیب نفس و تکمیل عقل ‎نظری و عملی و [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]‎ هدف‎ را از دین هم همین می‌داند‎؛ حکمت و دین از دیدگاه‎ او‎ یک هدف را دنبال می‌کنند‎ و تقسیم‎ عبادات به علمی و عملی از همین رو است. کار کتاب‎ «راحة ‎العقل» هم توفیق بین حکمت‎ و دیانت‎ است‎. وی در مقام‎ مقایسه‎ و انطباق دین با نظام‎ خلقت‎ می‌گوید: خلقت افلاک و به‌ویژه فلک اعلی در نهایت استواری است؛ همان ‎طور که ناطقان در‎ شرایع‎ و قائم‌مقام آنها که شامل تمام‎ مراتب‎ است، اشرف‎ از‎ حدود‎ و در نهایت استواری‌اند و حدود‎ در حد اجسام سفلی‌اند، از لحاظ محکمی و استواری، یعنی در مرتبه دون نطقا و افلاکند و بالجمله‎ مقامات‎ بالای شریعت را و پایه‌گذاران آن را‎ در‎ مقاومت‎ و استواری‎ در‎ حد اجسام عالیه‎ می‌داند‎ و مقامات و مناصب دون را در حد اجسام سافله و در یک مقابله و مقایسه، مقامات رفیع ارباب شرایع‎ را‎ در‎ حد مجردات اولیه، مبدع اول و عقول ناشی‎ از‎ آن‎ می‌داند‎ و مقامات‎ دون‎ را در حد عقول سافله در جهت مجردات<ref>ر.ک: همان، ص108-‎109</ref>.
    تعریف [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]‎ از‎ حکمت، همان‎ تعریف‎ ابن‌ سینا است که غایت حکمت را‎ نیل‎ به کمال علمی و عملی می‌داند و تهذیب نفس و تکمیل عقل ‎نظری و عملی و [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]]‎ هدف‎ را از دین هم همین می‌داند‎؛ حکمت و دین از دیدگاه‎ او‎ یک هدف را دنبال می‌کنند‎ و تقسیم‎ عبادات به علمی و عملی از همین رو است. کار کتاب‎ «راحة ‎العقل» هم توفیق بین حکمت‎ و دیانت‎ است‎. وی در مقام‎ مقایسه‎ و انطباق دین با نظام‎ خلقت‎ می‌گوید: خلقت افلاک و به‌ویژه فلک اعلی در نهایت استواری است؛ همان ‎طور که ناطقان در‎ شرایع‎ و قائم‌مقام آنها که شامل تمام‎ مراتب‎ است، اشرف‎ از‎ حدود‎ و در نهایت استواری‌اند و حدود‎ در حد اجسام سفلی‌اند، از لحاظ محکمی و استواری، یعنی در مرتبه دون نطقا و افلاکند و بالجمله‎ مقامات‎ بالای شریعت را و پایه‌گذاران آن را‎ در‎ مقاومت‎ و استواری‎ در‎ حد اجسام عالیه‎ می‌داند‎ و مقامات و مناصب دون را در حد اجسام سافله و در یک مقابله و مقایسه، مقامات رفیع ارباب شرایع‎ را‎ در‎ حد مجردات اولیه، مبدع اول و عقول ناشی‎ از‎ آن‎ می‌داند‎ و مقامات‎ دون‎ را در حد عقول سافله در جهت مجردات<ref>ر.ک: همان، ص108-‎109</ref>.


    [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] این‎گونه مقابلات و موازنات و مقایسات را در باب همه موجودات مجری می‌داند؛ در موالید سه‌گانه، در ارکان چهارگانه، در‎ اخلاط اربعه، در امزجه و غیره و این‎طور نیست که این موازنات و مقابلات تنها در نظام جملی و کلی مجری باشد. البته در یک نظر کلی با کل نظام خلقت، هم در‎ طرف‎ مجردات عقلی و نفسی و هم در طرف عالم جسمانی از افلاک تا عناصر، موازنه و مقابله می‌کند و در تک‎تک موجودات جهان وجود هم این موازنه و مقابله از دیدگاه [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] وجود‎ دارد‎<ref>ر.ک: همان، ص109</ref>.
    [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] این‌گونه مقابلات و موازنات و مقایسات را در باب همه موجودات مجری می‌داند؛ در موالید سه‌گانه، در ارکان چهارگانه، در‎ اخلاط اربعه، در امزجه و غیره و این‎طور نیست که این موازنات و مقابلات تنها در نظام جملی و کلی مجری باشد. البته در یک نظر کلی با کل نظام خلقت، هم در‎ طرف‎ مجردات عقلی و نفسی و هم در طرف عالم جسمانی از افلاک تا عناصر، موازنه و مقابله می‌کند و در تک‎تک موجودات جهان وجود هم این موازنه و مقابله از دیدگاه [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] وجود‎ دارد‎<ref>ر.ک: همان، ص109</ref>.


    [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] در جمع می‌خواهد بگوید نظام شریعت اسماعیلیه نظامی است موازن با نظام خلقت و امری است غیر قابل خدشه و دین فطرت این دین‎ است‎ که: '''فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا''' ﴿الروم: 30﴾<ref>ر.ک: همان</ref>.
    [[کرمانی، احمد بن عبدالله|کرمانی]] در جمع می‌خواهد بگوید نظام شریعت اسماعیلیه نظامی است موازن با نظام خلقت و امری است غیر قابل خدشه و دین فطرت این دین‎ است‎ که:'''فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا''' ﴿الروم: 30﴾<ref>ر.ک: همان</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقی‎ها علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.
    فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقی‌ها علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    <references />
    <references/>
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==
    # مقدمه و متن کتاب.
    # مقدمه و متن کتاب.
    #[[:noormags:86556|کرمانی، حمیدالدین؛ سجادی، سید جعفر، «نقدی بر نظریه‎پردازان مذهب باطنیه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: تحقیقات اسلامی، سال سیزدهم، بهار و تابستان 1378، ‎شماره 1 و 2 (18 صفحه، ‎از 95 تا 112)]].
    #[[:noormags:86556|کرمانی، حمیدالدین؛ سجادی، سید جعفر، «نقدی بر نظریه‌پردازان مذهب باطنیه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: تحقیقات اسلامی، سال سیزدهم، بهار و تابستان 1378، ‎شماره 1 و 2 (18 صفحه، ‎از 95 تا 112)]].




       
       
    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
       
       
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    خط ۷۴: خط ۷۶:
       
       
    [[رده:آثار کلی، مقدمات علم کلام]]
    [[رده:آثار کلی، مقدمات علم کلام]]
    [[رده: 25 مهر الی 24 آبان(97)]]
    [[رده:سال97-25مهر الی24 آبان]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۱

    ‏راحة العقل
    راحة العقل
    پدیدآورانکرمانی، احمد بن عبدالله (نویسنده) غالب، مصطفی (محقق)
    عنوان‌های دیگرراحة العقل
    ناشردار الأندلس
    مکان نشرلبنان - بيروت
    موضوعتوحيد هستي شناسي (فلسفه اسلامى)
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏216‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏4‎‏ر‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    راحة العقل، اثر احمد حمیدالدین کرمانی، کتابی است در تبیین اصول و فروع مذهب اسماعیلیه که با تحقیق مصطفی غالب به چاپ رسیده است.

    ساختار

    کتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب در هفت سور و هر سور در چندین مشرع، تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه اول، ابتدا توضیحاتی پیرامون عقاید اسماعیلیه و دعوت توحیدی آن ارائه گردیده و سپس به تشریح زندگی‌نامه نویسنده و آثار وی، پرداخته شده است[۱].

    در مقدمه نویسنده، به ساختار کتاب و موضوعات مطرح‌شده در آن، اشاره گردیده است[۲].

    نویسنده در این کتاب سعی کرده است تا اصول و فروع مذهب اسماعیلیان را مطابق با نظام خلقت از افلاک و اجرام عالم‎ طبیعت‎ و عوالم عقول مجرد و نفوس‎ و همچنین‎ محاسبات دقیق در یک چهارچوب قرار دهد که قابل کم و زیاد شدن و خدشه نباشد؛ زیرا در آن زمان کسی نمی‌توانست نظام خلقتی را که بر اساس هیئت بطلمیوسی و نظام مجردات عقل‎ و نفس‎ ارسطویی و یا مثل افلاطونی بود، منکر شود یا خدشه‌ای در آن وارد کند؛ زیرا می‌دانیم که فلسفه مشاء بر اساس نظام ارسطویی است و حتی فلسفه افلاطونی در آن روزگار، یعنی قرن‎ پنجم‎، غیر قابل‎ رخنه و خدشه بود و فلاسفه عموما و به‌راحتی مدعی بودند که این نظام فکری غیر قابل خدشه است؛ حتی فارابی، نظام «مدینه فاضله» خود را بر اساس نظام خلقت مخروطی‎‎شکل‎ جهان‎ هستی قرار می‌دهد که این سازندگی نظام مدینه فاضله بر اساس فلسفه نظام‎یافته طبقاتی ارسطویی یا مثل ‎‎افلاطونی‎، کاری بسیار سهل و آسان است؛ لکن کار سازندگی نظام شریعت اسماعیلیان بر اساس نظام‎ فلسفه‎ ارسطویی‎ و افکار فلسفی افلاطونیان کار بسیار دشواری است[۳].

    کرمانی در مقابل مقادیر زیادی از‎ اصطلاحات واقع شده است. امام هفتم (و بالجمله عدد هفت)، یعنی محمد بن اسماعیل‎ و طبق عقیده آنها مقام‎ امام‎ بسیار عالی است و ولایت مطلقه دارد؛ واضع شریعت است و هم حافظ آن. در نظام طبیعت و خلقت، مجردات و مادیات باید یک مرتبه هفتم را بیابند و آن را منطبق با آن بدانند و چون‎ او را در رأس عدد هفت می‌دانند و شارع، باید در نظام شریعت‎ها دست‎کاری کنند و ادوار شرایع را هفت‎هفت کنند، از آدم ابوالبشر تا پیامبر اسلام(ص) که قهرا حاجت آنها برآورده نمی‌شود. پس باید هفت دور بیابند که دور هفتم و در پایان آن، محمد بن ‎اسماعیل کامل‌کننده و مکمل آن باشد. خوب مقام و جایگاه‎ او‎ در نظام شرایع باید با کدام یک از انبیا و اوصیا مطابق باشد؟ این هم یک مشکل است و ناگزیر می‌شوند که انبیا و اوصیای آنها را طبقه‌بندی و نام‎ها و عناوین خاصی که نمودار‎ جایگاه‎ هرکدام است، جعل کنند یا از آیات و روایات الهام بگیرند و این است که اساس، وصی، متم و لواحق به وجود می‌آید که همه در محور نطقا، یعنی انبیای صاحب‎ شریعت‎، دور‎ می‌زنند، ولذا انبیایی که نام‎ آنان‎ در‎ قرآن مجید آمده است، به نطقای صاحب شرع و نطقای غیر صاحب شرع و نطقای اولوالعزم و نطقای غیر اولوالعزم طبقه‌بندی می‌شوند. هریک‎ از‎ نطقا اساسی دارند و متم و لاحق و... همه اینها‎ برای‎ یافتن مقام و جایگاه امام اصلی خودشان است که در کجای نظام خلقت می‌توان جای داد[۴].

    از اینها که بگذریم،‎ مسئله‎ امامت‎ است که از دیدگاه آنها ولایت مطلقه هم دارد و صاحت‎ عزم و امر و نهی است و باید مقام و جایگاه آنها هم مشخص شود و امامان باید از نسل حسین بن‎ علی(ع)‎ باشند و آنها هم در ادوار اسبوع، اسبوع قرار گیرند و یک نظام‎ گسترده‎ شریعتی که از نظر آنها جزو اصول است، به وجود آید تا همه آنها، با نظام‎ تأویلی‎ و نظام‎ خلقت و در جهت نظام مجرداتی و هم عالم طبیعت انطباق داده شود. مسئله‎ دیگر،‎ فروع‎ این اصول است که نظام دعوت و تبلیغی باشد که آن‌هم باید در یک نظام‎ معین‎ غیر‎ قابل خدشه باشد و بدین ترتیب روشن می‌شود که توجه نویسنده به فلسفه‎ فارابی‎ و ابن سینا و احیانا ابن رشد چیست[۵].

    نویسنده به‌راحتی می‌توانست با‎ الهام‎ از‎ حکمت اشراق و نظریه خلقت در فلسفه نوافلاطونی، مقامات و مناصب را انطباق دهد؛ لکن‎ مشکل‎ کار این بوده است که اولا نام انبیای عظام که در قرآن مجید‎ آمده‎ است،‎ در نظام خاصی قرار دارد که آن را با فلسفه اشراقی به‌دشواری می‌توان انطباق داد‎ و ثانیا‎ از دیدگاه ارباب مذاهب آن روزگار که فلسفه اشراقی را منبعث از‎ افکار‎ مجوسیان‎ می‌دانستند، کل نظام مجوسیت مردود بود و از روی غرض و مرض سعی می‌کردند مجوسیت را مساوی‎ با‎ ثنویت‎ بدانند و معادل شرک به حساب آورند و به‌هرحال این مرد بزرگ نابغه، با‎ امکانات‎ فکری و علمی آن روزگار به احسن وجه، از عهده وظیفه‌ای که به او واگذار شده بود‎، برآمده‎ است و ازاین‌رو است که خود کرمانی مدعی است که کتاب «راحة العقل»‎ او، مبتدیان و مدعیان را به کار نیاید‎ و کسانی‎ که‎ بخواهند از کار او در «راحة العقل»‎ بهره‎ گیرند، باید قبلا کتاب‌های بسیاری را مطالعه کنند[۶].

    تعریف کرمانی‎ از‎ حکمت، همان‎ تعریف‎ ابن‌ سینا است که غایت حکمت را‎ نیل‎ به کمال علمی و عملی می‌داند و تهذیب نفس و تکمیل عقل ‎نظری و عملی و کرمانی‎ هدف‎ را از دین هم همین می‌داند‎؛ حکمت و دین از دیدگاه‎ او‎ یک هدف را دنبال می‌کنند‎ و تقسیم‎ عبادات به علمی و عملی از همین رو است. کار کتاب‎ «راحة ‎العقل» هم توفیق بین حکمت‎ و دیانت‎ است‎. وی در مقام‎ مقایسه‎ و انطباق دین با نظام‎ خلقت‎ می‌گوید: خلقت افلاک و به‌ویژه فلک اعلی در نهایت استواری است؛ همان ‎طور که ناطقان در‎ شرایع‎ و قائم‌مقام آنها که شامل تمام‎ مراتب‎ است، اشرف‎ از‎ حدود‎ و در نهایت استواری‌اند و حدود‎ در حد اجسام سفلی‌اند، از لحاظ محکمی و استواری، یعنی در مرتبه دون نطقا و افلاکند و بالجمله‎ مقامات‎ بالای شریعت را و پایه‌گذاران آن را‎ در‎ مقاومت‎ و استواری‎ در‎ حد اجسام عالیه‎ می‌داند‎ و مقامات و مناصب دون را در حد اجسام سافله و در یک مقابله و مقایسه، مقامات رفیع ارباب شرایع‎ را‎ در‎ حد مجردات اولیه، مبدع اول و عقول ناشی‎ از‎ آن‎ می‌داند‎ و مقامات‎ دون‎ را در حد عقول سافله در جهت مجردات[۷].

    کرمانی این‌گونه مقابلات و موازنات و مقایسات را در باب همه موجودات مجری می‌داند؛ در موالید سه‌گانه، در ارکان چهارگانه، در‎ اخلاط اربعه، در امزجه و غیره و این‎طور نیست که این موازنات و مقابلات تنها در نظام جملی و کلی مجری باشد. البته در یک نظر کلی با کل نظام خلقت، هم در‎ طرف‎ مجردات عقلی و نفسی و هم در طرف عالم جسمانی از افلاک تا عناصر، موازنه و مقابله می‌کند و در تک‎تک موجودات جهان وجود هم این موازنه و مقابله از دیدگاه کرمانی وجود‎ دارد‎[۸].

    کرمانی در جمع می‌خواهد بگوید نظام شریعت اسماعیلیه نظامی است موازن با نظام خلقت و امری است غیر قابل خدشه و دین فطرت این دین‎ است‎ که:فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ﴿الروم: 30﴾[۹].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقی‌ها علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مصحح، ص13-‎80
    2. ر.ک: مقدمه مؤلف، ص81-‎96
    3. ر.ک: کرمانی، حمیدالدین؛ ساجدی، سید جعفر، ص105-‎106
    4. ر.ک: همان، ص106-‎107
    5. ر.ک: همان، ص107
    6. ر.ک: همان، ص107-‎108
    7. ر.ک: همان، ص108-‎109
    8. ر.ک: همان، ص109
    9. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. کرمانی، حمیدالدین؛ سجادی، سید جعفر، «نقدی بر نظریه‌پردازان مذهب باطنیه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: تحقیقات اسلامی، سال سیزدهم، بهار و تابستان 1378، ‎شماره 1 و 2 (18 صفحه، ‎از 95 تا 112).


    وابسته‌ها