ابن مالک، محمد بن عبدالله: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن مالک (ابهام زدایی)' به 'ابن مالک (ابهامزدایی)') |
||
(۳۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR07783.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:NUR07783.jpg|بندانگشتی|ابن مالک، محمد بن عبدالله]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |ابن مالک، محمد بن عبدالله | ||
|- | |- | ||
|نامهای دیگر | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | ابن مالک، ابوعبدالله جمالالدین محمد بن عبدالله | ||
ابنمالک، | ابنمالک، جمالالدین ابو عبدالله محمد | ||
ابن مالک طایی، محمد | |||
طائی جیانی، | طائی جیانی، جمالالدین محمد | ||
جیانی، ابوعبدالله محمد | جیانی، ابوعبدالله محمد | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |عبدالله | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |600ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |جيّان اندلس | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |672 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |ثابت بن خيار | ||
ابوعلى شلوبين | |||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[شرح ابن عقیل]] | ||
[[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]] | |||
[[ | [[شرح الکافیة الشافیة]] | ||
|-class= | |||
[[إیجاز التعریف في علم التصریف]] | |||
[[ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفية ابن مالک]] | |||
|- class="articleCode" | |||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE07783AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
{{کاربردهای دیگر|ابن مالک (ابهامزدایی)}} | |||
'''اِبْن مالِك، ابوعبدالله جمالالدين محمد بن عبدالله بن مالك طائى جَيّانى''' (600-672ق)، نحوى، لغوى، اديب و ناظم عصر موحدون در اندلس و اواخر عصر ايوبيان و اوايل عصر ممالیک در مصر بود. | |||
== ولادت == | |||
وى در سال 600ق از قبيله طى برخاست، كه پس از فتح اسلامى، به اندلس كوچيده و در حوالى قُرطُبه، اشبيليه و مرسيه متوطن شده بودند. | |||
با اينكه درباره وى اطلاعات نسبتاً فراوانى در دست است، هنوز | با اينكه درباره وى اطلاعات نسبتاً فراوانى در دست است، هنوز گوشههایى از زندگى او بر ما پوشيده مىباشد، از جمله از دوران كوتاه زندگى او در اندلس اطلاع چندانى نداريم و نيز از افراد خاندان او جز فرزندش، بدرالدين، معروف به ابن ناظم، اطلاعى در دست نيست. | ||
ابن مالك در یکى از بحرانىترين دورانهاى تاريخ اندلس، در جيّان زاده شد و به همین جهت علاوه بر طائى، نسبت جيانى نيز يافت. قرائت قرآن و نحو را در جيان نزد ثابت بن خيار فراگرفت. مدت كوتاهى نيز از محضر ابوعلى شلوبين بهره برد. در جوانى راه مشرق پيش گرفت و به مصر رفت. از میان تمام منابع، تنها ملوى گفته است كه وى مدتى در قاهره عهدهدار منصب قضا بوده، اما بعيد به نظر مىرسد كه وى در این دوره از زندگى به چنين مقامى دست يافته باشد. در هر حال احتمال مىرود كه آشفتگىها و بحرانهاى سياسى اواخر حكومت موحدون كه شيرازه امور اندلس را از هم پاشيده و عرصه را بر مردم تنگ كرده بود، یکى از عوامل مهاجرت او بوده باشد. | ابن مالك در یکى از بحرانىترين دورانهاى تاريخ اندلس، در جيّان زاده شد و به همین جهت علاوه بر طائى، نسبت جيانى نيز يافت. | ||
== تحصیلات == | |||
قرائت قرآن و نحو را در جيان نزد ثابت بن خيار فراگرفت. مدت كوتاهى نيز از محضر ابوعلى شلوبين بهره برد. در جوانى راه مشرق پيش گرفت و به مصر رفت. از میان تمام منابع، تنها ملوى گفته است كه وى مدتى در قاهره عهدهدار منصب قضا بوده، اما بعيد به نظر مىرسد كه وى در این دوره از زندگى به چنين مقامى دست يافته باشد. در هر حال احتمال مىرود كه آشفتگىها و بحرانهاى سياسى اواخر حكومت موحدون كه شيرازه امور اندلس را از هم پاشيده و عرصه را بر مردم تنگ كرده بود، یکى از عوامل مهاجرت او بوده باشد. | |||
در آن روزگار، مشرق زمین نيز اوضاع و احوال مناسبترى نداشت، جنگهاى صليبى و هجوم تاتارها از یکسو و برخوردهاى داخلى و اختلافات بين فرزندان صلاحالدين ايوبى بر سر تقسيم حكومت از ديگر سو، امنيت و آسايش از مردم ربوده بود. احتمالاً از همین روى ابن مالك جوان، مصر را برای تكمیل دانش خود و كسب مدارج علمى، مناسب نيافت و عازم حجاز شد و از آنجا راه شام را در پيش گرفت و در دمشق رحل اقامت افكند. او كه ظاهراً سخت تحت تأثير شرق قرار گرفته بود، مذهب خود را كه قبل از مهاجرت مانند بيشتر اهالى اندلس مالكى بود، به شافعى تغيير داد. شايد سبب این امر آن باشد كه وى از همان ابتدا قصد ماندن در شرق را داشته است، گرچه برخى برآنند كه پذيرفتن مذهب شافعى ضرورتى بوده كه جوّ حاكم بر مدارس عادليه و سلطانيه اقتضا مىكرده است. وى در دمشق نزد چند تن از مشاهير به ادامه تحصيل و تكمیل دانش خود پرداخت، سپس راهى حلب شد و در آنجا با اهل علم، از جمله ابن عمرون همنشين گشت و از محضر درس استادان و دانشمندانى چون ابن يعيش نيز بهره برد و ضمن آن در مدرسه سلطانيه به تعليم و تدريس نحو و قرائات پرداخت. وى پس از طى مدارج علمى، تلاش خود را صرف زبان و نحو عربى كرد و تدريس را پيشه خود ساخت و در كنار آن، به تأليف نيز روى آورد. به زودى آوازهاى بلند يافت و بر همگنان پيشى جست. مدتى را نيز در حماه به سر برد و در آنجا هم به تدريس و تأليف پرداخت و کتاب «الخلاصة» را نوشت، سپس به دمشق بازگشت و امامت مسجد و پس از ابوشامه، كرسى استادى در مدرسه عادليه را كه تبحر در قرائات و نحو از شروط آن بود، برعهده گرفت. | در آن روزگار، مشرق زمین نيز اوضاع و احوال مناسبترى نداشت، جنگهاى صليبى و هجوم تاتارها از یکسو و برخوردهاى داخلى و اختلافات بين فرزندان صلاحالدين ايوبى بر سر تقسيم حكومت از ديگر سو، امنيت و آسايش از مردم ربوده بود. احتمالاً از همین روى ابن مالك جوان، مصر را برای تكمیل دانش خود و كسب مدارج علمى، مناسب نيافت و عازم حجاز شد و از آنجا راه شام را در پيش گرفت و در دمشق رحل اقامت افكند. او كه ظاهراً سخت تحت تأثير شرق قرار گرفته بود، مذهب خود را كه قبل از مهاجرت مانند بيشتر اهالى اندلس مالكى بود، به شافعى تغيير داد. شايد سبب این امر آن باشد كه وى از همان ابتدا قصد ماندن در شرق را داشته است، گرچه برخى برآنند كه پذيرفتن مذهب شافعى ضرورتى بوده كه جوّ حاكم بر مدارس عادليه و سلطانيه اقتضا مىكرده است. وى در دمشق نزد چند تن از مشاهير به ادامه تحصيل و تكمیل دانش خود پرداخت، سپس راهى حلب شد و در آنجا با اهل علم، از جمله ابن عمرون همنشين گشت و از محضر درس استادان و دانشمندانى چون ابن يعيش نيز بهره برد و ضمن آن در مدرسه سلطانيه به تعليم و تدريس نحو و قرائات پرداخت. وى پس از طى مدارج علمى، تلاش خود را صرف زبان و نحو عربى كرد و تدريس را پيشه خود ساخت و در كنار آن، به تأليف نيز روى آورد. به زودى آوازهاى بلند يافت و بر همگنان پيشى جست. مدتى را نيز در حماه به سر برد و در آنجا هم به تدريس و تأليف پرداخت و کتاب «الخلاصة» را نوشت، سپس به دمشق بازگشت و امامت مسجد و پس از ابوشامه، كرسى استادى در مدرسه عادليه را كه تبحر در قرائات و نحو از شروط آن بود، برعهده گرفت. | ||
از جمله شاگردان او مىتوان پسرش | از جمله شاگردان او مىتوان پسرش بدرالدين محمد، ابن جماعه، ابن عطار، ابن نحاس، ابن منجى، ابوبكر بن جعوان، ابوبكر ابن يعقوب و نيز هبةالله بن ابراهیم بارزى را كه از كودكى در خدمت وى بوده، نام برد. علاوه بر اينان، ابوبكر مزى، ابوعبدالله صيرفى و شهابالدين ابن غانم نيز از او روايت كردهاند. | ||
وى در سال 672ق در دمشق درگذشت و در دامنه كوه قاسيون به خاک سپرده شد. مقام علمى او در لغت، قرائات، حديث و شعر و به خصوص نحو، مورد ستايش بسيار قرار گرفته، تا آنجا كه مقام او را در نحو به مقام شافعى در فقه همانند كردهاند. | وى در سال 672ق در دمشق درگذشت و در دامنه كوه قاسيون به خاک سپرده شد. مقام علمى او در لغت، قرائات، حديث و شعر و به خصوص نحو، مورد ستايش بسيار قرار گرفته، تا آنجا كه مقام او را در نحو به مقام شافعى در فقه همانند كردهاند. | ||
خط ۵۵: | خط ۶۸: | ||
شخصيت علمى و اخلاقى او سبب شده كه نزد همگان و به ویژه همگنانش اعتبار و احترام خاصى بيابد، چندانكه به گفتهاى، چون از اقامه جماعت فارغ مىشد، برخى از علماى آن روزگار از جمله [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه در آن زمان منصب قاضى القضاتى را برعهده داشت، وى را تا خانه همراهى میكردند. اما با وجود تواتر این روايت و نيز دوستى عمیقى كه به تأييد منابع كهن بين آن دو وجود داشته، معلوم نيست چرا [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] در تاريخ خود نامى از وى به میان نياورده است. | شخصيت علمى و اخلاقى او سبب شده كه نزد همگان و به ویژه همگنانش اعتبار و احترام خاصى بيابد، چندانكه به گفتهاى، چون از اقامه جماعت فارغ مىشد، برخى از علماى آن روزگار از جمله [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه در آن زمان منصب قاضى القضاتى را برعهده داشت، وى را تا خانه همراهى میكردند. اما با وجود تواتر این روايت و نيز دوستى عمیقى كه به تأييد منابع كهن بين آن دو وجود داشته، معلوم نيست چرا [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] در تاريخ خود نامى از وى به میان نياورده است. | ||
آنچه درباره ابن مالك در منابع آمده، منحصر به ستايش نيست. برخى از جمله ابوحيان اندلسى، نحوى هم وطن و هم روزگار وى، ضمن انتقاد شديد از او، | آنچه درباره ابن مالك در منابع آمده، منحصر به ستايش نيست. برخى از جمله ابوحيان اندلسى، نحوى هم وطن و هم روزگار وى، ضمن انتقاد شديد از او، استدلالهایش را سست و بىاساس خوانده و گفته است كه وى هيچگاه به مباحثه و مناقشه تن در نمىداده و پيوسته از آن گريزان بوده است. ابوحيان علت این ضعف ابن مالك را نداشتن استادان برجسته و بنام دانسته است و به همین جهت خود هيچگاه در مجالس درس او شركت نجست. [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]] نيز او را در قرائات ناموفق دانسته، مىگوید: «روزها در عادليه به امید رسيدن شاگردى به انتظار مىنشست، اما هيچ كس به درس او اقبال نمىكرد». | ||
اگر ما ابن مالك را جداگانه و نه به عنوان حلقهاى از زنجيره به هم پيوسته تاريخ نحو، مورد ارزيابى قرار دهيم، او را بزرگترين نحوى روزگار خود خواهيم يافت، اما در ارزيابى كلى، اگر تاريخ نحو را از آغاز به 3 دوره پيدايى، شكوفايى و ركود تقسيم كنيم، بىشك جايگاه وى در رأس منحنى دوره سوم قرار | اگر ما ابن مالك را جداگانه و نه به عنوان حلقهاى از زنجيره به هم پيوسته تاريخ نحو، مورد ارزيابى قرار دهيم، او را بزرگترين نحوى روزگار خود خواهيم يافت، اما در ارزيابى كلى، اگر تاريخ نحو را از آغاز به 3 دوره پيدايى، شكوفايى و ركود تقسيم كنيم، بىشك جايگاه وى در رأس منحنى دوره سوم قرار مىگیرد. آغاز این دوره را بايد از اواسط سده 5ق دانست، يعنى زمانى كه ديگر عصر پىريزى اصول و مبانى نحو سپرى شده بود و نحویان كه چندان چيز تازهاى برای گفتن نمىيافتند، ناچار به شرحنویسى و يا تأليف «نوادر و غرائب» روى آوردند. سپس عدهاى این شرحها را كه تفصيل بسيار يافته بود، مختصر كردند، اما به زودى خود این مختصرها نيز از نو شرح شد. | ||
آنچه درباره آراء نحوى ابن مالك مىتوان گفت، این است كه در روزگار وى، جدالها و اختلافات بر سر مسائل نحوى فروكش كرده بود و نحویان بهتر مىديدند به جاى كشمكش، مقبولترين رأى را از هر مكتبى كه باشد، بپذيرند. ابن مالك را نيز با توجه به آثارش، نمىتوان وابسته به مكتب نحوى خاصى دانست، چه وى در برخى مسائل تابع مكتب كوفه، در برخى ديگر پيرو مكتب بصره و گاه نيز دنباله رو نحویان بغداد و اندلس بوده و خود نيز در برخى از موارد، آرائى منحصر به فرد داشته است. ابن مالك همانند ابن خروف، در انتخاب شواهد نحوى، علاوه بر آيات قرآن و اشعار كهن، از احاديث نبوى نيز كمك مىگرفت و این امر اعتراض برخى از معاصرانش را بر | آنچه درباره آراء نحوى ابن مالك مىتوان گفت، این است كه در روزگار وى، جدالها و اختلافات بر سر مسائل نحوى فروكش كرده بود و نحویان بهتر مىديدند به جاى كشمكش، مقبولترين رأى را از هر مكتبى كه باشد، بپذيرند. ابن مالك را نيز با توجه به آثارش، نمىتوان وابسته به مكتب نحوى خاصى دانست، چه وى در برخى مسائل تابع مكتب كوفه، در برخى ديگر پيرو مكتب بصره و گاه نيز دنباله رو نحویان بغداد و اندلس بوده و خود نيز در برخى از موارد، آرائى منحصر به فرد داشته است. ابن مالك همانند ابن خروف، در انتخاب شواهد نحوى، علاوه بر آيات قرآن و اشعار كهن، از احاديث نبوى نيز كمك مىگرفت و این امر اعتراض برخى از معاصرانش را بر مىانگیخت. بسيارى از نحویان از جمله ابوحيان، ابن هشام و [[بغدادی، عبدالقاهر بن طاهر|عبدالقادر بغدادى]] در آثار خود به آراء او اشاره كردهاند. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
آثار چاپى: | آثار چاپى: | ||
{{ستون-شروع|3}} | |||
# الاعلام بمثلث الكلام | |||
# الاعتضاد في الفرق بين الظاء و الضاد | |||
# الاعتماد في نظائر الظاء و الضاد | |||
# الفيه يا الخلاصه | |||
# تحفه المودود في المقصود و الممدود | |||
# تسهيل الفوائد و تكمیل المقاصد | |||
# شرح عمده الحافظ و عده اللافظ | |||
# شواهد التوضيح و التصحيح لمشكلات الجامع الصحيح | |||
# الكافية الشافية | |||
# لامیة الافعال يا المفتاح في ابنية الافعال | |||
# المصباح في علمى المعانى و البيان | |||
# الوافيه | |||
{{پایان}} | |||
ب- آثار خطى: | ب- آثار خطى: | ||
{{ستون-شروع|3}} | |||
# ارجوزة في الفرق بين الضاد و الظاء | |||
# ارجوزة في الظاء و الضاد | |||
# ارجوزة في جمله القسم | |||
# اكمال الاعلام بمثلث الكلام | |||
# الالفاظ المختلفه في المعانى المؤتلفة | |||
# ايجاز التعريف في علم التصريف | |||
# تحفة الاحظاء في الفرق بين الضاد و الظاء | |||
# تصريف ابن مالك | |||
# تنبيهات ابن مالك | |||
# رسالة في الالفاظ المتفقة المبنى المختلفة المعنى | |||
# رسالة في بعض الصيغ و معانيها و استعمالها | |||
# سبک المنظوم و فك المختوم | |||
# الشافية شرح الوافية | |||
# شرح تحفة المودود | |||
# ضوابط ظاءات القرآن | |||
# العروض | |||
# الفرق بين الظاء و الضاد | |||
# القصيدة الدالية المالكية في القراءات يا القصيدة المالكية في القراءات السبع | |||
# قصيدة في الاسماء المؤنثة | |||
# قصيدة في الفرق بين الضاد و الظاء | |||
# مسائل في النحو | |||
# معانى ابنية الاسماء الموجودة في المفصل للزمخشرى | |||
# نظم كفاية المتحفظ | |||
# وفاق الاستعمال في الاعجام و الاهمال | |||
# همزية جمالالدين | |||
{{پایان}} | |||
ج- آثار يافت نشده: | ج- آثار يافت نشده: | ||
{{ستون-شروع|3}} | |||
# الارشاد في الفرق بين الظاء و الضاد | |||
# اكمال العمدة | |||
# شرح اكمال العمدة | |||
# التعريف في الصرف | |||
# شرح التعريف في الصرف | |||
# شرح الجزولیة | |||
# شرح اللامیة في التصريف | |||
# شرح النظم الاوجز في مايهمز و مالايهمز | |||
# عمدة الحافظ | |||
# الضرب في معرفة لسان العرب | |||
# الفتاوى في العربية | |||
# فَعَل و اَفْعَل | |||
# الفوائد | |||
# قواعد الاعراب | |||
# اللامیة في التصريف | |||
# اللامیة في القراءات | |||
# المقدمة الاسدية | |||
# النظم الاوجز في مايهمز و مالايهمز | |||
# نظم الفوائد | |||
# نكتة النحویة على مقدمة ابن الحاجب.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2809 فاتحی نژاد، عنایتالله، ج4، ص567]</ref>. | |||
{{پایان}} | |||
==پانویس== | |||
<references/> | |||
==منابع مقاله== | |||
[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/2809 فاتحی نژاد، عنایتالله، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377] | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[شرح ابن عقیل]] | |||
[[شرح التسهیل]] | |||
[[ألفیة إبن مالک في النحو و التصریف]] | |||
[[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]] | |||
[[تسهيل الفوائد و تكميل المقاصد في النحو]] | |||
[[ | |||
[[شرح الکافیة الشافیة]] | [[شرح الکافیة الشافیة]] | ||
خط ۲۰۱: | خط ۱۷۲: | ||
[[ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفية ابن مالک]] | [[ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفية ابن مالک]] | ||
[[شواهد | [[شرح ابن عقيل علی ألفية ابن مالك في ثوبه الجديد]] | ||
[[شواهد التوضيح والتصحيح لمشكلات الجامع الصحيح]] | |||
[[مختار نامه]] | [[مختار نامه]] | ||
خط ۲۱۱: | خط ۱۸۴: | ||
[[البهجة المرضیة علی ألفیة ابن مالک]] | [[البهجة المرضیة علی ألفیة ابن مالک]] | ||
[[ | [[شرح التصريح علی التوضيح ابن مالك في النحو و الصرف للشيخ ابيمحمد بن عبدالله بن يوسف بن هشام الانصاري]] | ||
[[شرح التصريح | [[شرح التصريح علی التوضيح علی ألفية إبن مالک في النحو]] | ||
[[إيجاز التعريف في علم التصريف]] | [[إيجاز التعريف في علم التصريف]] | ||
[[ | [[حاشية الصبان علی شرح الأشموني علی ألفية ابن مالك و معه شرح الشواهد للعيني]] | ||
[[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]] | [[أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:ادیبان]] | |||
[[رده:واژهشناسان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۰۵
نام | ابن مالک، محمد بن عبدالله |
---|---|
نامهای دیگر | ابن مالک، ابوعبدالله جمالالدین محمد بن عبدالله
ابنمالک، جمالالدین ابو عبدالله محمد ابن مالک طایی، محمد طائی جیانی، جمالالدین محمد جیانی، ابوعبدالله محمد |
نام پدر | عبدالله |
متولد | 600ق |
محل تولد | جيّان اندلس |
رحلت | 672 ق |
اساتید | ثابت بن خيار
ابوعلى شلوبين |
برخی آثار | شرح ابن عقیل |
کد مؤلف | AUTHORCODE07783AUTHORCODE |
اِبْن مالِك، ابوعبدالله جمالالدين محمد بن عبدالله بن مالك طائى جَيّانى (600-672ق)، نحوى، لغوى، اديب و ناظم عصر موحدون در اندلس و اواخر عصر ايوبيان و اوايل عصر ممالیک در مصر بود.
ولادت
وى در سال 600ق از قبيله طى برخاست، كه پس از فتح اسلامى، به اندلس كوچيده و در حوالى قُرطُبه، اشبيليه و مرسيه متوطن شده بودند.
با اينكه درباره وى اطلاعات نسبتاً فراوانى در دست است، هنوز گوشههایى از زندگى او بر ما پوشيده مىباشد، از جمله از دوران كوتاه زندگى او در اندلس اطلاع چندانى نداريم و نيز از افراد خاندان او جز فرزندش، بدرالدين، معروف به ابن ناظم، اطلاعى در دست نيست.
ابن مالك در یکى از بحرانىترين دورانهاى تاريخ اندلس، در جيّان زاده شد و به همین جهت علاوه بر طائى، نسبت جيانى نيز يافت.
تحصیلات
قرائت قرآن و نحو را در جيان نزد ثابت بن خيار فراگرفت. مدت كوتاهى نيز از محضر ابوعلى شلوبين بهره برد. در جوانى راه مشرق پيش گرفت و به مصر رفت. از میان تمام منابع، تنها ملوى گفته است كه وى مدتى در قاهره عهدهدار منصب قضا بوده، اما بعيد به نظر مىرسد كه وى در این دوره از زندگى به چنين مقامى دست يافته باشد. در هر حال احتمال مىرود كه آشفتگىها و بحرانهاى سياسى اواخر حكومت موحدون كه شيرازه امور اندلس را از هم پاشيده و عرصه را بر مردم تنگ كرده بود، یکى از عوامل مهاجرت او بوده باشد.
در آن روزگار، مشرق زمین نيز اوضاع و احوال مناسبترى نداشت، جنگهاى صليبى و هجوم تاتارها از یکسو و برخوردهاى داخلى و اختلافات بين فرزندان صلاحالدين ايوبى بر سر تقسيم حكومت از ديگر سو، امنيت و آسايش از مردم ربوده بود. احتمالاً از همین روى ابن مالك جوان، مصر را برای تكمیل دانش خود و كسب مدارج علمى، مناسب نيافت و عازم حجاز شد و از آنجا راه شام را در پيش گرفت و در دمشق رحل اقامت افكند. او كه ظاهراً سخت تحت تأثير شرق قرار گرفته بود، مذهب خود را كه قبل از مهاجرت مانند بيشتر اهالى اندلس مالكى بود، به شافعى تغيير داد. شايد سبب این امر آن باشد كه وى از همان ابتدا قصد ماندن در شرق را داشته است، گرچه برخى برآنند كه پذيرفتن مذهب شافعى ضرورتى بوده كه جوّ حاكم بر مدارس عادليه و سلطانيه اقتضا مىكرده است. وى در دمشق نزد چند تن از مشاهير به ادامه تحصيل و تكمیل دانش خود پرداخت، سپس راهى حلب شد و در آنجا با اهل علم، از جمله ابن عمرون همنشين گشت و از محضر درس استادان و دانشمندانى چون ابن يعيش نيز بهره برد و ضمن آن در مدرسه سلطانيه به تعليم و تدريس نحو و قرائات پرداخت. وى پس از طى مدارج علمى، تلاش خود را صرف زبان و نحو عربى كرد و تدريس را پيشه خود ساخت و در كنار آن، به تأليف نيز روى آورد. به زودى آوازهاى بلند يافت و بر همگنان پيشى جست. مدتى را نيز در حماه به سر برد و در آنجا هم به تدريس و تأليف پرداخت و کتاب «الخلاصة» را نوشت، سپس به دمشق بازگشت و امامت مسجد و پس از ابوشامه، كرسى استادى در مدرسه عادليه را كه تبحر در قرائات و نحو از شروط آن بود، برعهده گرفت.
از جمله شاگردان او مىتوان پسرش بدرالدين محمد، ابن جماعه، ابن عطار، ابن نحاس، ابن منجى، ابوبكر بن جعوان، ابوبكر ابن يعقوب و نيز هبةالله بن ابراهیم بارزى را كه از كودكى در خدمت وى بوده، نام برد. علاوه بر اينان، ابوبكر مزى، ابوعبدالله صيرفى و شهابالدين ابن غانم نيز از او روايت كردهاند.
وى در سال 672ق در دمشق درگذشت و در دامنه كوه قاسيون به خاک سپرده شد. مقام علمى او در لغت، قرائات، حديث و شعر و به خصوص نحو، مورد ستايش بسيار قرار گرفته، تا آنجا كه مقام او را در نحو به مقام شافعى در فقه همانند كردهاند.
شخصيت علمى و اخلاقى او سبب شده كه نزد همگان و به ویژه همگنانش اعتبار و احترام خاصى بيابد، چندانكه به گفتهاى، چون از اقامه جماعت فارغ مىشد، برخى از علماى آن روزگار از جمله ابن خلكان كه در آن زمان منصب قاضى القضاتى را برعهده داشت، وى را تا خانه همراهى میكردند. اما با وجود تواتر این روايت و نيز دوستى عمیقى كه به تأييد منابع كهن بين آن دو وجود داشته، معلوم نيست چرا ابن خلكان در تاريخ خود نامى از وى به میان نياورده است.
آنچه درباره ابن مالك در منابع آمده، منحصر به ستايش نيست. برخى از جمله ابوحيان اندلسى، نحوى هم وطن و هم روزگار وى، ضمن انتقاد شديد از او، استدلالهایش را سست و بىاساس خوانده و گفته است كه وى هيچگاه به مباحثه و مناقشه تن در نمىداده و پيوسته از آن گريزان بوده است. ابوحيان علت این ضعف ابن مالك را نداشتن استادان برجسته و بنام دانسته است و به همین جهت خود هيچگاه در مجالس درس او شركت نجست. ابن جزرى نيز او را در قرائات ناموفق دانسته، مىگوید: «روزها در عادليه به امید رسيدن شاگردى به انتظار مىنشست، اما هيچ كس به درس او اقبال نمىكرد».
اگر ما ابن مالك را جداگانه و نه به عنوان حلقهاى از زنجيره به هم پيوسته تاريخ نحو، مورد ارزيابى قرار دهيم، او را بزرگترين نحوى روزگار خود خواهيم يافت، اما در ارزيابى كلى، اگر تاريخ نحو را از آغاز به 3 دوره پيدايى، شكوفايى و ركود تقسيم كنيم، بىشك جايگاه وى در رأس منحنى دوره سوم قرار مىگیرد. آغاز این دوره را بايد از اواسط سده 5ق دانست، يعنى زمانى كه ديگر عصر پىريزى اصول و مبانى نحو سپرى شده بود و نحویان كه چندان چيز تازهاى برای گفتن نمىيافتند، ناچار به شرحنویسى و يا تأليف «نوادر و غرائب» روى آوردند. سپس عدهاى این شرحها را كه تفصيل بسيار يافته بود، مختصر كردند، اما به زودى خود این مختصرها نيز از نو شرح شد.
آنچه درباره آراء نحوى ابن مالك مىتوان گفت، این است كه در روزگار وى، جدالها و اختلافات بر سر مسائل نحوى فروكش كرده بود و نحویان بهتر مىديدند به جاى كشمكش، مقبولترين رأى را از هر مكتبى كه باشد، بپذيرند. ابن مالك را نيز با توجه به آثارش، نمىتوان وابسته به مكتب نحوى خاصى دانست، چه وى در برخى مسائل تابع مكتب كوفه، در برخى ديگر پيرو مكتب بصره و گاه نيز دنباله رو نحویان بغداد و اندلس بوده و خود نيز در برخى از موارد، آرائى منحصر به فرد داشته است. ابن مالك همانند ابن خروف، در انتخاب شواهد نحوى، علاوه بر آيات قرآن و اشعار كهن، از احاديث نبوى نيز كمك مىگرفت و این امر اعتراض برخى از معاصرانش را بر مىانگیخت. بسيارى از نحویان از جمله ابوحيان، ابن هشام و عبدالقادر بغدادى در آثار خود به آراء او اشاره كردهاند.
آثار
آثار چاپى:
- الاعلام بمثلث الكلام
- الاعتضاد في الفرق بين الظاء و الضاد
- الاعتماد في نظائر الظاء و الضاد
- الفيه يا الخلاصه
- تحفه المودود في المقصود و الممدود
- تسهيل الفوائد و تكمیل المقاصد
- شرح عمده الحافظ و عده اللافظ
- شواهد التوضيح و التصحيح لمشكلات الجامع الصحيح
- الكافية الشافية
- لامیة الافعال يا المفتاح في ابنية الافعال
- المصباح في علمى المعانى و البيان
- الوافيه
ب- آثار خطى:
- ارجوزة في الفرق بين الضاد و الظاء
- ارجوزة في الظاء و الضاد
- ارجوزة في جمله القسم
- اكمال الاعلام بمثلث الكلام
- الالفاظ المختلفه في المعانى المؤتلفة
- ايجاز التعريف في علم التصريف
- تحفة الاحظاء في الفرق بين الضاد و الظاء
- تصريف ابن مالك
- تنبيهات ابن مالك
- رسالة في الالفاظ المتفقة المبنى المختلفة المعنى
- رسالة في بعض الصيغ و معانيها و استعمالها
- سبک المنظوم و فك المختوم
- الشافية شرح الوافية
- شرح تحفة المودود
- ضوابط ظاءات القرآن
- العروض
- الفرق بين الظاء و الضاد
- القصيدة الدالية المالكية في القراءات يا القصيدة المالكية في القراءات السبع
- قصيدة في الاسماء المؤنثة
- قصيدة في الفرق بين الضاد و الظاء
- مسائل في النحو
- معانى ابنية الاسماء الموجودة في المفصل للزمخشرى
- نظم كفاية المتحفظ
- وفاق الاستعمال في الاعجام و الاهمال
- همزية جمالالدين
ج- آثار يافت نشده:
- الارشاد في الفرق بين الظاء و الضاد
- اكمال العمدة
- شرح اكمال العمدة
- التعريف في الصرف
- شرح التعريف في الصرف
- شرح الجزولیة
- شرح اللامیة في التصريف
- شرح النظم الاوجز في مايهمز و مالايهمز
- عمدة الحافظ
- الضرب في معرفة لسان العرب
- الفتاوى في العربية
- فَعَل و اَفْعَل
- الفوائد
- قواعد الاعراب
- اللامیة في التصريف
- اللامیة في القراءات
- المقدمة الاسدية
- النظم الاوجز في مايهمز و مالايهمز
- نظم الفوائد
- نكتة النحویة على مقدمة ابن الحاجب.[۱].
پانویس
منابع مقاله
وابستهها
ألفیة إبن مالک في النحو و التصریف
أوضح المسالک إلی ألفیة ابن مالک
تسهيل الفوائد و تكميل المقاصد في النحو
ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفية ابن مالک
شرح ابن عقيل علی ألفية ابن مالك في ثوبه الجديد
شواهد التوضيح والتصحيح لمشكلات الجامع الصحيح
تیسیر و تکمیل شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک
اصول ادبیات، یا، خود آموز سیوطی
البهجة المرضیة علی ألفیة ابن مالک
شرح التصريح علی التوضيح ابن مالك في النحو و الصرف للشيخ ابيمحمد بن عبدالله بن يوسف بن هشام الانصاري
شرح التصريح علی التوضيح علی ألفية إبن مالک في النحو
حاشية الصبان علی شرح الأشموني علی ألفية ابن مالك و معه شرح الشواهد للعيني